حکیم مهر - «وت پارس» نوشت:
«پناهگاه حیوانات» مکانی است موقت برای نگهداری حیوانات بی جا، گمشده و یا رها شده. اما در درون این پناهگاه ها چه می گذرند؟ ماهیت واقعی بسیاری از پناهگاه هایی که با هدف کمک به موجودات زنده به وجود آمده اند چیست؟ این گزارش نگاهی مستند خواهد داشت به پشت دیوارهای پناهگاه های حیوانات در سراسر جهان.
چند سالی است که شاهد گسترش مراکز نگهداری از سگ ها هستیم. مراکزی که در آنها سگ های شهری، بی سرپرست و آسیب دیده نگهداری می شوند. آنچه که از پناهگاه ها به تصویر کشیده شده، بسیار شبیه به زندان هایی است که حیوانات تنها به جرم حیوان بودن محکوم به حبس و تحمل شرایط آنجا می شوند و در نهایت چون آن عده قلیل از حیوان دوستان یا قادر به پذیرفتن آنها نیستند یا تمایلی برای اینکار ندارند، با روش هایی مثل خفه کردن در اتاق های گاز، تزریق سم به بدن و یا داروهایی با دوز کشنده به زندگیشان خاتمه داده می شود. در این نوشتار نگاهی داشته ایم به وضعیت پناهگاه های سگ ها در ایران، نگاهی که گاهاً با آنچه که از دریچه تبلیغات در صفحات اجتماعی منتشر می شود متفاوت است.
پناهگاه چیست؟
پناهگاه حیوانات مکانی است موقت برای نگهداری حیوانات بی جا، گمشده و یا رها شده. همانطور که در تعریف پناهگاه آمده است از آن بعنوان مکانی موقت نام برده شده است، اما سوال احتمالی که ممکن است در ذهن خیلی از افراد شکل بگیرد این است که اگر پناهگاه ها بصورت موقت قادر به نگهداری حیوانات هستند، پس سرنوشت آن تعداد از حیوانات که به پناهگاه راه پیدا کردند در نهایت چه می شود؟
پناهگاه های حیوانات، دو روی یک سکه!
تنها دانستن نوع پناهگاه ها پاسخ مناسبی برای این سوال است. بر این اساس پناهگاه ها به دو دسته اصلی تقسیم می شود:
1- پناهگاه های با معدوم سازی
2- پناهگاه های بدون معدوم سازی
اکثر پناهگاه هایی که در کشور هایی نظیر انگلیس، آلمان، اتریش و نظیر اینها وجود دارد، سیاستی مبنی بر «معدوم سازی» دارند، بدین صورت که عضو جدیدی که توسط حامیان یا سازمان های مردم نهاد به پناهگاه آورده می شود، پس از طی یک دوره قرنطینه برای اطمینان از سلامت مهمان جدید، آن را به جایی که محل اصلی نگهداری است منتقل می کنند. این مکان از سالنی بزرگ پر از قفس های متعدد که غالباً با کفپوش های سنگی پوشیده شده، تشکیل شده است.
حیوانات پناهگاه ها بسته به زمانی که توسط پناهگاه تعیین شده است، مجبور است روزها و شب های زیادی را روی زمینی سنگی که به شدت مفاصل اندام های حرکتیش را آزار می دهد بگذراند. در مورد آنهایی که بصورت انفرادی (مانند تصویر بالا) نگهداری می شوند وضع بدتر می شود، چون مجبورند در این سلول هایی که کوچکترین شباهتی با محل واقعی زندگیشان ندارد، ساعت های متوالی به دیوارها و یا میله های جلوی قفس چشم بدوزند و منتظر وقایعی باشند که هرگز علتش را نمی دانند. علتی که گاهاً توجیه دیگری جز خودخواهی نامحدود انسان ها را نمی توان برایش تعریف کرد.
اما همه چیز به یک فضای نامناسب یا یک وعده غذایی کم و افسردگی احتمالی این پناهنده های اجباری ختم نمی شود؛ این وضعیت زمانی به اوج بی رحمی خودش می رسد که برای ماندن در چنین مکان اسفناکی هم فرصت تعریف شده ای دارند. بسته به نوع قوانین پناهگاه های همراه با معدوم سازی، حیوانات می توانند از چند هفته تا چند ماه در این قفس ها بمانند و اگر هیچ کس برای نگهداری از آنها داوطلب نشود، سرنوشتی جز مرگ آرام در انتظارشان نخواهد بود. در این بین فاکتورهایی مثل ساختار بدنی، وضعیت ظاهری، نوع نژاد یا میزان یادگیری، شانس زنده بودن آنها را مرتباً تحت تاثیر قرار می دهد.
طبق آمارها تعداد زیادی از حیواناتی که به پناهگاه برده می شوند، یا گمشده اند و یا توسط صاحبانشان رها شده اند. برای جلوگیری از این مشکلات در کشوری مانند آلمان هر فردی که حیوانی می خرد یا از پناهگاه می گیرد، متعهد است که ابتدا آنرا عقیم کند و علاوه بر آنکه باید شرایط مطلوبی برای آن فراهم کند. هرگز نباید آن حیوان را رها کند و یا بدون دلایل موجه از نگهداریش سر باز زند، در غیر این صورت باید جریمه های تعیین شده را پرداخت کند که البته این خود باعث کاهش تقاضا و به تبع آن کاهش تمایل افراد برای وادار کردن حیوانات به زاد و ولد اجباری و دائمی برای فروش می شود. البته این دولت ها قوانین سختی برای پرورش دهندگان پت ها قائل می شوند که «داشتن مجوز» و تخصص لازم برای این کار از معمولترین اصول این قوانین است.
ویدیو : پناهگاه های حیوانات به چه معنا هستند؟
پناهگاه سگ ها در ایران
برخلاف پیشینه طولانی که پناهگاه ها خارج از ایران دارند، قدیمی ترین پناهگاه ایران که تنها پناهگاه مجوزدار هم هست، در سال 82 تاسیس شده است که اکنون بیش از 300 قلاده سگ در آن نگهداری می شود که بنا به گفته مسئولینش تنها درصد کمی از حیوانات به خانواده های متقاضی سپرده می شوند.
به دلیل آنکه اکثر پناهگاه ها در ایران نو بنیاد هستند، حیوانات در فضاهایی باز و بر روی زمین های خاکی و یا شن ریزی شده که توسط فنس ها یا دیوار هایی محدوده بندی شده اند، نگهداری می شوند. علیرغم خوبی هایی که این روش نگهداری دارد، بدلیل آنکه گاهاً ساده ترین امکانات هم در آنها وجود ندارد، شرایط را برای حیوانات این مجموعه ها سخت می کند.
متاسفانه در کشوری مثل ایران بدلیل آنکه هیچ اقدام موثر و درستی برای کنترل جمعیت حیواناتی مثل سگ و گربه جز کشتار گسترده صورت نمی گیرد، پناهگاه ها مجبورند مرتباً ظرفیت نگهداری را افزایش دهند و یا به نوعی با حفظ همان ظرفیت حیوانات بیشتری را پذیرش کنند که این مشکلات عدیده ای مثل کافی نبودن نیروی متخصص، عدم توانایی در تامین غذای مناسب و کافی بصورت مستمر و دیگر مشکلات حاصل از تراکم بالا مثل بیماری هایی که عامل اصلیش استرس حاصل از تراکم زیاد است را ایجاد می کند.
درآمد پناهگاه ها و شفاف سازی مالی
بیشترین بخش درآمد پناهگاه ها از کمک های مردمی تامین می شود، اما نقاط ابهام فراوانی در خصوص عملکرد مالی پناهگاه ها وجود دارد. با اینکه در صفحات پناهگاه های ایرانی پس از نام پناهگاه نخستین چیزی که دیده می شود شماره حساب بانکی داخل و خارج از ایران است، اما هیچگاه شاهد ارائه گزارش مالی شفاف از سوی پناهگاه ها نبوده ایم، ضمن اینکه بسیاری از حساب ها به نام اشخاص حقیقی است.
«لیدا اثنی عشری»، مدیر سابق پناهگاه وفا در این زمینه می گوید: "تمام هزینه پناهگاه ها با کمک های مردمی تامین می شود، اما مساله این است که این کمک ها بطور صحیح در بین پناهگاه ها تقسیم نمی شود و یا اصلاً این کمک ها به درستی در پناهگاه ها خرج نمی شود. خیلی از پناهگاه ها هستند که با وجود اسپانسرهای قوی کارهایی را که باید انجام بدهند، انجام نمی دهند.
در گذشته همه در پناهگاه ها خالصانه کار می کردند، این در حالی است که در حال حاضر این خلوص وجود ندارد و هر کسی یک حیوان گرفته و نام حامی حیوانات رو روی خودش گذاشته و با دادن شماره حساب و تلفن حمایت خودش را ابراز می کند! برای مثال یک پناهگاه اعلام می کند 1000 عدد سفتریاکسون (یک داروی گرون قیمت) نیاز دارند، اما وقتی بررسی می شود اغلب دیده می شود که تنها تعداد کمی از سگ ها به این دارو نیاز داشته اند و باقی دارو در بازار آزاد فروخته می شود!"
اثنی عشری می گوید: "خیلی ها معتقدند که پناهگاه داری یک «شغل پردرآمد» است و باید برای تامین هزینه هایشان دست به تاسیس پناهگاه بزنند! بعضی از پناهگاه ها اسپانسرهای زیادی داشته و حتی پول های زیادی هم دریافت می کنند، در حالی که معمول ترین احتیاجات یک پناهگاه را ندارند و برای سگ ها هیچ نوع امکاناتی را اعم از تعذیه تا نیاز های سلامتشان را فراهم نمی کنند و اگر به آنجا مراجعه شود بیماری های مختلف و عدم بهداشت محیط را می توان مشاهده کرد، تا جایی که خیلی از سگ ها در چنین شرایطی بیمار شده و حتی می میرند."
نگار*، مدیر یکی دیگر از پناهگاه ها معتقد است: "پول هایی که به بعضی از پناهگاه ها وارد می شود بسیار هنگفت است، اما آنها تنها بخش ناچیزی از آن را برای سگ ها خرج می کنند!"
عقیم سازی؛ هدفمند یا بی هدف؟!
عقیم کردن حیوانات یکی دیگر از مسائلی است که مورد اختلاف برخی از حامیان حقوق حیوانات است. برخی گروه ها معتقدند عقیم سازی اگر بدون اتکا به برنامه ریزی و مدیریت علمی، مدیریت دفع پسماند و فرهنگ سازی باشد ثمربخش نخواهد بود. ضمن اینکه آمار مشخصی از ثمر بخش بودن عقیم سازی در ایران وجود ندارد.
مدیر سابق پناهگاه وفا در این خصوص می گوید: "پیمانکارانی که از طرف شهرداری مامور به کشتن سگ ها می شوند، آگاهانه از کشتن سگ های مولد صرف نظر می کنند! تا به این طریق امکان افزایش جمعیت مجدد را به آنها داده باشند و به نوعی به این روش برای خود درآمدزایی می کنند. در حقیقت پیمانکاران شهرداری تنها سگ های جوان و توله ها را از بین می برند!"
اثنی عشری می گوید: "هیچگونه مطالعه و بررسی علمی درباره نتیجه عقیم سازی های انجام شده در ایران وجود ندارد؛ ولی با این حال همچنان طرفدار عقیم سازی است و حتی به صراحت خبر از عقیم کردن 36 سگ مولد در یک روز توسط دکتر عابدی می دهد."
لیدا اثنی عشری در اظهار قابل تاملی می گوید: "گاهاً سگ های باردار را که بعضی از آنها نزدیک زایمانشان بوده را هم عقیم می کنیم و نتیجه آن جز خوشحالی و نشاط سگ نیست؛ در واقع این سگ بدین طریق از مشکلات و عواقب بعد از زایمان هم نجات می یابد!"
نگار* نیز با آنکه آمار مشخصی از اثرات عقیم سازی بر کاهش جمعیت سگ ها در ایران در دست ندارد از این کار دفاع می کند و معتقد است این کار به کاهش جمعیت سگ ها کمک می کند.
پرسنل پناهگاه ها
یکی دیگر از موضوعاتی که در خصوص پناهگاه ها قابل توجه است، میزان صلاحیت علمی و اخلاقی پرسنل آنهاست.
لیدا اثنی عشری در این خصوص می گوید: "نه تنها افرادی که در پناهگاه به عنوان کارگر کار می کنند، بلکه حتی برخی از آنهایی که ادعای حیوان دوستی هم می کنند صلاحیت لازم را ندارند. در خیلی از پناهگاه ها متاسفانه چه پرسنل و چه کارگر ها هیچگونه صلاحیتی در اجرای امور آنجا ندارند که در این مورد هم هیچ نظارتی صورت نمی گیرد!"
مدیر سابق پناهگاه وفا می گوید: "متاسفانه پناهگاه حیوانات به منبع درآمدی برای خیلی از افراد تبدیل شده است و اگر نظارتی صورت نگیرد، جامعه حمایتی به یک سمت بسیار کثیفی سوق می یابد. بسیاری از مسئولین هم از شماره حساب های متعدد که در شبکه های اجتماعی اشتراک گذاری می شود انتقاد کرده اند و از سوءاستفاده های مالی بسیاری که به دلیل عدم نظارت و پیگیری در این بخش صورت گرفته ابراز نگرانی کرده اند."
نگار* نیز ضمن اعتراف به عدم صلاحیت بسیاری از پرسنل پناهگاه ها می گوید: "دستمزد یک کارگر پناهگاه یک میلیون تومان در ماه است که البته در مورد کارگرهایی که کارهای دشوارتری انجام می دهند، این مبلغ بیشتر می شود."
وی می گوید: "اکثر کارگرها هیچ نوع تخصصی در مورد کار پناهگاه ندارند و هرچه یاد