حکیم مهر - گفتگوی حکیم مهر با دکتر محمد نوری، استاد دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز – متخصص بیماریهای داخلی دامهای بزرگ
در ابتدا بفرمایید متولد چه سالی هستید و اهل کجا؟
1330- اهواز
چند فرزند دارید و تحصیلاتشان چیست؟
دو تا...جراح مغز و اعصاب و دانشجوی فعلی علوم ازمایشگاهی
ورودی چه سالی بودید؟
48
کدام دانشگاه؟
تهران
در بستگان و آشنایان شما هم فردی بود که دامپزشک باشد یا سبب علاقمندی شما به این رشته شود؟خیر
چه سالی فارغالتحصیل شدید؟
54
چه شد که دامپزشکی را انتخاب کردید؟
در منزل حیوان نگه می داشتیم به همین دلیل من علاقه داشتم.
یعنی اینطور نبود که پزشکی رتبه نیاورید و دامپزشکی بروید؟
نه.انتخاب اولم دامپزشکی بود.
خب نظرتان درباره دامپزشکی چیست؟
در مملکت ما یا جای دیگر؟
اول مملکت ما ، بعد جای دیگر...
در مملکت ما دامپزشکی یک رشته ای هست که هیچگونه برنامه ای برای ان ریخته نشده. در دنیای پیشرفته دامپزشکی یک رشته ای هست که اساس اقتصاد خیلی از کشور ها را می سازد و به عنوان یک شغل جهانی ان را می دانند و یک سال، سال 2011 را به اسم سال دامپزشکی مطرح کردند.
برای همین اهمیت آن بسیار مهم است در کشورهایی که اقتصادشان روی دامپروری می چرخد و یک اقتصاد پایه ای و بنیادی دارند.
تعداد افراد ورودی دکتری عمومی خود را به یاد دارید؟
50تا
چند خانم، چند آقا بودید؟
یادم نیست. حدود 8 تا 9 خانم بودند.
تعداد ورودی را به این دلیل پرسیدم تا به این بهانه نظر شما را درباره افزایش تعداد دانشکدههای دامپزشکی و دانشجویان این رشته جویا شوم. آیا با این موضوع موافقید؟
ان وقتی که من وارد شدم فقط یک دانشکده دامپزشکی در ایران بود.سال 1348. ان هم سالی 50 تا 55 تا حداکثر می گرفت و روی اموزش تا اندازه ای ، نمی گویم خیلی، نظارت می کردند.اگرچه وقتی بعد رفتم خارج از کشور ،دانشگاه تهران را مقایسه کردم با ان دانشگاه هایی که من در ان ها رفتم خیلی تاسف خوردم که عمرم را در دانشگاه تهران تلف کردم. برای اینکه دانشگاه تهران در سطح یک واکسیناتور هم به من چیزی یاد نداده بودند.
آیا این تعداد زیاد فارغالتحصیلان رشته دامپزشکی فرصت است یا تهدید؟
این هم مثل همه ی دیگر...اگر برایشان برنامه ریزی داشته باشید حتی این تعداد کم است. ما یک کشوری هستیم که می توانیم دامپروری قوی داشته باشیم. ولی به دلایلی که خودتان شاید شاهد هستید دامپروری نداریم.دامپروری ما ازبین رفته است. یک چیز سنتی داریم.اگر برای دامپروری برنامه ریزی شود می تواند تعداد بسیارزیادی افراد...چند میلیون را به خود اختصاص دهد.
دامپزشکی چطور؟
ببینید.ان وقت ما به تعدادی دامپزشک احتیاج داریم با سطح متفاوتی از اطلاعات .من همیشه این را می گویم، بهتر است از دانشجویانی که فارغ التحصیل و دو سه سال وارد بازار کار ایران شدند یک نظرخواهی کنند و بگویند این مطالبی که در دانشکده ها به شما درس داده شد چقدر کاربردی است؟!
دقیقا...سیستم اموزشی مشکل دارد.
(خنده)
چند نفر شاخص از هم ورودیهای خودتان نام میبرید؟
خانم دکتر نیک بین استاد دانشگاه ،Tufts امریکا همکلاسم بودند. رییس دانشکده علوم تغذیه ی دانشگاه تافتس نیز هستند .
Director of the Nutritional Immunology Laboratory now leads the Jean Mayer USDA Human Nutrition Research Center on Aging
خب دیگر...
ما سه نفر بودیم که وزارت علوم ما را خارج کشور فرستاد.سال 1357. من ، خانم دکتر نیک بین و اقای دکتر جواد قرهگوزلو استاد پاتولوژی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران
انقلاب که شد بورس ما قطع شد.خانم دکتر نیک بین ماند. من ماندم. اقای دکتر قرگوزلو برگشت.من تمام کردم برگشتم.خانم دکتر نیک بین تمام کرد ، برنگشت! الان شاید اگر به اتاقشان بروید ببینید که از یک رییس جمهور بهتر از ایشان استقبال می شود.(خنده).اینجا هم اتاق ما هست که شما می بینید!
در میان اساتیدی که داشتید یکی دو نفر را نام ببرید که از نظر علمی یا اخلاقی یا هردو به ایشان علاقه داشتید؟
بهترین استاد دوره ی دکترای عمومی ام را اقای دکتر رضا نفیسی می دانم.چون از ایشان خیلی چیز یاد گرفتم.استاد بیوشیمی ما بودند.
ریاست دانشکده دامپزشکی آن موقع چه کسی بود؟
اقای دکتر رفیعی که مدال لوژیون دونور فرانسه را داشتند.یعنی مدالی که شارل دوگل نیز آن را آن را داشت.
و اقای دکتر نشاط.
در دانشکده بیشتر به چه درسی علاقه داشتید؟
داخلی دام های بزرگ
من به کلینیک حیوانات کوچک خیلی کم میرفتم و به جای ان دام های بزرگ می رفتم.
موضوع پایان نامه دکتری عمومی شما چه بود؟
بررسی پرورش گاو و گاومیش در استان خوزستان
استاد راهنمای شما چه کسی بودند؟
اقای دکتر مروارید . ایشان الان آلمان هستند.
این که موضوع شما درباره گاوها و گاومیش های خوزستان بود و شما تهران بودید، رفت و آمد داشتید؟
بله.مرتب می امدم اینجا کار می کردم و می رفتم.
از بعد فارغ التحصیلی توضیحی میفرمایید؟
سال 1354 فارغ التحصیل شدم.بلافاصله سربازی رفتم.پایگاه وحدتی در دزفول.
شهریور 1356 انجا را تمام کردم.به عنوان مربی ، دانشگاه اهواز امدم.تا خرداد 1357 من اینجا مربی بودم تا اینکه از دانشگاه تهران به من بورس دادند و من با بورس دانشگاه تهران به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به دانشکده سلطنتی دامپزشکی لندن رفتم. در اسفند 57 بورس های ما قطع شد و وزارت علوم گفت دیگر تعهدی در برابر شما نداریم. من با بورس وزارت کشاورزی انگلیس درسم را تمام کردم. می توانستم نیایم اما آمدم ولی دیگر به دانشگاه تهران نرفتم.
چرا؟
چون از این کاری که کردند (قطع بورسیه) بسیار متاثر شدم. امدم اینجا...انقلاب فرهنگی بود. تمام دانشگاه ها تعطیل بودند. من به انستیتیو رازی اهواز رفتم و به مدت دو سال سرپرست انجا بودم. سال 60 تا 62. 62 که دانشگاه باز شد به دانشگاه آمدم و از ان وقت تا الان مشغول کار هستم.
چه شد که مربی دانشگاه اهواز بودید از تهران بورس شدید؟
برای اینکه به 3 نفر اول کلاس بورس می دادند. دانشگاه تهران از ما تعهد ثبتی گرفت که بعد از برگشت از لندن به دانشگاه تهران برویم. بعد از اینکه ایران آمدم دفتر حقوقی دانشگاه تهران از من شکایت کردند که بعد از برگشت از لندن به دانشگاه تهران بر نمیگردد. و من از طریق قانونی اقدام کردم و مدارکی که به من داده بودند که ما در برابر شما تعهد نداریم را نشان دادم و گفتند می توانید هر جای دیگر بروید.
از اساتید دوره تخصصتان چند نفر را نام میبرید؟
من استادی داشتم در انگلیس به اسم پروفسور فردریک بل که سال 2000 فوت کردند. ایشان نوهی گراهام بل معروف بودند. همچنین از محضر پرفسور نوکس استاد مامائی رویال کالج بهره بردم بطوریکه تا چند سال پس از برگشت به ایران دردانشکده دامپروری دانشگاه تهران (کرج) و دانشگاه تربیت مدرس فیزیولوژی تولید مثل و تولید شیر برای چند دوره تدریس نمودم.
آیا صرفاً دانشجوی درس خوانی بودید یا فعالیت جانبی هم داشتید؟
آن وقت همه فعالیت های سیاسی هم می کردند ، ما هم مثل همه در گروه هایی که بودند بودیم.
به نظر شما یک استاد خوب باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
باید up to date باشد( خنده)! که خود من نیستم، می دانم.
خیلی ممنون ازتون