
رییس انجمن جامعهشناسی ایران با بیان اینکه خیلی از دانشجویان با دانشجویان آماتوری هستند که هیچ تعلقی به علم و دانشگاه ندارند،افزود: روند کمیت گرایی در آموزش سبب میشود اساتید فاقد بینش و روحیه علمی وارد دانشگاه ها شوند.
به گزارش ایسنا، دکتر محمدامین قانعیراد با اشاره به اینکه نظام واحدی در آموزش عالی امکان ایجاد یک رابطه مداوم و طولانی را برای دانشجو و استاد فراهم نمیکند، اظهار کرد: ارتباط استاد با دانشجو یک رابطه گسسته است. ارتباط استاد و دانشجو بعد از گذراندن یک درس در یک ترم قطع میشود.
قدرت تشخیص از طریق رابطه استاد و دانشجویی ایجادمی شود.
وی ادامه داد: در ساختار آموزش عالی امکان ایجاد فرآیند تلمذ کردن در کنار یک استاد و برقراری یک رابطه دو طرفه استاد و دانشجویی شبیه به آنچه که در نهادهای آموزشی سنتی ما نسبت داده میشود، فراهم نیست.
قانعیراد همین مساله را یک عامل مهم دانست که شرایط شکلگیری بینش که از طریق انتقال دانش ضمنی و پنهان صورت میگیرد را فراهم نمیکند و افزود: در بسیاری از موارد بینش و قدرت تشخیص نه از طریق دانش تصریحی و آشکار که از طریق کتاب خواندن و فهم آن قابل دستیابی است، بلکه از طریق برقراری رابطه استاد و دانشجویی و دریافت دانش ضمنی و پنهان در این دوران ایجاد میشود.
رییس انجمن جامعهشناسی ایران با تاکید بر اهمیت شکلگیری بینش گفت: داشتن بینش به دانشجو کمک میکند که دانشهای پراکنده در ذهن او سازماندهی و تجمیع شود و به صورت کلیت یکپارچه درآید.
وی روند سرمشقگیری را در آموزش عالی مغفول دانست و اظهار کرد: نظام واحددهی ذهن دانشجویان بین دروس و واحدهای مختلف که در خیلی از موارد به لحاظ محتوایی شبیه هم هستند پاره پاره میکند و دانشجو نمیتواند با دیگر دانشجویان و اساتید خود تعاملات پایداری داشته باشد.
قانعیراد در همین زمینه خاطرنشان کرد: داشتن یک سرمشق در روند علم آموزی به معنای گذراندن دوره طولانی کارآموزی درکنار استاد است. در گذشته برای یادگیری نحوه نوشتن کلمات سرمشقی را بالای صفحه مینوشتند و از دانشآموز میخواستند که سعی کند شبیه همین سرمشق بنویسد و از آن تبعیت کند.
این نظام آموزشی به جای علم تعداد زیادی مقاله و مقاله نویس تولید می کند
وی با بیان اینکه نیازمند یک دگرگونی کلی در نظام آموزشی هستیم افزود: این نظام آموزشی تعداد زیادی مقاله و مقالهنویس تولید میکند اما علم توانایی تولید بینش منسجم کننده و وحدت بخشنده در علم را ندارد.
رییس انجمن جامعهشناسی ایران ادامه داد: در این حوزه با ضعفهای زیادی روبهرو هستیم که برخی مربوط به اساتید و برخی دیگر به دانشجویان برمیگردد.
بسیاری از دانشجویان هیچ تعلقی به علم و دانشگاه ندارند
وی با اشاره به اینکه خیلی از دانشجویان دانشگاهها دانشجویان آماتور و نیمه وقت هستند، گفت: اخیرا دانشجویانی در سنین بالای 40 سال در دوره دکتری درس میخوانند در حالی که شاغل هستند و صرفا با انگیزه افزایش حقوق و دستمزد یا دستیابی به امتیازات اینچنینی وارد این دوره شدهاند و هیچ تعلقی به علم و دانشگاه ندارند.
به گفته قانعیراد دوره واقعی دانشجویی کردن از 18 تا 28 سالگی است که بعد از گذراندن این دوره دانشجو باید برنامههای دیگری را آغاز کند و وارد مرحله دیگری شود.
وی به ورود دانشجویان با انگیزه اخذ مدرک و وجود دانشجویان پولی در دانشگاهها انتقاد کرد و افزود: با وجود بخشهایی نظیر پردیس بینالملل دانشگاهها، پذیرش به صورت نوبت دوم یا شبانه و پذیرش دانشجویی پولی که نمرههای بسیار پایینی در امتحانات گرفتهاند، دانشگاهها چه وضعیتی خواهند داشت؟
رییس انجمن جامعهشناسی ایران کمیتگرایی در آموزش عالی را یکی از پدیدههای آسیب زننده به این حوزه توصیف کرد و خاطرنشان کرد: وقتی روند کمیتگرایی غالب باشد و ارزیابی عملکرد اساتید و دانشجویان براین اساس انجام میشود در نتیجه مقالاتی تولید میشوند که محتوای علمی ندارند و در چنین شرایطی اساتید فاقد بینش علمی و روحیه و اخلاق علمی که توانایی علمیشان با معیارهای کمی و بروکراتیک مورد قضاوت قرار گرفته وارد دانشگاهها میشوند.
خدا به داد کشوری برسه که در آن، ورود به دانشگاه با پول، گرفتن نمره با پول، گرفتن مدرک با پول است . جایی که بشود علم و دانش را با پول خرید، نتیجه اش این میشه که روزی همین افراد به عنوان استاد وارد دانشگاه میشوند و حق یک سری افراد شایسته رو میگیرند. اونوقت همچین فردی چطور میتونه دانشجو تربیت کنه.؟ خدا نیامرزه و نبخشه کسانی که این امکان رو فراهم کردند که بشود با دادن پول به هر جایی رسید.
سلام:
دوست مدرس 30 ساله در مقطع کارشناسی!
آقای «و من الله توفیق»
مدرسان بی سواد و جزوه گو یکی از عوامل بی انگیزگی و بی سوادی دانشجویان است، مثلا در دانشگاه آزاد علوم و تحقیقات دانشجویان بدون دیدن کیس و حتی برخورد با یک مورد بیماری بالینی فارغ التحصیل می شوند و فقط صفت دکتر را یدک می کشند، استادان بخش دام بزرگ هم تا به حال پایشان به یک دامداری نرسیده و فقط جزوه گو هستند، واقعا یک فاجعه آموزشی است این دانشگاه.
دانشگاه علوم و تحقیقات در آموزش مباحث عملی فاجعه است. فقط الکی نمره میدن و به اصطلاح دامپزشک بیرون میدن.
دوست 52 ساله!
علوم و تحقیقات به عنوان یک نمونه همیشه اسمش میاد ولی مسلما دانشگاههای مادر دامپزشکی که با اخذ شهریه از دانشجو بدون مطالعه و در نظر گرفتن بازار کار، در حال تولید متخصصینی هستند که فقط روی کاغذ تخصص دارن، اونها گناهشون خیلی بیشتره. چرا که دانشگاه آزاد به عنوان یک دانشگاه کاملا خصوصی، مجبوره که چنین کاری انجام بده. ولی دانشگاههای به اصطلاح دولتی دیگه چرا؟؟؟
مهم این نیست که استادیادانشجوچندسال داشتهوچی شغلی داردمهم این است که چه بازده ای داشته،چی دریافت کرده؟چی آموخته؟وچی آموزش داده؟
آیاازخودپرسیدیدکه به کسی انگیزه داده اید؟
آیاسعی کردیدانسانی متعهدبه جامعه تحویل دهید؟
آیابارفتاریاگفتاری کسی رابه طرف خدادعوت کردید؟
آیاتوانسته ایددرجامعه علمی نام ایران رادرسطح بین المللی مطرح کنید؟
اگراستادیادانشجویی رااینگونه یافتیدبایدقدردانی کنیدولیست بدیدنه اینکه لیست مقالات و رنج سنی را مکاشفه کنید.