حکیم مهر - این هفته «درسهایی از قرآن»، حجتالاسلام قرائتی، عصر 26اردیبهشتماه، «تولید» و «توزیع» را مورد بحث و بررسی قرار داد.
به گزارش حکیم مهر به نقل از جهان، متن سخنان حجتالاسلام قرائتی به شرح زیر است:
کشاورزان، کارخانهدارها، کارگرها، همه اینهایی که اهل یک حرفه هستند و تولید میکنند. نجّار هستند، بنّا هستند، ساختمان تولید میکنند. حتی علم تولید میکنند، تحقیق میکنند. کسانی که یک چیزی را که نبوده بود تولید میکنند. ساختمان نبود، بود شد. این در و پنجره نبود، بود شد. این فرش نبود، فرش را تولید کردیم. گندم نبود، میوه نبود، جملاتی برای تولیدکنندگان که میلیونها آدم هستند و جملاتی هم برای توزیع کنندگان. توزیع کنندگان، گمرکها، کامیونها، کشتیها، بازارها، خیابانها، پاساژها، تمام اینهایی که اجناس تولید شده را بین مردم پخش میکنند. این تذکرات است، تولید کنندگان و توزیع کنندگان. برای مصرف کنندگان هم یک بخشی است که در 27، 28 دقیقه الی نیم ساعت همه را بگویم. حالا فعلاً یک تذکراتی میدهیم.
رعایت حقوق کارگران بر اساس عدل و انصاف
راجع به تولیدکنندگان باید به استثمار حرام توجه داشت. استثمار یعنی چه؟ یعنی یک کسی را وادار کنیم کار کند پولش را ما بخوریم. مثلاً خیاطی پارچه را میگیرد و به شاگردانش میدهد میدوزند. از مشتری یک مبلغ خوبی میگیرد، یک خردهاش را به این کارگرها و خیاطها میدهد. باقی را خودش برمیدارد. از کار دیگران سود میبرد. اگر این یک نقشی داشته باشد حلال است. مثلاً مغازهای را اجاره کرده، آب و برق میدهد، دوخت را نظارت میکند، بُرش میدهد قیچی را، برش میزند. اگر یک نقشی در این تولید دارد حلال است. اگر هیچ نقشی ندارد استثمار است و ممنوع است.
رعایت حقوق حیوانات در تولید گوشت و پوست
یک مثال دیگر، خانهای اجاره میکند به مبلغی، بعد همین خانهای را که اجاره کرده به کس دیگری میدهد به مبلغ بیشتری، کاری هم در این خانه کردی؟ یکوقت میگویی: این خانه کولر نداشت، من کولر گذاشتم. آب نداشت، گاز نداشت، برق نداشت، در نداشت، پنجره نداشت، نقشهاش را عوض کردم، بنایی کردم. اگر سهمی در خدمات دارد، حلال است. اما اگر هیچ سهمی ندارد، همینطور منطقهای را اجاره میکند، هفت میلیون اجاره میدهد و این وسط دومیلیون میخورد. هیچ نقشی ندارد. استثمار ممنوع! این برای آدمها.
ظلم به حیوانها ممنوع! گاهی انسان به حیوان ظلم میکند. مثلاً کلاهی تولید میکند از پوست فلان حیوان. بچه ببرها را میکشد، که از پوست بچه ببرها کلاه درست کند. حیوانی را میکشد که از پوست حیوان لباس تهیه کند. حیوانی را از بین میبرد، خوب این بچه گوسفند، این دهها کیلو گوشت است. تو این بچه گوسفند را میکشی برای اینکه یک پولدار میخواهد کلاهش از پوست این بچه باشد. به خاطر هوس یک بچه پولدار شما دهها کیلو گوشت یک امت را که میتواند تولید گوشت کند از بین میبری. از نظر تولید به حیوانها ظلم شود. حرام است!
ظلم به حیوانات حرام است
ما نماز هم که میخوانیم، به ما گفتند: اگر سگی تشنه است حق نداری وضو بگیری. باید آب را به سگ بدهی و تیمم کنی و نماز بخوانی. یعنی حتی در بهترین کارها که نماز است میگوید: حیوانها یادت نرود. به ما گفتند: اگر حیوانی خواب است، شکار نکن. اگر حیوانی بال ندارد نگیر. نامردی است که تو حیوانی را که بال ندارد میگیری. شب حیوان را نگیر. روبروی حیوان سر حیوان را نبر. اگر حیوانی را کتک بزنی تا بمیرد گوشتش حرام است. آیه قرآن است: «وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّیَة» (مائده/3) اگر حیوانی شاخ بخورد، بمیرد گوشتش حرام است. اگر حیوانی از بلندی در چاه افتاد و مرد گوشتش حرام است. «وَ الْمُتَرَدِّیَة» آیه قرآن است. اگر حیوانی را با سنگ کشتی، باید با آهن بکشی. باید با چاقو باشد. اگر یک چیزی است سرش تیز نیست، یعنی با زجر این حیوان را کشتی گوشتش حرام است. تولید گوشت به چه قیمت؟ به قیمتی که سم در دریا بریزیم، ماهیها بمیرند و بعد ماهیها را شکار کنیم. «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاس» (روم/41) تولید کنندهها، استثمار مردم حرام. ظلم به حیوانات، استفاده از حیوانات طوری نیست ولی ظلم به حیوان ممنوع.
یک کسی یک چیزی درست کرده بود شبیه باغ وحش. ما رفتیم بازدید دیدم که یک کبکی، یک حیوان پرندهای بود اندازهی یک مرغ کوچک، نمیدانم چه بود. این کنار اتاق همینطور بود. گفتم: این اینجا چه میکند؟ گفت: این عقاب است باید گوشت تازه بخورد. این عقاب هست هروقت که گرسنه شد خودش این مرغ را میگیرد، میکشد و با گاز و دندان میخورد. چون باید گوشت تازه بگیرد ما همیشه یک پرنده گوشت تازه را کنار این میگذاریم. گفتم: بسیار کار غلطی میکنید! میدانی چطور جهنم خودت را داغ میکنی؟ برای اینکه پول از مردم بگیری باغ وحش درست کردی. و بعد برای اینکه این حیوان گوشت تازه بخورد، همیشه چند تا پرنده را در حال ترس، این همینطور نگاه میکند که قاتلش این است. هر لحظه ممکن است او را بخورد. ما گاهی وقتها سیلیهایی میخوریم به خاطر نفهمیهایمان. نمیدانیم که این ترس، میشود حیوانی را ترساند؟ اصلاً میشود حیوانی را ترساند؟ ظلم به حیوان حرام است.
حفظ منابع طبیعی و محیط زیست، ظلم به طبیعت حرام است
ظلم به طبیعت، گاهی کسانی تولید میکنند، اما ظلم به طبیعت میکنند. نابود کردن طبیعت! تولید چوب به چه قیمتی؟ جنگلها را اره کنیم؟ مزارع را از بین ببریم؟ تولید طبیعت، حدیث داریم «إِنَّکُمْ مَسْئُولُونَ» همه شما مسؤول هستید. «حَتَّى عَنِ الْبِقَاعِ وَ الْبَهَائِمِ» (بحارالانوار/ج32/ص7) از مناطق زمین مسؤول هستید. این منطقه زمین بیکار بود. این منطقه زمین آباد بود. قرآن یک آیه دارد میگوید: وقتی آدم فاسق حکومت را به دست گرفت، «یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْل» (بقره/205) یعنی کشاورزی را از بین میبرد. درآمدش بیشتر است، خیلی خوب حالا درآمدش بیشتر است باید مثلاً ما این کار را بکنیم به چه قیمتی؟ فاسد کردن آب، کسی در آب آشامیدنی رفته بود. غسل میکرد، یک نهر آب تمیزی بود، مردم از آن آب میخوردند. امام فرمود: در این آب آشامیدنی غسل میکنی؟ «وَ لَا تُفْسِدْ عَلَى الْقَوْمِ مَاءَهُم» (وسایلالشیعه/ج1/ص177) تو حق نداری آب مردم را فاسد کنی. شنا در اینجا ممنوع است. این آب آشامیدنی است. تو حق نداری در این آب بروی غسل کنی. خانه را جارو میکنیم، زبالهها را در رودخانه میریزیم. اصلاً فاضلاب را در دریا میریزیم. میشود راه فاضلاب را به دریا باز کرد؟ ظلم به طبیعت حرام است.
دوری از اسراف و تبذیر و هدر دادن منابع
اسراف و تبذیر، تبذیر از بذر است. بذر را میپاشند. تبذیر یعنی آدم مالش را بریز و بپاش کند. یکی از کارهای غلطی که در ایران میشود این است که اتاقهای مدیر قالی می اندازند، آقای مدیر هم با کفش روی قالی میآید. این آقای مدیر در خانهاش هم با کفش روی فرش میرود؟ در خانه کفشاش را میکند. منتهی اینجا چون پول بیتالمال است با کفش روی قالیها راه میرود. اگر هم کسی کفشش را بکند، میگوید: دهاتی است. من متمدن هستم. نخیر تو گنهکار هستی، این دهاتی متدیّن است. اینها همه عوض میشود. ژستهایی که میگیریم، همینجا یک لامپ کافی است، چرا همه سالن روشن باشد؟ همان منطقهای که میخواهی بخوانی لامپ بالای سرت روشن باشد. آقا پولش را میدهم، پولش را هم بدهی گناه است. شما اگر حمام رفتی، آب زیادی ریختی به حمامی هم پول زیادی دادی، پول دادن دلیل بر این نیست که شما گناه نکردی، به حمامی باید پول زیاد بدهی که آب زیاد مصرف کردی، اما در عین حال گناهش هم سر جایش است. اینطور نیست که حالا بتوانیم با یک فرمول اینها را حل کنیم.
عروس شب اول عروسیاش به خاطر اینکه موهایش به هم نریزد، آرایشاش خراب نشود، نماز نمیخواند. میگوید: بروم وضو بگیرم همه به هم میخورد. آغاز زندگیاش با ترک نماز است. آغاز زندگیاش با ضایع کردن نماز است. خوب وقتی خدا میبیند این آغاز زندگی نماز را ضایع میکند، این هم ضایع میشود. هرچه زن و شوهر میدوند به جایی نمیرسند. نمیدانند از کجا میخورند. میگوید: امسال، سال بدی بود. چرا سال بدی نباشد؟ اول سال ماهی قرمز را در شیشه کردید؟ این ماهی میخواهید شنا کند، چرا در قفسش میکنی، ماهی قرمز سال تحویل. این ماهی حق شنا دارد، چرا محل شنا را برای این تنگ میکنی؟ تو که به ماهی تنگ گرفتی، خدا زندگیات را تنگ میگیرد. یک شب بحث پسته، یک شب بحث دلار، یک شب بحث ماشین، یک شب بحث سبزی، همه دولت و ملت میدویم ما سیلی میخوریم به خاطر خلافکاریهایمان، نمیفهمیم از کجا میخوریم؟ گیر ما همین است. نمیدانیم از کجا میخوریم. اول سال، آغاز سال، با اینکه حق طبیعی یک ماهی را از ماهی... خوب اینها حساب و کتاب دارد.
حضرت فرمود: این حیوان را که اذیت میکنی، جواب خودت را برای قیامت آماده کن. من بارها این را گفتم. که یک حاجی اگر زودتر از باقی حاجیها مکه آمد، امضایش را قبول نکنید. برای اینکه معلوم میشود اسبش را در راه مکه دوانده است که زود مکه آمده است. کسی که حتی در راه مکه اسبش را خسته کند، امضایش از اعتبار میافتد، در دادگستری. ما حق نداریم حتی در راه مکه به حیوان اذیت کنیم.
اگر یک حیوانی اذیت نمیکند، شما حق نداری اذیتش کنی.اگر کسی روی هوا و هوس شکار میرود، برویم تفریحی. تفریحی یک آهو را هم میزند. شکار تفریحی گوشتش حلال است؟ از مراجع بپرسید. شکار حلال است، اما شکار تفریحی چطور؟ اینها تولید است. تولید گوشت شکار، تولید چوب، تولید تخم مرغ، تولید مرغ، تولید چه و تولید چه... تولید لغو، تولید ما لغو باشد. یعنی خروجی نداشته باشد. کارهای لغو، مثل چه؟ مثل این جوانها که یک زنجیر دست میگیرند حدود چهل سانت است. اینطور میکنند، تمام که شد اینطور میکنند. خوب این در حال حرکت است ولی حرکت لغو. یعنی دو ساعت هم حرکت کند چیزی از این درنمیآید. تولید کارهای لغو!
اقدام عملی در کنار مطالعات علمی
توجه به انصاف، واقعاً این چقدر تمام شد که مثلاً شما یک چنین نرخی روی آن گذاشتی؟ تولد به انصاف، این انصاف است؟ امام رضا فرمود: باید کارهایتان را در نماز جمعه بگویید. کدام مدیر عامل و کارخانه هرکدام در نمازها آمدند و گفتند: آقا این جنسی که من تولید کردم، اینقدر مواد خامش است. اینقدر پول کارگر دادم، اینقدر پول مواد دادم، اینقدر هم برای حمل و نقل است. اینقدر هم برای انبارداری است، سود من هم اینقدر است. هرکس توانست سودش را در نمازجمعه بگوید، حلال است. امام رضا فرمود: هرچیزی را که رویش نمیشود در نماز جمعه بگوید، پیداست یک چیزی دارد.
رعایت سلامت فرد و جامعه در تولید
در تولید باید سلامتی فرد را در نظر بگیریم. ادارهی دخانیات و کارخانههای تولید سیگار. سیگار هم ظلم به خود است، هم ظلم به بغل دستی است. اسلام میگوید: هرکس میخواهد نماز جمعه برود، از شب جمعه پیاز نخورد. برای اینکه بوی پیاز شب جمعه ممکن است تا فردا ظهر در دهانش باشد، آن کسی که کنار او باشد اذیت شود. کسی که سیگار میکشد خوب زنش سیگاری نیست، اذیت میشود یک شوهر سیگاری کنار او میآید. ظلم است، بابا این هوا برای بچه هم هست. شما که هوا را دودی میکنی حق این بچه را از بین بردی، تجاوز به حریم هوایی است. تجاوز به حریم هوایی که حتماً از هواپیماهای آمریکا نیست. شما هم که هوای سالم را دود میکنی، این بچه میخواهد نفس بکشد. حق اکسیژن این را از بین میبرید. تاکسی برای همه است. مسجد و حسینیه و کلاس و اداره، کارخانه برای همه است. حق ندارند شانزده تا سیگاری بیایند هوای عموم را خراب کنند. تجاوز به حریم هوایی است. تجاوز به حریم هوایی یکی سیگار من است، یکی هواپیمای اف شانزده آمریکا است. هردو تجاوز است. ظلم گاهی گاز گرگ است، گاهی نیش پشه. پشه هم که نیش میزند او هم ظلم میکند. گرگ هم که حمله میکند او هم ظلم میکند منتهی حالا پشه به مقدار خودش ظلم میکند، گرگ به مقدار خودش. این آقا هم با دود خودش هوای... در تولید باید مواظب باشیم. آیا خواهد شد یک زمانی کشور ما سیگاری نداشته باشد و کارخانه سیگاری نباشد. و دولت دلش را خوش نکند به گرفتن مالیات. حساب کند چقدر تولید تنگی سینه و امراضی که در اثر دود است.
امام حسن و امام حسین کوچولو بودند، رفتند با لباسهایشان در رودخانه بروند. یک نفر گفت: بچهها با این لباسها میروید در رودخانه لباسهایتان گلی میشود. آب رود فرات، هرچه بوده. آب گلی است، لباسهایت گلی میشود. گفتند: چه کنیم؟ گفت: بکنید بروید. گفت: لباس ما خراب شود بهتر از این است که حیای ما خراب شود. من لباسم را بکنم لباسم سالم میماند ولی حیای من خراب میشود. خیلی از ساختمانها دختر و پسرها را بیحیا میکنند. ساختمان باید سلامت فرد، سلامت جامعه و اشراف به خانه همدیگر را مراعات کند. اینها برای تولید کنندگان است.
رعایت انصاف و عدالت در توزیع
اما توزیعکنندگان. 1- چه چیزی را میدهیم؟ عیب را میپوشانیم. خدا میگوید: «یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر» (طارق/9) روزی که «یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر» امروز جنس را پوشاندی، چه میگویند؟ گنجشک را رنگ میکنیم به اسم قناری میفروشیم. خیلی خوب، امروز عیب را پوشاندی. خدا در قرآن گفته: «یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِر» یک زمانی همه چیزهایی که پنهان کردی، لو میرود.
مال را زیاد میکند. مال زیاد شد. بله! ولی دین کم شد. این هم مهم است. حضرت آمد دید یک کسی ساختمان را بلند میسازد، فرمود: «رَفَعَ الطِّینَ»، گلها را بالا برده، «وَ وَضَعَ الدِّین» (مستدرک/ج3/ص467) دین را پایین آورده است. مثل آدمی که میخواهد میخ بکوبد، با قرآن دارد، عوض چکش با قرآن. یعنی از قرآن کار چکش را میکشد. با قرآن میخ میکوبد. بله میخ فرو رفت، اما قرآن پاره شد.
خیرخواهی محو میشود. محو خیرخواهی، تو که سر مشتری کلاه میگذاری یعنی دوستش نداری. مردم هم میفهمند که جنسها قلابی است، بعداً جنست را نمیخرند. خیرخواهی! اطمینان، محو اطمینان، ببینیم آدمهایی که جنس قلابی میفروشند، اطمینان مردم را از بین میبرد. به چه قیمتی؟ تو یک ادم معتبری بودی حالا میگویند: فلانی حقهباز است. اطمینان از بین میرود به چه قیمتی؟ علاقه، محو علاقه، علاقهها. مشتری وقتی فهمید، کلک به او زدی دیگر دوستت ندارد. دوستت نداشت سراغت نمیآید دفعهی بعد فروشت کم میشود. گاهی وقتها بعضی از صادرات ما در خارج آب میرود. نگاه میکنند میبینند روی جعبه سیبهای خوب است و ته آن سیبهای پوسیده. یک قلم سود میبریم. بعد میگویند: دیگر از اینها جنس نخرید. از این بنگاه نخرید، کلاه بردار است.
محو سخاوت، شما یک جنسی را احتکار میکنی که گران بفروشی. سخاوت و مردانگی کجاست؟ این نامردی است، حدیث داریم اگر کسی فقر به او فشار آورد و خانهاش را فروخت طلب شما را بدهد، نگذارید خانهاش را بفروشد. حتی ورشکستهها خانهشان را نگیرید. اموالشان را بگیرید به دادستانی بدهید، به طلبکارهایش بدهند. اما خانهاش را از او نگیرید. ماشینش را از او نگیرید. نوکرش را از او نگیرید. چون ممکن است پیرمرد است، ویلچری است، مریض است، نابینا است. یک عصاکشی دارد، یک کسی را همراه دارد که نمیتواند خودش، خودش را اداره کند. باید یک کسی این را ببرد، بیاورد. سه چیز جزء مستثناهای دِین است. دِین یعنی بدهکاری. یعنی هرکس به هرکس بدهکار است، اموال دیگرش را بفروشید، بدهید به طلبکارهایش، اما مسکن و مرکب و نوکر. این هم عرض کردم در شأنش باشد.
حضرت فرمود: من با منافق باشم، راحتتر هستم که با محتکر باشم. زندگی با منافق شیرینتر از این است که با مردمی باشم که جنس مردم را انبار کند، برای اینکه یک زمانی گران شود بفروشد. حضرت فرمود: ملاقات با منافق برای من بهتر است از ملاقات با کسی که جنس را احتکار کند.
دیگر چه؟ وقتی جنست قلابی است، مردم جنس ایرانی نمیخرند. آنوقت سراغ جنس خارجی میروند. سراغ جنس خارجی یعنی چه؟ یعنی برای بیگانه کار تولید کنیم، ایرانی بیکار باشد. جیب بیگانه را پر کنیم، جیب ایرانی خالی باشد. برای بیکارهای بیگانه کار تولید کنیم، بیکارهای خود ایران به خاطر... این به خاطر این زرنگیهاست که بعضیها فکر میکنند که توانستیم سرهمبندی کنیم.
دروغ که میگویند گناه کبیره است، فقط با زبان نیست. یک چیزی را نشان میدهد که محکم است، بعد میبیند محکم نیست. این هم دروغ عملی است. بنده اگر با آب پیاز اشک خودم را درآوردم، این هم اشک قلابی است. ما اشک قلابی هم داریم. دروغ حتماً با زبان نیست. این دروغ عملی است.
اختلاط زن و مرد، به حضرت زهرا گفتند: یک نصیحت کن. بهترین زن کیست؟ گفت: بهترین زن آن است که نه مرد او را ببیند، نه زن او را ببیند. یعنی چه؟ یعنی زنها بروند در خانه بنشینند بپوسند؟ نه! یعنی بیمارستان همه زن متخصص باشد. دبیرستان همه زن استاد باشد. اصلاً نیازی نباشد که زن و مرد با هم قاطی شوند. نه معنایش این است که مردها همهکاره باشند و زنها هیچکاره. زن او را نبیند، مرد او را نبیند یعنی چه؟ یعنی هر گروهی بتوانند در فضای خودشان راحت... در دبیرستان همه دبیرهای باسواد باشند. در دانشگاه همه استادهای باسواد باشند. اصلاً چادرشان را هم کنار بزنند با رنگ سفید، با رنگ شاد با هم برخورد کنند. وقتی قاطی میشویم مشکل می شود.
موسی دید یک گروهی سر چشمه آب میدهند. این دو دختر کنار هستند، پیش آنها رفت و گفت: چرا شما کنار هستید. گفتند: پدرمان پیر است نمیتواند چوپانی کند، ما چوپانی میکنیم منتهی الآن سر چشمه برویم، تن ما به تن مردها میخورد. ایستادیم مردها بروند ما برویم چوپانی کنیم. یعنی کار کنیم اما تن ما به تن مردها نخورد.
ایامی که مشتری نداریم مطالعه کنیم. بیکار ننشینیم. اینهایی که گلاب میگیرند، دیگ بار میگذارند گلاب میگیرند. گلاب که تمام شد، آخر فصل گل یکی دو ماه بیشتر نیست. عرق بیدمشک میگیرند. عرق بیدمشک فصلش تمام شد، عرق نعنا میگیرند. عرق نعنا تمام شد، یعنی حالا من نباید اینجا بنشینم مثلاً هشت ساعت در مغازه نشستم از این هشت ساعت، چهار ساعت مشتری دارم. آن چهار ساعت که نداریم، حداقل اگر هیچ کار نمیتوانیم بکنیم یک کتاب مفیدی مطالعه کنیم.