همیشه از قانون جنگل بهعنوان عبارت مرکبی استفاده میشود که بهمعنای بیقانونی و بینظمی است. همیشه در بینظمی، نظم نهفته است. قانون جنگل بهترین قانون نانوشته جهان است؛ قانونی که در آن حیوانات میدانند چگونه زندگی کنند و به دیگری آسیب نرسانند. اینروزها وقتی خبر کشتوکشتار در غزه را در صدر اخبار میشنوم، بیشتر به این قانون فکر میکنم و متوجه میشوم شیوه زندگی حیوانات بهمراتب بهتر از ماست.
اینروزها بهعنوان یک دامپزشک، هنگام معاینه حیوانات آرزو میکنم که ایکاش میشد ما هم شبیه آنها زندگی میکردیم. گاهی در اینروزها با این رفتارهایی که میبینم از انسانبودن خود پشیمان میشوم. کاش میشد انسانها هم مثل حیوانات فکر میکردند. آنها با تمام بیقانونیای که در جنگل است بر اساس قوانین ذاتی زندگی میکنند اما انسانها با وجود اینکه سازمانها و نهادها و ارگانهای حمایتی مثل سازمانملل دارند، به حقوق یکدیگر احترام نمیگذارند. انگار برخی انسانها فقط بلد هستند انجمن حمایت از حیوانات راه بیندازند و دلسوزی خود را برای حیوانات بیزبان بروز دهند.
در این بین برای من سوالهای زیادی پیش میآید. اینکه چگونه انسانها بهعنوان یکی از مخلوقات خداوند به خودشان اجازه میدهند حقوق دیگران را پایمال کنند، به حریم یکدیگر وارد شوند، کودکانشان را بکشند و بعد روی تپهای بنشینند و از دور بمباران را تماشا کنند و فریاد شادی سر دهند. آنها چطور میتوانند کودکانشان را زمانی که باید در دفترچه نقاشی بکشند، جانیهایی درندهخو بار بیاورند که روی خمپارههای جنگی نقاشی کنند، خمپارههایی که قرار است روی سر کودکان بیگناه فرود بیایند. کاش بعضی از ما انسانها از دنیای حیوانات یاد میگرفتیم. کاش میدانستیم که قدرت نباید باعث شود که فکر کنیم اجازه داریم خون بریزیم و بکشیم و در نهایت از قتل همنوعان خود، شادی کنیم. حیوانات بهتر از ما آموختهاند که چگونه زندگی کنند و چگونه با یکدیگر کنار بیایند. حیوانات آموختهاند به وقت نیاز، دست به شکار بزنند. آنکه شکار میکند هم به اندازه قوت روزانهاش میدرد. درندهترینشان هم هیچوقت آهویی را به جرم حفاظت از خانهاش، از بین نمیبرد. رفتار حیوانات در طبیعت مدرسهای برای تربیت انسانهاست. اینروزها به حال حیواناتی که میبینم غبطه میخورم و به حال خودمان تاسف.
منبع: روزنامه شرق شماره 2088، 25/5/93 صفحه 22)