حکیم مهر - آنها را نکشید! هیچ کس به آنها محبت نمیکند (درباره موشها) - شهرام امیری شریفی
شهری را مجسم کنید که شهروندانش عادت دارند از پنجره منازلشان آجر و سنگ به پایین پرتاب کنند. آمار سرهای شکسته مردمان شهر را مجسم کنید. عکس العمل شما هنگامی که ببینید مقامات چنین شهری آجر را به عنوان وسیله سرشکستگی شهر شماتت میکنند چیست؟ و هنگامی که برای مبارزه با آجر وقت و مالشان را هزینه کنند چه؟
موذی، ولگرد، شهری
مردم و مسوولان شهر آنها را موذی و ولگرد نام گذاشته اند؛ در صورتی که آنها نه اهل تفریح و ولگردیند و نه نیت موذیانه دارند. حیواناتی که شهر را با ما شریکند: حیوانات شهری. حیوانات شهری تنها به {اقتضای} طبیعتشان عمل میکنند، طبیعتی که خالق در وجودشان به ودیعه نهاده؛ همان طبیعتی که در وجود طاووس خوش پر و بال و آهوی خوش خط و خال نیز.
موشهای کثیف، آدمهای تمیز
آدمهای تمیز تهرانی روزی ۶۰ تن زباله در جویهای آب میریزند. موشهای کثیف بخشی از آن را که طبیعتا" قابل خوردن است به عنوان غذا مصرف میکنند. موشهای کثیف برای خوردن کلّه و پاچه طراحی نشده اند، آدمهای تمیز هم برای خوردن کاهو و همبرگر و پیتزایی که به جوی آب سپرده شده. دانشمندان معتقدند بطری نوشیدنی پی وی سی و پلاستیک پفک و چیپس صدها سال در طبیعت باقی میمانند. آنها موشها را بسیار کثیف میدانند. پزشکان داروهای آدمها را روی موشها آزمایش میکنند. همبرگر، موش و بطری در دستان آدمها تمیز محسوب میشوند و در جوی آب کثیف. موشها بازیافت نمیشوند، بطریها تجزیه!
"یک، جلوش تا بی نهایت صفرها… "
یک عدد یک همراه با یازده عدد صفر. ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ریال هزینه سالانه مبارزه با موشهای تهران، یعنی ده میلیارد تومان از مالیات آدمهای تمیز برای میهمانان چابک جویهای آب تهران، که جمعیتشان ۶ الی ۱۰ برابر جمعیت نفوس بر آورد شده. یعنی یک مبارزه بی حاصل.
یک زوج موش خوشبخت در شرایط مناسب (بخوانید در جویهای شهر ما) بعد از ۱۹ الی ۲۱ روز با توجه به شرایط و دمای محیط صاحب خانوادهای با ۶ الی ۸ فرزند یک و نیم سانتیمتری میشوند. فرزندانی که فقط ۳ یا ۴ هفته بعد قابلیت تشکیل خانواده دارند و بعد از ۱۹ الی ۲۱ روز.... طول عمر اعضای خانواده حدود ۲ سال است. مادر خانواده ۲۴ ساعت بعد از زایمان قابلیت بارداری مجدد دارد. با احتساب ۷ روز مرخصی زایمان، زوج خوشبخت درست در میانه عمر یعنی جشن تولد یک سالگی، به شرط تامین غذا، خانوادهای خواهند داشت بالغ بر ۲۵ میلیون فرزند، نوه و نتیجه! خانوادهای که در مجاری شگفت انگیز زیرزمینی زندگی میکنند و بی شک حد اقل یک زوجشان از هر سم و تله مهلکی خواهند گریخت. زوجی که یک سال بعد ۲۵ میلیون...، که ۱۰ میلیارد تومان...!
کمیت موش، کیفیت mouse
این فقط خودروی خارجی نیست که در مقایسه کیفی گوی سبقت از نمونه داخلی ربوده باشد، هرچند که در تولید کمی نمونه داخلی رکورد دار باشیم. در اروپا و آمریکا، قیمت هر جفت موش به عنوان حیوان خانگی بین ۴۰ تا ۱۰۰ دلار است و در هر پت شاپی قابل تهیه. از نظر هوش در حدی است که به شنیدن اسمش واکنش نشان میدهد و به خوبی دست آموز میشود. در قفسهای بسیار شیک و پر از وسایل بازی زندگی می کند محیط زیست را آلوده نمی کند و برای تفریح تکثیر میشود.
در شبه قاره هند گاه مورد پرستش قرار میگیرد و از در و دیوار معابدی که برایش ساخته اند بالا میرود. غذای پیشکش آدمها را میخورد و هیچ کس توان چپ نگاه کردن به او را ندارد .
در افریقا شرایط کمی متفاوت است . برخی قبایل آنها را شکار می کنند و از آن سوپ موش آب پز یا کباب موش تهیه می کنند. در آسیای جنوب شرقی نیز مثل هر جنبنده دیگری، برای خوراک موش دستورهای مختلف آماده سازی و طبخ موش وجود دارد.
در ایران اما موش هم ردیف طاعون و وباست و اگر سفید باشد هم ردیف آزمایش و تشریح. مردم بعد از گذشت سالها از ریشه کن شدن وبا، از آب لوله کشی به وبا مبتلا میشوند و موشها چه شهری و چه آزمایشگاهی، عاقبتی جز مرگ دردناک ندارند.
انسان، حیوان، طبابت
می گویند حیوانات ناقل بیماری هستند و از میان آنها، موش و سگ و گربه از سایرین ناقل تر! طاعون و وبا، کیست هیداتید و هاری و توکسوپلاسموز برای موش، سگ و گربه اسطوره هایی غیر قابل تغییر شده اند و ما فراموش میکنیم که تمام بیماریهای انسانیمان با انسانهای دیگر مشترک است؛ از سرما خوردگی و طاعون و وبا... تا ایدز! از ماسک استفاده نمیکنیم، با دست نشسته غذا میخوریم، گوسفندی که تاییدیه دامپزشکی ندارد را به ضمانت چو بدار، سالمترین می پنداریم، آب آلوده میخوریم، خون گوسفند قربانی را با دست به قالپاق و پلاک ماشین جدید می مالیم تا از گزند بلایا دور باشیم و حتی گاه سرنگ مشترک استفاده میکنیم! اگر بشنویم این اعمال روزمره در انتقال بیماریهای اسطورهای منتسب به حیوانات موثرتر است فقط لبخند میزنیم ولی به هنگام کشتار سگ و موش و گربه همگی تخصص و توجیهات علمی آنچنانی داریم. به این گونه حیوانات شهری را می کشیم و بدون توجه به اینکه نباید به چو بدار گوسفند زنده فروش کنار اتوبان اطمینان کرد، بیماریهای گوشت گوسفندانش را نیز به همان حیوانات منسوب میکنیم. آنفلوانزای پرندگان، خوکی و بزی می سازیم و آنفلوانزای انسانی را فراموش میکنیم. بدون توجه به اینکه در کشورهای مسلمان خوک مصرف خوراکی ندارد، هنوز عامل انتقال آن را خوک میدانیم نه رعایت بهداشت انسانی.
سوسک ها، موش ها، حق حیات
موشها به لحاظ شباهت ژنتیکی در آزمایشگاه ها پیش مرگ ما میشوند و در جویهای آب، قربانی اشتباهات ما، بدون اینکه بدانیم اگر در شرایط کنونی در این شهر موشی نباشد، سوسکها چه خواهند کرد. بدون اینکه ذرّهای توجه داشته باشیم به سوسکها و مگسها که در منزلمان منزلی دارند بس آلوده تر از جوی های آب؛ و صد البته بدون اینکه لحظهای فکر کنیم که آفریدگار موش و طاووس یکی است و هر دو را حقی برای زندگی داده. در احکام مراجع تقلید کشتن جانوران مضر، در صورتی مجاز دانسته شده که راه دیگری برای دفع آنها نباشد و واضح است که چنین کشتنی حداقل دو شرط دارد: اول اینکه ضرر حیوان برای انسان ثابت شود و دوم اینکه راه دیگری برای دفع نباشد. آزار هیچ حیوانی هم ولو مضر جایز نیست. حیوانات شهری حق حیات دارند، اما به تعداد قابل تحمل. هر حیوانی در صورت ازدیاد غیر قابل کنترل، انگل نام میگیرد و انگل نیازمند مبارزه است، ولی دلیل تبدیل موشهای شهری به انگل، اشتباهات واضح انسانی است.
اشتباهات ما، کشتار آنها
افتادن و شکستن تنگ ماهی قرمز، کلیشهای است که در بسیاری از فیلمهای ایرانی تکرار شده، کلیشهای که حاکی از اضطراب یا شنیدن خبری است بد. بالا و پایین پریدن ماهی قرمز در میان شیشه خردهها مادام که هنرپیشه فیلم طبق فیلمنامه به دادش برسد برای سازنده احتمالاً صحنهای است که چندین بار برداشت شده تا اثرگذارتر باشد. فیلم آرواره ها، کوسههای سفید را جنایتکارانی تصویر کرده که بی دلیل به انسانها حمله می کنند و پاره پاره کردن انسان تفریح آنهاست. ژورنالها همواره کوسه را درنده خوی دریاها تبلیغ کرده اند و گروههای معدوم سازی کوسه تحت عنوان ایمن سازی دریا تشکیل میشود بدون اینکه اعلام شود آمار مرگ و میر سالانه توسط حمله کوسه سفید در جهان به عدد ۷ محدود میشود. این در حالیست که سالانه بالغ بر ده هزار نفر به دلیل شوک آنافیلاکتیک حاصل از گزش زنبور جان خود را از دست میدهند. خفاشها را خون آشام میدانیم در حالی که همین موشهای پرنده، روزانه چندین تن حشره را شکار می کنند و اگر نباشند، حشرات غوغایی خواهند کرد. گرگ را در طبیعت وحشی میدانیم و برای بریدن سرش جایزه میدهیم، ولی به سگهای اهلی خون می خورانیم که....
در این بین متاسفانه برخی گروههای طرفدار حیوانات نیز دلیل تعداد اندک و برای اثر گزاری بر مردم، بجای برخورد با باورهای اشتباه مردم گاه با اخبار ژورنالیستی نفت بر آتش میریزند و اطمینان مردم را از حامیان واقعی حیوانات سلب می کنند. زمانی که از بام خانهها صدای غار غار بلند است تبلیغ می کنند که در تهران کلاغی دیده نمیشود. در نمایشگاه کتاب میخوانیم در تهران دیگر پرستویی وجود ندارد. در اخبار میگویند گنجشک رفت، قمری رفت و اخیرا پروانه هم رفت. اما مردمی که میدانند پرستو کوچ رو است یا پروانه از اوایل بهار تا اواخر پائیز به شکل پروانه دیده فعالیت دارد چه فکر خواهند کرد؟
شاید بهتر باشد بجای این اخبار، مردم بدانند در قلب تهران چرا موش زیاد است و چگونه کشته میشود. بدانند که سگها و گربهها چگونه اتلاف میشوند و شاید بهتر باشد مسوولان به جای ترساندن مردم از حیوانات شهری، راه صحیح زندگی در کنار آنها را آموزش دهند. مردم در فیلمهای راز بقا دیده اند که مجری فیلم به شیرهای در حال غذا خوردن نزدیک میشود و با صدای دست او، آنها به چندین متر دورتر میروند تا مجری طعمه آنها را به تصویر بکشد و شاید بد نباشد مردم خطرات ژورنالیستی حیوانات شهری را با رفتار سلطان حیوانات مقایسه کنند. بهتر است آموزش دهیم به دلیل خطرات انسان، حیوانات ترس بیشتری از او دارند.
اغراق و راه حل بی حاصل
گاه ترسهای شایع انسانی(فوبیا) در نشریات و خبرها منتشر میشوند. ترس از ارتفاع، ترس از آب، ترس از فضای بسته و ترس از حیوانات. این ترسها عمدتاً راه حلهای منطقی و روانشناسانه دارند اما در یک مورد و فقط همین یک مورد راه حل غریب است: ترس از حیوانات. تا به حال کسی برای آرامش همسرش اقدام به نابود کردن آسانسور، هواپیما و پرتگاه نکرده، اما به ترس از حیوانات که میرسیم، همواره کشتن تجویز میشود. کشتنی که تا کنون موفق نبوده و صحنههای زننده نیز ایجاد کرده، و صد البته خوش شانسیم که کسی از درخت و بوته نمیترسد. خطر موش، سگ و گربه نیز کم و بیش چنین است اینکه کدام موش جرات کرده به انسانی نزدیک شود و باعث گزش و بیماری و ترس او شود کمی مبهم مینماید و برای جلوگیری از این خطرات شاید بهتر باشد افراد کنجکاو را از دست کردن در لانه موش بر هزار داریم و برخی را از سنگ پرانی به سگ و گربه. درمان این افراد هزینه بسیار کم تری خواهد داشت.
ک مثل کپل...
ارگانهای مسوول تا کنون به چندین روش اقدام به اتلاف حیوانات شهری کرده اند. از تیر اندازی تا تله گذاری و مسموم کردن آنها توسط کارمندان مربوطه. روشهایی که نتیجهای نداشته یا نتیجه حاصل اندک بوده. روشهایی که مجریان آن در کودکی احتمالاً با مدرسه موشها سرگرم میشدند و امروز برای سرگرمی کودکانشان انیمیشن راتاتویی موش سر آشپز نمایش میدهند و بیشک در قبال کار روزانهشان توضیح قابل پذیرشی برای کودک نخواهند داشت.
روش های غیر انسانی و مضر
از یکی دو دهه قبل تا کنون برای اتلاف حیوانات شهری روشها و وسایل مختلفی به کار گرفته شده:
- تلههای کشنده فنری: این دامها با ضربه منجر به اتلاف جوندگان کوچک میشوند. برای شارژ و کار گزاری مجدد نیازمند تماس دست و شارژ فنر برای عمل مجدد هستند. اجساد متلاشی شده به این روش خود آلوده کننده محیط بوده و در صورت عدم جمع آوری به موقع، توسط سایر جانوران به عنوان منبع غذایی مورد استفاده قرار میگیرند که انتشار بیشتر آلودگی را در پی دارد.
- توزیع غذای کشنده یا مسموم: استفاده از طعمههایی که ترکیبی است از قطعات اسفنج، چربی و خرده شیشه باعث جلب موشها توسط بوی چربی شده و بعد از مصرف توسط موش، منجر به ایجاد زخم و خونریزی در مجرای گوارش حیوان میشود. حیوان مصدوم بعد از تحمل رنج و سختی فراوان با گذشت چندین ساعت تا چندین روز به دلیل خونریزی گوارشی از بین میرود.
طعمههای مسموم نیز علاوه بر آلوده سازی محیط زیست، منجر به فلج عصبی یا عضلانی شده، پس از گذشت مدت طولانی تحمل درد و رنج، انقباضات شدید عضلانی، تهوع و دل درد، حیوان را از پای در میآورد. در هر دوی این روشها جانور با احساس کسالت به خانه امن خود در سوراخهای زیرزمینی پناه میبرد و پس از مرگ متلاشی شده یا توسط سایر حیوانات خورده میشود. زجر آور بودن و آلودگی حاصل از این روش قابل چشم پوشی نخواهد بود. لازم به ذکر است که پس از مدتی حیوانات به سمهای به کار رفته ایمن شده یا با مصرف سبزیجات دارای ویتامین K سم را بی اثر می کنند. از طرفی به دلیل برخورداری از هوش و قوه بویایی مناسب، گاه از مصرف آنها خود داری می کنند. در سالهای گذشته ارگانها برای جمع آوری موشهای مرده اقدام به خرید کیلویی جسد موش از مردم می کردند که مشکلات بهداشتی آن برای مردم نیاز به توضیح ندارد.
- تلههای چسبی: این دامها با جذب حیوان به سمت سطوح چسبناک، سبب چسبیدن آن به سطح دام شده و تقلای هر چه بیشتر برای رهایی، باعث درگیری بیشتر خواهد شد که ماحصل شکستن انگشتان، دست و پا و گاها دم خواهد بود. جانور برای مدت طولانی در شرایط غیر قابل توصیف زنده خواهد ماند و در صورت عدم جمع آوری به موقع و معدوم سازی صحیح، از گرسنگی خواهد مورد. گزارشات شاهدان از نحوه جمع آوری و اتلاف آنها نیز گویای روشهای بدوی و شنیع اتلاف آنها به شکل له کردن توسط انسان یا ماشین است. این دام ها برای سایر موجودات و پرندگان نیز خطرناک بوده و لازم به ذکر است که تولید و فروش این گونه تله به دلیل زجر دادن خارج از حد حیوانات از طرف گروههای طرفدار حقوق حیوانات در کلیه کشورهای پیشرفته شدیدا مورد انتقاد و مبارزه قرار دارد.
- تیر اندازی مستقیم: این روش سالیان متمادی برای اتلاف سگ و گربه مورد استفاده بوده ظاهراً اخیرا توسط تفنگهای ساچمهای برای موشها نیز به کار میرود. فارغ از خطرات تیر اندازی در محیط شهری و آلودگی حاصل از متلاشی شدن و خونریزی، در موارد غیر قابل چشم پوشی حیوانات زخمی و نیمه جان به حال خود رها شده یا در مکانهای دیگر تلف شده و باعث آلودگی میشوند و یا با سختی فراوان به زندگی ادامه میدهند. تیر اندازان گاه رغبتی برای صید حیوان مصدوم ندارند. در مقابله با موش و جوندگان کوچک به این روش، آمارهای ۳۰۰ الی ۱۵۰۰ تایی اتلاف روزانه هر شکارچی چندان اثرگذار نمینماید.
افزون بر مسایل فوق، چند سالی است که دوستداران حیوانات برای کمک به حیوانات تیر خورده و رها شده و یا صید آنها و جلوگیری از اتلاف آنها اقدام به راه اندازی پناهگاههایی کرده اند که ضمن تیمار حیوانات به عقیم سازی آنها نیز اقدام می کنند. در یکی از این مراکز ، سگی که بیش از ۱۳ زخم گلوله بر بدن داشت و "آبکش" نام داشت تبدیل به جاذبه ای دیدنی شده بود.چنین مراکزی تا کنون فقط در حیطه سگهای شهری و حومه فعال بوده اند و به دلیل مشکلات بیشمار سابقهای از اقدام مشابه برای گربهها یا ارایه راه کار برای موشها و دیگر حیوانات موجود نیست.
عقیم سازی، تقلید اشتباه
در سالهای اخیر، بخشی از طرفداران حیوانات برای مقابله با تعداد زیاد برخی حیوانات خاص شهری، طرحی برای عقیم سازی آنها ارایه و تبلیغ می کنند. این طرح فارغ از غیر عملی و بی حاصل بودن مشکلات عدیدهای را یدک میکشد که به چند نمونه اشاره میشود.
اول اینکه طرح فوق تقلیدی است از اقدامات گروههای مشابه در کشورهای آمریکای شمالی. در چنین کشورهایی که در زمینه حقوق حیوانات بسیار پیشرو هستند، عملا سگ و گربه شهری وجود خارجی ندارد و اقدام به صید موارد بسیار معدود رها شده و عقیم سازی و واگذاری آنها با گزارش مردم چندان هزینه بر نیست. حیوان پس از انجام این اقدامات، در قبال پرداخت مبلغی، به اشخاص علاقمند واجد صلاحیت واگذار میشود و در بازههای زمانی خاص جهت اطمینان از نگهداری اصولی و وجود شرایط مناسب زیستی برای حیوان، محل نگهداری مورد بازرسی قرار میگیرد. بودجههای گروههای مورد اشاره و امکانات آنها با موارد داخلی غیر قابل مقایسه است.
دوم اینکه عقیم سازی صرفاً زمانی منجر به کاهش تعداد و کنترل یک گونه میشود که شتاب عقیم سازی از شتاب تولید مثل حیوانات پیشی بگیرد. در شهری که آمار حد اقل یک میلیونی گربه داریم، سالانه ۲ الی ۳ میلیون گربه تولید میشود و بی شک عامل محدود کننده نه عقیم سازی که میزان غذای مورد نیاز آنهاست و جای خالی بچههای نمونه های عقیم شده توسط سایر بچهها پر میشود.
سوم هزینه هر عقیم سازی حدود هفتاد هزار تومان بر آورد میشود. عددی که در صورت محاسبه با حاصل آن میتوان اقداماتی بسیار موثرتر در کنترل نسل طبیعی حیوانات انجام داد.
چهارم تلاش بی نتیجهای که چند سال قبل در این زمینه انجام شد بیانگر عدم توانایی گروههای طرفدار عقیم سازی انبوه در کنترل گربهها بود و اتلاف هزینه. مضافا اینکه ظاهراً در این راه چندین مورد اشتباهات جراحی منجر به فلج شدن و قطع اعصاب گربهها شده است.
پنجم اینکه برخی ارایه طرح بی مطالعه عقیم سازی گربهها را از سوی تعداد معدودی متخصص مناسب نمیدانستند و به هدر رفتن تک بعدی سرمایهها نقد داشتند. گاها شنیده میشد که گربههای شهری به دلیل نداشتن حامی و متولّی خاص، صرفاً برای آموزش به دانشجویان مورد استفاده قرار میگیرند و مراقبت لازم از آنها به عمل نمیآید.
ششم اینکه حیوانات به صورت طبیعی حق تولید مثل دارند. امکان زاد آوری توسط انسان به حیوان عطا نشده که توسط او گرفته شود. با تغییر منطقی شرایط بهداشتی شهر، جمعیت گربهها به صورت طبیعی و با زاد آوری کم تر کاهش خواهد یافت.
برخورد سایر کشورها با حیوانات شهری
در کشورهای اروپایی و آمریکایی تنوع و برخورد با حیوانات شهری با ایران تفاوت فاحش دارد. تعداد کبوترهای شهری، کاکایی( نوعی مرغ دریایی)، سنجاب، راکون و مارموت(جوندهای بزرگ شبیه موش و سنجاب ولی بزرگتر از گربه) غیر قابل باور است.
در بسیاری از پارکهای شهری و طبیعی مردم به عنوان تفریح به غذا دهی به آنها میپردازند و با آنها عکس میگیرند. در برخی مناطق مانند فضاهای خصوصی، آموزشی و دولتی، تابلوهای ممنوعیت غذا دهی به حیوانات نصب شده و بدون برخورد قهر آمیز، کسی غذا دهی نمی کند.
شهرداری اطلاعیههایی را برای منازل توزیع می کند مبنی بر اینکه غذا دهی به کاکاییها باعث تنبلی آنها شده و این کار باعث کوچ نکردن و مرگ آنها در سرمای زمستان میشود. گاه در حیاط های غیر محصور علایمی مبنی بر ممنوعیت دفع فضولات حیوانات دست آموز نصب شده و هشدار داده شده که در صورت عدم تمکین، طبق قانون تا ۵۰۰ دلار جریمه خواهید شد. در معابر صاحب حیوان موظف است فضولات حیوان را جمع آوری و به طریقه مناسب دفع کند
. در این شرایط و در روزهای خاص سال که مخصوص اسباب کشی است، برخی که منزل جدید بدون حیوان (pet free) انتخاب کرده اند، به دلیل هزینههای هنگفت پانسیون کردن حیوان و یا با خوابانیدن(اتلاف انسانی و بی درد)، با علم به وجود گروههای رسیدگی کننده به امور حیوانات رها شده، اقدام به رها سازی حیوان خود می کنند. در این روزها آمار مشاهده، گزارش و صید سگ و گربههای رها شده توسط گروههای مربوط در بالاترین سطح قرار دارد.
راکون، گونه شایع و خطرناک این کشور هاست که همه چیز خوار بوده و قادر به ورود به سطلهای زباله و تغذیه از زباله هاست. جثه بزرگ(بین سگ و گربه) و دندانهای خطرناک آن به راحتی به او امکان ایجاد خطر برای انسان را میدهد. با این اوصاف به دلیل طراحی خاص ظروف زباله، رعایت بهداشت، دفع و جمع آوری مناسب زباله و رعایت قانون توسط شهروندان، آمار گزش توسط این حیوان و گونه های دیگر نظیر سنجاب در گسترهٔ این کشورها نزدیک به صفر است و آمار تکثیر حیوانات شهری تحت کنترل.
چاره کار
شکی نیست که تعداد زیاد موش در شهری چون تهران، آن را تبدیل به انگل شهری ساخته. از طرفی اتلاف آنها به هر طریق و روشی، بدون در نظر گرفتن اصول انسانی و حقوق حیوانات، منطقی، علمی و مشروع نیست. راههای جاری نه احترامی برای حقوق حیوانات قایل است و نه اثر مناسب داشته است با توجه به آهنگ تکثیر حیواناتی نظیر موش، روشهای مقطعی نه تنها کار ساز نیست، بلکه سبب هدر رفتن بخش زیادی از دارایی های ارگانهای مرتبط میشود. و اما راه حل چیست؟
جلوگیری از مزاحمتهای متقابل انسان و حیوان، به خصوص در مورد موشهای شهری که از حد بحران عبور کرده، میبایست با برنامه ریزی مناسب و دقیق، به صورت پیگیر و غیر مقطعی، در فازهای مختلف زمانی به توالی انجام گیرد.
اقدامات کوتاه مدت: برای محدود سازی فعالیت موشها در سطح شهر در کوتاه مدت، میتوان کسری از بودجه کنونی را صرف تحقیق، طراحی و تولید وسایلی کرد که با تولید اصوات آزار دهنده، حضور آنها را در سطح شهر کم می کند. با توجه به اینکه آستانه شنوایی انسان زیر ۲۰ کیلو هرتز و آستانه شنوایی موشها تا ۳۵ کیلو هرتز میباشد، فرستندههای اولترا سونیک با تولید صدای بین ۲۵ الی ۳۵ کیلو هرتز و با شدت مناسب و آزارنده برای موش ها، قابلیت جلوگیری از حضور موش در مکانهای خاص را خواهند داشت. وسایل مشابه در کشورهای نام برده موجود است و با توجه به پیشگیری از مرگ حیوانات و عدم آلوده کنندگی محیط با سموم دفع آفات، در موارد محدود استفاده مورد حمایت حامیان حقوق حیوانات واقع میشود، م
درود بر شهرام امیری شریفی
عبارت برای چه موش ها رو می کشند ؟ رو مدت هاست که به هر کس می گم ، بهم می خنده .خوندن این نوشته خیلی لذت بخش بود . ممنون دکتر لطفی زاده ی عزیز .امیدوارم یاد بگیریم که شهر تهران قبل از این که محل زندگی و آپارتمان های ما بشه ،محل زندگی حیوانات مختلف بوده .
با سپاس ،
مجید.