حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: بعد
از انتشار فیلم سزارین «ایران» یوزپلنگ آسیایی در اسارت که بار دیگر اخبار و حواشی
درباره این عمل جراحی را داغ کرد و باعث انتقاد به عملکرد سازمان حفاظت محیط زیست
در اجرای پروژه تکثیر در اسارت شد، «دکتر مجید جعفربگلو» بورد تخصصی جراحی دامپزشکی
از دانشگاه شیراز، به بیان انتقاداتی صریح نسبت به عملکرد «دکتر بهرنگ اکرامی»
پرداخت و گفت که اصول ابتدایی جراحی در سزارین ایران رعایت نشده است. او نحوه سزارین
ایران را قرونوسطایی دانست و به نبود امکانات و ابزارهای اولیه جراحی شدیدا
انتقاد کرد و درباره اثر داروی بیهوشی اشتباه در ریکاوری دیرهنگام مادر و نگرفتن
پستان مادر از طرف تولهها توضیح داد. (اینجا)
«دکتر بهرنگ اکرامی» در گفتوگو با حکیم مهر،
در پاسخ به انتقادات «دکتر مجید جعفربگلو» میگوید: «او دانشجوست و علم جراحی میخواند،
اما تجربه کار در حیاتوحش را ندارد و حیات وحش را نمیشناسد. صحبتهای این دانشجو
ناشی از عدم شناخت است. این دانشجو برای خود خیلی راحت صحبت کرده و با اعتماد به
نفس اطلاعات غلط در اختیار یک خبرنگار گذاشته و خیلی هم بولد شده است.»
وی ادامه میدهد: «این مسائل یکسری
شایعات ازسمت گروههایی از دوستان و همکاران است که متاسفانه حدود ۱۰ سال کار کردند و به هر دلیلی
موفق نبودند. شانس با آنها یار نبود و شرایط آب و هوایی تهران برای تولید مثل این
گونه مساعد نبود. اینکه در رسانههای خارجی برای خودنمایی، خودزنی میکنیم، کار
درستی نیست. خود کارشناس آفریقایی از من سؤال میکند که چرا شما این کار را میکنید؟
این عجیب است. همه کشورها موفقیت خود را برجسته میکنند و نقاط ضعف را پوشش میدهند
و ما برعکس هستیم. من نمیدانم این چه فرهنگ بدی در کشور است؟ به جای اینکه خوشحال
باشند و ما را حمایت کنند، نقاط ضعف را به خارجیها نشان میدهند و میگویند و ما
اینطور سزارین کردیم.»
دکتر اکرامی در گفتوگو با حکیم مهر
تصریح میکند: «مشکل دیگری که ایجاد میشود این است که با این جو اجتماعی غالب، خیلی
از اساتید بزرگوار باسوادتر و باتجربهتر از ما حاضر به همکاری نمیشوند و میگویند
ما آبروی خود را دوست داریم و حاضر نیستیم به خاطر یک یوزپلنگ، آبروی ۲۰ ساله دانشگاهی خود را به حراج
بگذاریم و مردم به ما چیزی بگویند. مثلا طرف استاد تمام دانشگاه است که ۳۰ سال زحمت کشیده و میخواهد روی
یک ماده کار کند و خدای نکرده جواب نگیرد. یک نوجوان ۱۵ ساله در گوشی خود به او توهین
میکند و به خاطر همین کسی همکاری نمیکند. از آن طرف این آقایان که تحصیلات
دانشگاهی هم دارند، از این طریق فضا را در کشور خراب میکنند.»
حکیم مهر: آقای دکتر، اگر اجازه دهید به بازخوانی پرونده
سزارین «ایران» بپردازیم. ارزیابی شما از انتقادات مطرح شده در این خصوص چیست؟
البته که سهلانگاریهایی از طرف محیط زیست پیش آمد، اما در نهایت
منتج به این شد که امکانات بیشتری در توران مستقر شد و به نوعی سازمان محیط زیست
کمبودها را جبران کرد. ما هم به مجلس شورای اسلامی رفتیم و نشست خبری هم برگزار
شد. در آن نشست انتقادات زیادی مطرح شد که آقای اکبری، معاون سازمان این انتقادات
را پذیرفت. بودجه گذاشتند و سایت توران را تجهیز کردند. اتاق جراحی در نظر گرفتند
و با دامپزشک آفریقایی قرارداد بستند که هر زمان لازم شد و کار داشتیم، به ایران بیایند.
کمیته تخصصی یوز تشکیل و از اساتید مختلف دانشگاهی دعوت شد که در جلسات ما حضور پیدا
کنند و نظرات خود را بگویند. در واقع از نظر علمی کار وسیعتر شد و بنابراین به
نظر من طرح این انتقادات در حال حاضر یک مقدار بیمعرفتی
است.
من نمیخواهم از ارگان یا سازمان حفاظت از محیط زیست دفاع
کنم، اما به هر حال در دانشگاه تدریس و در محیط بیرون کار میکنم و با اینکه نیروی
رسمی محیط زیست نیستم، اما چندین سال است که با این سازمان همکاری دارم. به طور کلی
انتقاد خوب است؛ بخش خصوصی و انجمنها انتقاد میکنند و باعث میشوند که بخش دولتی
ایرادات خود را برطرف کند. اگر هم دست و پای آن سر موضوعاتی بسته است، دولت به
خاطر فشارهای اجتماعی، مجاب میشود که این کار را انجام دهد؛ بودجهای بگذارد و
متخصصین را بیشتر دعوت به همکاری کند؛ همان کاری که سازمان دو سال پیش انجام داد.
ما همان دو سال پیش جواب خود را دادیم و نتایج آن را هم دیدیم
که ختم به خیر و همه چیز روبراه شد، اما الان دیگر تخریب ملی است. ما سه سال پیش
در خصوص یوز دست یاری به سازمان دادیم. یوز یک گونهای بود که چندین سال پیش، خارجیها
در ایران روی آن کار کردند. از جاهای مختلف آمدند، تلقیح مصنوعی کار کردند و معرفیهای
مختلف انجام دادند و بالاخره جواب نداد. سن حیوانات هم بالا رفت و در نهایت به این
قضیه منجر شد که یوز آسیایی در اسارت تکثیر نمیشود و پروژهای بود که عملا به
درهای بسته خورده بود.
در کشور هند هم میگفتند که فردی به نام اکبرشاه یوزها را از
طبیعت میگرفت و موفق به تکثیر آنها نشده بود. از نظر کسب نتیجه، کاری که در آفریقا
انجام شد، به علت زیاد بودن تعداد آنها بود، اما تعداد یوزهای ما کم است.
در هر صورت ما در ایران یک برنامه تولید مثل فنی اجرا و یکسری
موادی را به واسطه دوستانی که در خارج داشتیم به کار بردیم و کار نتیجه داد. هیچ
تجربهای نداشتیم و ارتباطات ما با خارجیها ضعیف بود و واقعا نمیتوانستیم با هر
جایی که یوز دارند یا از کارشناسان خارجی باتجربه استفاده کنیم، چون در خیلی از
کشورهای دارای یوز، کارشناسانی از سایر کشورها به آنجا میروند و کار میکنند اما
ما به واسطه شرایط خاص سیاسی، نمیتوانیم از آنها استفاده کنیم و مجبور شدیم با همین
کارشناسان آفریقایی همکاری کنیم.
تجربه آنها نیز در شرایط در اسارت یوزهایی هست که میتوانند
به آنها دست بزنند و مثل حیوانات خانگی هستند. یوزهای ما وحشی هستند. «ایران» که
زایمان کرد، حیوانی است که فقط در فاصله پنج متری میتوان به آن نزدیک شد، چون یا
فرار و یا حمله میکند. شرایط رفتاری حیوان و شرایط زیستگاهی ما خیلی با هم متفاوت
است. در نهایت این کار به نتیجه رسید و سه توله به علل مختلف تلف شدند، اما به هر
حال ما دو توله ماده حدود ۱۲
روزه را که در طبیعت پیدا شدند، خودم به مدت ۲ ماه بالای سر آنها ایستادم و
آنها را بزرگ کردیم که الان بیش از یک سال دارند و در توران هستند. ما آن تولههای
تلف شده را دیده بودیم و جدلهای فنی، حضور کارشناس آفریقایی، آزمایشگاه و... را
با آنها داشتیم که باعث شد این دو ماده نیز به پای آن تجربه بایستند و سازمان هم
برای آنها هزینه کرد.
حکیم مهر: آقای دکتر، جدای از انتقاداتی که به سازمان حفاظت
از محیط زیست وارد است، برخی انتقادها نیز به شخص شما وارد شده است. مثلا دکتر
جعفربگلو در مصاحبه اخیر خود تاکید کردند که «ایران» را به روشهای قرون وسطایی
سزارین کردند، روش آنها علمی نبوده و به نوعی این جراحی را یک افتضاح پزشکی
خواندند. پاسخ شما چیست؟
بله، من این انتقادات را هم خواندم. من جراح نیستم و تخصص من
مامایی و تولید مثل است، اما واحدهای جراحی تخصصی پاس کردم و خودم هم چندین سال
است که کلینیک دامپزشکی دارم و جراحیهای زیادی انجام دادم. اگر این پاسخها را یک
جراح بدهد خیلی بهتر است اما من دیدگاه خودم را میگویم. آن چیزی که در دانشکده
دامپزشکی و تحت عنوان جراحی به ما درس دادند، با چیزی که ما تجربه کردیم متفاوت
بود. من با خیلی از دوستان هم مشورت کردم که آیا واقعا ما اشتباه کردیم یا نه؟
جراحی یک فن است که در آن دامپزشک قصد دارد که یک حیوان را به روش تهاجمی تیغ بزند
و درمان کند، لذا یکسری
اصول دارد.
اصل اول کار این است که دامپزشک از طریق جراحی بتواند حیوان
را بدون عفونت و عارضه به حالت طبیعی، نرمال و سلامتی برگرداند. فرایند جراحی سزارین
به این معناست که حیوان به هر دلیلی از جمله کانال زایمان یا جنین، نمیتواند زایمان
کند و دامپزشک مجبور است که از رهیافت شکمی به داخل برود، رحم را باز و تولهها را
خارج کند تا جان مادر و تولهها نجات پیدا کند؛ این اصل اول است.
اصل دوم این است که در جراحی عفونت ایجاد نشود و رحم باقی
بماند. یکی از عوارض جراحی این است که رحم چسبندگی بخورد یا عفونت کند، حیوان غذا
نخورد و در گونههای چیتا که جست و خیز میکنند، بعد از چند روز بخیهها باز شود.
هرچه جراح مهارت بیشتری داشته باشد، این عوارض کمتر خواهد شد. از طرفی بحث امکانات
باید خوب باشد. یکسری
امکانات در جراحی مثل اتاق عمل خوب، کلاه سر جراح، دستکشهای آنچنانی،
میز جراحی و... اگر باشند، خیلی خوب است اما جزو واجبات کار محسوب نمیشوند. اگر
اصول جراحی، ایجاد شکاف و نحوه بخیه زدن درست انجام شوند، حیوان پاسخ مناسبی میدهد
و ربطی به سایر موارد ندارد. امکانات جراحی ما در حد استاندارد بود و اکسیژن داشتیم.
من این وسایل را از مطب خودم برده بودم. اگرچه قرار نبود حیوان جراحی شود، اما خیلیها
شایعه کردند که سزارین از پیش مشخص شده بود که این یک تخریب خندهدار است.
حکیم مهر: اتفاقا انتقاد دیگری که مطرح شده بود، در همین
خصوص بود که اگر جراحی از پیش تعیین نشده بود، پس چرا شما در آن لحظه وسایل و تجهیزات
جراحی به همراه خود داشتید؟
من یک دامپزشک هستم و میخواستم وضعیت زایمان یک حیوان را
رصد کنم. اولا این گونه، در اسارت بزرگ شده و تجربه ما در این ۲۰ سال نشان داده حیواناتی که در
اسارت بزرگ میشوند، نسبت به حیواناتی که در طبیعت هستند، جثه ریزتری دارند. من در
مازندران و شهر ساری کار میکنم و اینجا گوزن زرد داریم. تولههایی که ما در طبیعت
بزرگ میکنیم، نسبت به مواردی که در طبیعت یافت میشوند و میآورند، سایز کوچکتر و
رشد کمتری دارند. یعنی سایز و فیزیک گوزنهای بالغ ما در اسارت با گوزنهای همسن در
طبیعت، زمین تا آسمان فرق میکند. در یوز و پلنگ هم همین است. این یوز وقتی پنج
ماهه بود، دست قاچاقچی بود، چند سال پردیسان بود و بزرگ شد و آن جست و خیز، ورزش و... را نداشت. وقتی به اینجا آمد و او را
باردار کردیم، مطمئنا فرم لگنی او مانند مادهای که در طبیعت به همراه مادر خود
شکار میکند و بزرگ میشود، نبود.
درخصوص انتقاد مطرح شده، اولا ما در یکسری
جلسات مشخص کرده بودیم که تیم جراحی باید بیاید. حالا به دلایلی جراحان حضور
نداشتند و شرایط آماده نبود. برخی زمانهای حساس بود که جان حیوان در خطر بود و من
بهعنوان دامپزشک مسئول، وسایل را با خودم بردم، نه از بابت اینکه جراحی کنم، بلکه
گفتم شاید اگر تیم جراحی بیاید، چیزی کم داشته باشد. فاصله توران تا شاهرود سه
ساعت است و تا تهران حدود پنج ساعت است و اگر چیزی کم بیاید، تهیه کردن آن زمان میبرد.
در حالی که در پروسه زایمان شاید ۱۰
دقیقه و نیم ساعت هم برای حفظ جان توله یا چیتاهای مادر خیلی مهم است، لذا من طبق
اصول حرفهای یکسری
وسایل را با خود بردم. در ضمن زمان زایمان هم شروع شده بود.
این مسائل یکسری
شایعات از سمت گروههایی از دوستان و همکاران است که متاسفانه حدود ۱۰ سال کار کردند و به هر دلیلی
موفق نبودند. شانس با آنها یار نبود و شرایط آب و هوایی تهران برای تولید مثل این
گونه مساعد نبود. حالا ما در توران کار میکنیم و جواب گرفتیم و ایراداتی هم بوده
اما برطرف شده است. با همین شرایط جلو میرویم و جزو اولین کشورهایی هستیم که چیتا
را در اسارت تکثیر کردیم. دو ماده دیگر هم داریم که تجربه قبلی روی آنها اجرا و انشاءالله
ختم به خیر میشود. اینکه در رسانههای خارجی برای خودنمایی، خودزنی میکنیم، کار
درستی نیست. خود کارشناس آفریقایی از من سؤال میکند که چرا شما این کار را میکنید؟
این عجیب است. همه کشورها موفقیت خود را برجسته میکنند و نقاط ضعف را پوشش میدهند
و ما برعکس هستیم. من نمیدانم این چه فرهنگ بدی در کشور است؟ من و همه شما ایرانی
هستیم. اشکالی ندارد و حیوان بار دیگر هم زایمان میکند. مادههای دیگری هم داریم
که آنها هم زایمان میکنند. این تجربه منتقل و باعث میشود که یک روزی ما برنده میدان
باشیم و چیتاهای ما زیاد شوند. به جای اینکه خوشحال باشند و ما را حمایت کنند،
نقاط ضعف را به خارجیها نشان میدهند و میگویند و ما اینطور سزارین کردیم.
به هر حال شرایط پیش آمد و من جراح این سزارین را انجام
دادم، حیوان عفونت نکرد و ۲۴
ساعت بعد هم غذای خود را خورد. کارشناس آفریقایی هم که نه ایرانی بود و نه دوست من
و من اصلا او را نمیشناختم به صورت بیطرفانه سونوگرافی زد. او که بهترین دامپزشک
آفریقای جنوبی است و همه او را میشناسند، اعلام کرد که رحم و تخمدانها سالم
هستند. شش ماه پیش هم که به ایران آمد و حیوان باردار نبود، باز هم ریپورت داد که
رحم و تخمدانها سالم هستند، حیوان بارور است، هیچ مشکلی نیست و تخمکگذاری نکرده
است که این مساله در چیتاها طبیعی است. از آنجا که ما در ایران فقط یک ماده داریم،
همه روی آن تمرکز کردهاند و انگار گوسفند است که هر سال باید یک بره به ما بدهد!
او میگفت ما در آفریقا مادههای زیادی داریم که گاها دو ماده به همین شکل میشوند.
مادههای دیگر زایمان میکنند و دفعات بعد آنها آبستن میشوند و این یکیها به
استراحت جنسی میروند.
حکیم مهر: انتقاد دیگر این بود که اصول بیهوشی برای «ایران»
رعایت نشده و احتمال خفه شدن او وجود داشته است. همچنین داروی بیهوشی باعث شده بود
که «ایران» دیر به هوش بیاید. پاسخ شما چیست؟
ما بهترین بیهوشی را برای حیوان گذاشتیم و جراحی من بعد از ۴۵ دقیقه تمام شد. فیلمهای آن
هم موجود است و آن چیزی که این دوستان دیدند، بخشهایی از فیلم است، نه تمام آن.
من ۴۵ دقیقه
جراحی انجام دادم و بعد از آن سرمتراپی و دارو و درمان را تمام کردم و حیوان رفت و
بعد بهوش آمد. من نظر این دانشجوی منتقد را خواندم. او دانشجوست و علم جراحی میخواند،
اما تجربه کار در حیاتوحش را ندارد و حیات وحش را نمیشناسد. حیوانی که زایمان میکند،
پروسه زایمان خود را زیرنظر دارد و میبیند که تولهها از شکم او خارج میشوند و
آنها را میپذیرد. اما زمانی که ما حیوان را بیهوش میکنیم، مادر به خواب بیهوشی میرود
و زمانی که عملیات انجام میشود، هیچگونه آگاهی از زایمان خود ندارد و تولههای
خود را نمیشناسد. کاری که آفریقاییها میکنند این است که تولهها را با دست به
مادر معرفی میکنند، مادر بو میکشد، توله را به سینه مادر میچسبانند تا شیر
بخورد و چیتا عادت میکند.
چیتای ما وحشی است و زمانی که به هوش میآید دیگر نمیتوانیم
به او نزدیک شویم. توله را هم نگاه میکند اما هیچ شناختی از تولهها ندارد و
متاسفانه مجبور هستیم که او را با دست بزرگ کنیم. زمانی که ما بیهوش کردیم و جراحی
تمام شد و حیوان از بیهوشی برگشت، توله خودش را نشناخت. ما هم این قابلیت را نداشتیم
که مثل حیوانات اهلی توله را به سینه او بچسبانیم و این باعث شد که مجبور شویم
توله را با دست بزرگ کنیم.
صحبتهای این دانشجو ناشی از عدم شناخت است. این دانشجو برای
خود خیلی راحت صحبت کرده و با اعتماد به نفس، اطلاعات غلط در اختیار یک خبرنگار
گذاشته و خیلی هم بولد شده است.
حکیم مهر: بهعنوان حرف آخر...
ما اولین نفر نیستیم که در این کشور روی مسائل حیات وحش کار
میکنیم. ایران در زمینه حیات وحش بسیار نو هست. ما به صورت تخصصی دانشکده حیات
وحش و حتی اساتید حیات وحش نداریم و همه کارها را براساس دورههایی که دیدیم و
تجربیاتی که کسب کردیم، پیش بردیم. گونه چیتا گونهای است که در همه جای دنیا در
تولید مثل بسیار بدقلق است و تولید مثل ضعیفی دارد. لذا برخی خطاها با این شرایط
ارتباطات ضعیف و پایینی که ما داریم، طبیعی است. اینکه بخواهیم خطاها را بولد کنیم
و پیش خارجیها آبروی ملی خودمان را ببریم، به نظر من کار پسندیدهای نیست.
مشکل دیگری که ایجاد میشود این است که با این جو اجتماعی
غالب، خیلی از اساتید بزرگوار باسوادتر و باتجربهتر از ما حاضر به همکاری نمیشوند
و میگویند ما آبروی خود را دوست داریم و حاضر نیستیم به خاطر یک یوزپلنگ، آبروی ۲۰ ساله دانشگاهی خود را به حراج
بگذاریم و مردم به ما چیزی بگویند. چون میدانند که این کار ممکن است آزمون و خطا
و شکست داشته باشد و خیلیها حاضرند که این شکستها را به ضرر آنها تمام کنند. به
خاطر همین دست ما کوتاه است. بهترین اساتید در دانشگاههای مختلف هستند که ما دوست
داریم با آنها کار کنیم اما وقتی صحبت میکنیم، میگویند لطفا دور ما را خط بکشید
چون ما حوصله این هجمهها را نداریم. مثلا طرف استاد تمام دانشگاه است که ۳۰ سال زحمت کشیده و میخواهد روی
یک ماده کار کند و خدای نکرده جواب نگیرد. یک نوجوان ۱۵ ساله در گوشی خود به او توهین
میکند و به خاطر همین کسی همکاری نمیکند. از آن طرف این آقایان که تحصیلات
دانشگاهی هم دارند، از این طریق فضا را در کشور خراب میکنند.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
شما باید بدونید دانشجو حق گرفتن مجوز هم ندارد. اگر رزیدنت هستید و مجوزی گرفتید غیر قانونی هست
..................