حکیم مهر - سایت سازمان نظام دامپزشکی جمهوری اسلامی ایران نوشت :
" روابط عمومی و امور بین الملل سازمان نظام دامپزشکی جمهوری اسلامی ایران طی اطلاعیهای اعلام کرد: اولین سالگرد ارتحال ملکوتی عالم ربانی، فقیه اهل بیت (علیهم السلام) حضرت آیت الله حاج سید هاشم آقامیری روز جمعه هفته جاری در قم برگزار میشود.
متن اطلاعیه :
بسم الله الرحمن الرحیم
« اذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمه لا یسدها شیء »
مراسم اولین سالگرد ارتحال ملکوتی مجاهد نستوه، آزاده سرافراز رژیم طاغوت، عالم ربانی حضرت آیتالله حاج سید هاشم آقامیری روز جمعه مورخ 20/5/1391 مصادف با روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان از ساعت 17 الی 30/18 در مسجد المهدی (عج) واقع در قم، خیابان آذر، کوچه شماره 34 (کوی نجفی) برگزار میگردد.
همچنین بازماندگان و بیت معظم له از ساعت 30/18 الی 30/19 بر سرمزار آن فقید سعید، واقع در امامزاده علی ابن جعفر(ع) گردهم آمده و به سوگ مینشینند.
روابط عمومی و امور بینالملل سازمان نظام دامپزشکی جمهوری اسلامی ایران ضمن آرزوی غفران الهی و علو درجات برای آن مرحوم و صبر جمیل و اجر جزیل برای بازماندگان و بیت معظم له، بالاخص آقای دکتر سید محمد آقامیری از عموم عاشقان اهل بیت (علیهم السلام) و دوستداران سلسله جلیله روحانیت، جهت شرکت در این مراسم روحانی و معنوی دعوت بعمل میآورد.
والسلام علیکم و رحمه ا... و برکاته "
گفتنی است حجتالاسلام سید هاشم آقامیری امام جمعه موقت شهرستان خوانسار پس از طی یک دوره بیماری عصر پنجشنبه 20 مرداد 90 (دهم ماه مبارک رمضان) در بیمارستانی در تهران و در سن 71 سالگی به دیار باقی شتافت.
از مسئولیتهای آن مرحوم میتوان به ریاست حوزه علمیه اراک، مدیریت یکی از مدارس حوزه علمیه قم ، نمایندگی طلاب حوزه های علمیه خوانسار و گلپایگان در حوزه علمیه قم و امامت جمعه موقت شهرستان خوانسار اشاره کرد.
دکتر سید محمد آقامیری فرزند ارشد آن مرحوم پیش از این در توصیف نقش پدر در زمان انقلاب اسلامی و در گفتگو با حکیم مهر (اینجا) گفته بود :
" تا سال 55 تهران بودیم و در آن سال به قم در یک محله ای که تقریباً جزو محلات متوسط و زیر متوسط بود رفتیم. در یک خانواده مذهبی بزرگ شدم. پدرم به جهت بحث های قبل از انقلاب و اوایل آن درگیر تبلیغ بود. البته نمی خواهم بیوگرافی پدرم را بگویم اما مایلم به تیپ خانواده اشاره کنم که چه وضعیتی داشتیم. قبل از انقلاب پدرم مبارزات و زندان سیاسی را تجربه نمود و پس از آن هم چون مسئولیت انقلاب به دوش انقلابیون بود مسئولیت تبلیغات در شهرستانها را برعهده داشت تا انقلاب حالتی پایدار به خود بگیرد. در زمان جنگ هم نه پدرم و نه خودم ساکت ننشستیم. یادم هست که سال 62 عضو پایگاه مقاومت بسیج شدم و فعالانه و شبانه روز عضویت داشتم. حتی به یاد دارم که 45 روز خانه نرفتم و بعد هم در یکی از مأموریتهایی که رفته بودم تصادف کردم و با پای شکسته من را به خانه بردند. همزمان با این فعالیتها در مدرسه درس میخواندم و دیگر شب خانه نمی رفتم. آن موقع اینطور ایجاب می کرد. چون حملات و بحثهای مربوط به منافقین بود که به پایگاههای مقاومت بسیج حمله می کردند یا مثلاً افرادی که پشت جبهه جاسوسی می کردند و شناسایی این افراد بسیار مهم بود. تا اینکه سال 69 به دلایلی به اراک رفتیم و از کارهای اجتماعی قدری دور شدیم. سال چهارم دبیرستان را در اراک گذراندم ، دیپلم گرفتم و همانجا هم یکسره در دانشگاه قبول شدم."
خبر مرتبط :