«خبرآنلاین» نوشت:
در حالی قدم شیر ایرانی بعد از ۱۵۰ سال به نزدیک ایران رسیده بود که این ماجرا با حاشیه هایی همراه شد.
۹ماه پیش بود که صدای قدم های شیر ایرانی به تهران شنیده شد و چندی پیش تا نزدیکی های ایران هم آمد. گونه ای که ۱۵۰سال پیش ردی از آن در ایران دیده شده بود و در حال حاضر جز اسمی از آن باقی نمانده است.
موضوع آمدن شیر ایرانی از آنجا رنگ واقعیت به خود گرفت که دامپزشک باغ وحش ارم نامه ای را منتشر کرد که در آن گفته شده بود برنامه گونههای در خطر انقراض اروپایی (EEP) متقاعد شده با موسسه درخواستکننده [باغوحش تهران] در برنامه حفاظت از شیر آسیایی، که برای مدیریت جمعیت در اسارت اروپا مهم است، همکاری کند اما با پیگیری های فعالان حیات وحش این موضوع تکذیب شد.
شیر در گذشته در دشتهای ایران فراوان بود و نماد ملی ایران هم محسوب میشد. بیهقی در قرن چهارم و پنجم هجری حوالی بلخ را به عنوان شکارگاهی معرفی میکند که مسعود غزنوی به شکار شیر میرفته و در یک روز ۸ شیر شکار کرده است؛ اطلاعات ذکر شده سفرنامهها و گزارشهای محققان نشان میدهد که تا حدود ۱۵۰ سال قبل این حیوان در شمال خوزستان و جنوب فارس تا بوشهر حضور داشتهاست. دشت ارژن از بهترین زیستگاههای شیر بود.
به گفته مسوولان باغ وحش ارم پس از دو سال مکاتبه و کار مداوم برای آوردن شیر ایرانی، موسسه اروپایی باغوحشها و آکواریومها پس از بررسیهای انجام شده و ایجاد استانداردهای اولیه لازم، حدود شش ماه پیش با درخواست ایران موافقت کرده و مجوز ورود شیر ایرانی به باغ وحش تهران، صادر شده است. بنابراین قرار بود بزودی و در صورت رعایت استانداردها و ایجاد زیر ساخت های لازم، یک جفت شیر ایرانی نر و ماده به باغ وحش تهران تحویل داده شود.
مدیرعامل پارک ارم از شرط انتقال شیر ایرانی به کشور از سوی اتحادیه باغ وحش داران اروپا گفت: شیر ایرانی بعد از ١٢٠ سال و به قولی دیگر، ٩٠ سال، وارد کشور میشود، من بر اساس نامهنگاری که با اتحادیه باغ وحشداران اروپا که به شکل افتخاری به عضویت آن درآمدهایم، انجام دادم، آنها را متقاعد کردم که به ما بهطور رایگان شیر ایرانی بدهند، به شرط اینکه قفسی با استاندارد آنها برایش بسازیم. کاری که محیط زیست نتوانست انجام دهد.
سابقه سیاه باغ وحش ارم
در نگاه اول با توجه به سوابق باغ وحش ارم در نگهداری از حیوانات شاید نتوان جای امنی برای این حیوانات در نظر گرفت. باغ وحش ارم در پیشینه خود فروش حیواناتی چون شیر و گرگ به اشخاص حقیقی، خه شدن ببر مبتلا به صرع در حوض آب، مرگ ببر نر سیبری بر اثر ابتلا به مشمشه، کشتار غیرانسانی ۱۴ شیر به دلیل احتمال ابتلا به مشمشه، استفاده از خرگوش زنده برای تغذیه شیرها، بستن گراز زنده با مفتول فلزی برای تغذیه شیرها، نگهداری از فیل ها در اتاقکی کوچک با زنجیری بر پایشان در تمام فصل سرما، شرایط غیراستاندارد نگهداری از خزندگان، قفس های نامناسب میمون ها، مرگ مشکوک کفتار ماده و جایگزینی آن با کفتار نر، مرگ دو کانگورو و والابی، را دارد.
اما مساله ای که صدای اعتراض بسیاری از فعالان حیات وحش و محیط زیست را درآورد تکذیب عضویت این باغ وحش ایرانی در اتحادیه باغ وحش های اروپایی بود. فعالان محیط زیست در مکاتباتی که با موسسه اروپایی باغ وحشها و آکواریومها داشتند مدیران اتحادیه، هرگونه ارتباط اتحادیه باغ وحشهای اروپا را با باغ وحش تهران را تکذیب کردند و نامهای که از سوی مسئولان این موسسه و به خصوص دامپزشک آن منتشر شده، جعلی بوده و اتحادیه باغوحش ها و آکواریمهای اروپایی اساسا در ارتباط با شیر هیچ نوع همکاری با باغوحش ارم نداشتهاند.
مکاتبات متعدد گروههای مختلف فعالان حقوق حیوانات و روزنامهنگاران، سرانجام مشخص کرد نامهای که جعل شده از کجا آمده و به کجا میرفته است. نامه از دفتر هلند برای دفتر پرتغال اتحادیه باغ وحش های اروپایی صادر شده است. شخص اصلی گیرنده نامه فردی است که اصطلاحا هماهنگ کننده برنامه پلنگ ایرانی است به نام ژوزه دیاس فریرا. این نامه به باغوحش تهران رونوشت شده. در حرکتی حیرتآور اسم دامپزشک باغ وحش تهران در فضای خالی بالای نامه درج شده است.
حالا سوالی که مطرح می شود این است که با تکذیبه باغ وحشهای اروپایی شیرهای آسیایی قرار بوده از کجا بیایند؟
در نامه باغوحشهای اروپایی صراحتا میگویند که در گیر برنامههای ببر سفید نمیشوند و سایرین را نیز از این کار برحذر میدارند. بنابراین ببر سفید از کجا آمده است؟ آیا باغوحش تهران جزو خریداران جانوران قاچاق است؟ و در قاچاق حیاتوحش نقش دارد؟
نامه پاسخ موسسه مورد اشاره در مورد عضویت باغ وحش ارم: