حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: رئیس
هیاتمدیره انجمن جراحی دامپزشکی ایران نسبت به انتقادات اخیر علیه عملکرد «دکتر
بهرنگ اکرامی» در فرایند سزارین «ایران» واکنش نشان داد. از نظر او کسی که در شرایط
اورژانس قرار داشته، نه تنها نباید نقد شود، بلکه باید جایزه هم بگیرد: «همین که
به همین اندازه توانسته حرکت کند، خودش یک قدم است اما اینها نیاز به مستندات دارد
که بشود در مورد آن حرف زد.»
«دکتر احمدرضا محمدنیا» در گفتوگو با حکیم مهر
تصریح میکند: «بنده دکتر اکرامی را از دور میشناسم
و میدانم
که در حوزه حیات وحش کار میکنند
و متخصص تولید مثل هستند. ایشان از همکاران قدیمی بنده هستند که خیلی وقت است به این
کار اشتغال داشته و احتمالا بالای 20 سال در این حوزه تجربه دارند.»
وی خاطرنشان میکند: «همه همکاران میدانند
که یک جراح در شرایط اورژانس وادار میشود که کارهای عجیب و غریبی کند و مهم این
است که در لحظه بتواند بقای حیوان را حفظ کند.»
حکیم مهر: آقای دکتر، ارزیابی شما از انتقادات اخیری که نسبت
به عملکرد دکتر اکرامی درخصوص نحوه سزارین «ایران» صورت گرفته، چیست؟
واقعیت این است که من در جریان آنچه بر «ایران» گذشته نیستم
و اخبار آن را به شکل دقیق دنبال نکردم و نمیدانم
که چه انتقاداتی مطرح شده و داستان چه بوده است، اما آنچه مسلم است اینکه همه
همکاران دامپزشک در جاهای مختلف در حال تلاش و زحمت هستند و نهایت کاری که از آنها
بر میآید
را به کار میگیرند.
اگر واقعا یک ارزیابی تکنیک، روش و... مطرح است، ارگانهای ذیصلاح
اگر بخواهند میتوانیم
برای کسانی که متخصص این کار هستند، نظر دهیم و جمعبندی
خود را برای سیستمهای
دانشگاهی بفرستیم و نظرسنجی کنیم. بنده دکتر اکرامی را از دور میشناسم
و میدانم
که در حوزه حیات وحش کار میکنند
و متخصص تولید مثل هستند. ایشان از همکاران قدیمی بنده هستند که خیلی وقت است به این
کار اشتغال داشته و احتمالا بالای 20 سال در این حوزه تجربه دارند.
حکیم مهر: برخی از انتقاداتی که نسبت به عملکرد ایشان مطرح
شده بود، شامل این موارد بود که اصول بیهوشی برای ایران رعایت نشده، احتمال خفه
شدن او وجود داشته و با این وضع سزارین زنده ماندن او معجزه بوده است. در حین سزارین
تنفس و ضربان قلب ایران کنترل نشده بوده، اثر داروی بیهوشی اشتباه روی ایران و
فرزندان او باقی مانده و داروی بیهوشی باعث شده بوده که ایران دیر به هوش بیاید.
از طرفی اثر منفی ریکاوری دیرهنگام روی عدم پذیرش یوزها توسط مادر و... تاثیر
داشته و اصلا اینکه آیا سزارین نیاز بوده است یا خیر؟ سوال بنده این است که در شرایط
مشابه چه کاری انجام می دادیم بهتر بود و ارزیابی شما چیست؟ آیا اقدامات دکتر
اکرامی که آنها را در آن شرایط خاص انجام دادند، از نظر شما مورد تایید است؟
چیزی که مسلم است این است که جراحی و بیهوشی اصول اولیهای
دارد که همه همکاران در جریان این اصول هستند و آنها را میدانند.
بدون تردید همه ما برای اینکه نتیجه بهتری بگیریم باید این اصول را رعایت کنیم. اینکه
آن اصول رعایت شده یا نه را من نمیدانم،
اما همه همکاران من میدانند
که یک جراح در شرایط اورژانس وادار میشود که کارهای عجیب و غریبی کند و مهم این
است که در لحظه بتواند بقای حیوان را حفظ کند. مساله حیات وحش به طریق اولی است و
ارزش همه حیوانها
برای ما یکی است، کمااینکه حتی اگر یک گربه خیابانی را هم بخواهیم جراحی کنیم، همین
داستان وجود دارد و باید یک اصولی را رعایت کنیم اما در شرایط اورژانس نجات حیوان
حرف اول را میزند.
من فکر میکنم
که در این زمینهها
مجموعههای
تخصصی بسیار خوبی چه در بخش خصوصی و چه دولتی در ایران داریم که شاید بد نبود که
بعد از این، از تجربه آنها استفاده کنیم. به نظر من هر کسی به توان خود زحمتی کشیده
و قابل ارج است اما بدون تردید ممکن است که روندهای بعدی را بشود ترمیم کرد و شرایط
به گونهای
نیست که من بخواهم روند قبلی را نقد کنم. دانشکدههای
دامپزشکی در هر ناحیهای
از لحاظ حیات وحش ایران که باشند، میتوانند بسیار موثر باشند. من فکر میکنم
که این یوز در اطراف سمنان بوده است و ما در این شهر مراکز تخصصی زیادی داریم و
همکاران ما در دانشکده دامپزشکی یک مرکز تخصصی جراحی دارند؛ از طرفی تهران هم خیلی
دور از این ماجرا نبوده است.
بهتر است موارد مشابه طبق
برنامهریزیهای استراتژیک انجام شود
که بدانیم مثلا فلان دانشکده ما مسئول این قسمت است و همکاران ما هم در آن دانشکده
بدانند که خودشان را برای آن کار ستآپ کنند؛ علیالخصوص که خیلی وقتها شاید نشود حیوان را در
اتاق عمل قرار داد و لذا وسایل و تجهیزاتی نیاز است. به هر حال نقل و انتقال در حیات
وحش کار خیلی سختی است، مثلا دانشکده دامپزشکی سمنان یا هر دانشکده دیگری که ممکن
است تمایل داشته باشد در این مسائل درگیر باشد که البته باید این مساله را وظیفه
خود بداند، خودمان را برای آن کار خاص ستآپ کنیم و وسیله خاص،
تجربه خاص و دانش خاص را داشته باشیم. اینها بهانههای خوبی است که اگر در
مملکت دانش، وسیله یا امکانات آن نیست، شروع به فراهم کردن آنها کنیم و به وجود بیاوریم.
بدون تردید بیشترین مسئولیت
به عهده مراکز آموزشی است. حتی بخش خصوصی هم میتوانند این موارد خاص را
به وجود بیاورند و ارزیابی شوند و مثلا ما بدانیم که فلانی برای کار با یوزپلنگ
تربیت شده است و همه با هم اتفاق نظر داشته باشند که او فرد مناسبی برای کار کردن
با یوزپلنگ است. به این ترتیب بتوانیم جلو برویم و کار را انجام دهیم چون اینها
سرمایه ملی بوده و چیزی نیست که خیلی بتوانیم با آن بازی کنیم. البته همانطور که عرض کردم حتی یک
گربه خیابانی هم برای ما ارزشمند است اما اینها کاملا سرمایههای ملی هستند و باید
بهانهای شود برای اینکه بتوانیم
این مسیرها را برای خود ایجاد کنیم.
حکیم مهر:
آقای دکتر، چه کاری میتوان انجام داد که احتمال
عفونت بعد از اعمال جراحی در این شرایط اورژانسی کم شود؟
بدون تردید دسترسی به حیات
وحش کار سختی است و یکی از بزرگترین مؤلفههایی که باید برای آن
تلاش شود، اجرای تکنیک درست است که امکان عفونت را کم کند. باید به نوعی به آنتیبیوتیکهای وسیعالطیف با طول اثر بلند
دسترسی داشته باشیم و امکانات نگهداری خاص ایجاد کنیم که بتوانیم حیوان را آنتیبیوتیکتراپی کنیم. مثلا اگر من یک
گربه را عمل کنم، بعد از عمل باید دسترسی منطقی به آن گربه داشته باشم اما با تمام
این احوال فکر میکنم که در این زمینه خاص،
متخصصین حیات وحش بهتر میتوانند نظر دهند. تا جایی
که من میدانم، از همکاران من در
دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران آقای دکتر رستمی بیشتر با حیات وحش کار میکنند. لذا به شکل کلان و
جدا از این تککیس، بسیار کار درست،
معقول و خوبی است که این بهانهای شود که بتوانیم ساختاری
را در همه دانشکدههای دامپزشکی درست کنیم
که بدانیم در مقابل حیات وحش هم یک اجزایی است که بتوانیم نسبت به آن جواب دهیم.
جراحیهای حیات وحش و جراحیها در شرایط خیلی غیرمتعارف
جزو ساختارهایی هست که باید بتوانیم نسبت به آن جواب دهیم و خودمان را ستآپ کنیم و از مشاورین بینالمللی و کسانی که در حیات
وحش فعال هستند، استفاده کنیم. چون مطمئن هستم که در ایران در این زمینه تجربه خیلی
خوبی نداریم. باید بتوانیم از مشاورین بینالمللی و افرادی که
ارتباط بیشتری با حیات وحش دارند، استفاده کنیم. مثلا افرادی را از کشورهای آفریقایی
دعوت کنیم و همایش بگذاریم و خود را برای برخورد با این گونههای جانوری ستآپ کنیم.
در مجموع اگر قرار است این
مورد خاص را ارزیابی کنیم، باید بر اساس یک فرایند مشخص انجام شود. کمااینکه ارزیابیهای رسانهای فقط برای روشن شدن
افکار عمومی خوب است اما ارزیابیهای تخصصی باید بر اساس یک
فرایند مشخص صورت گیرد. اگر مدعیالعموم و شاکی خصوصی وجود
دارد، این را یک شخصی در جایی و مجموعهای ارزیابی و داوری کند، مثل ساختارهایی که در نظام دامپزشکی
از جمله هیات بدوی فعالیت میکنند. در آنجا باید ارزیابی
کرد که آیا از لحاظ حرفهای کار درستی انجام شده یا
نه و آنجا رأی بدهند، کمااینکه این کار به فراوانی برای بسیاری از گروههای دیگر در حال انجام
است.
اینکه به طور عمومی گفته
شود که بیهوشی خوب بوده یا نه، چون مستندات دقیقی پشت آن نیست، شاید خیلی نتوان
قضاوت کرد که بیهوشی خوب بوده یا بد؟ اما مستندات که وجود داشته باشد، هر کسی که
مورد نقد قرار میگیرد، میتواند جوابهای خود را بدهد و از
عملکرد خود دفاع کند. کسی که در شرایط اورژانس قرار داشته نه تنها نباید نقد شود،
بلکه باید جایزه هم بگیرد. همین که به همین اندازه توانسته حرکت کند، خودش یک قدم
است اما اینها نیاز به مستندات دارد که بشود در مورد آن حرف زد.
حکیم مهر:
ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.