کد خبر: ۲۳۰۲۲

یوزپلنگ ایرانی و فقدان توجه به قانون

دکتر صادق زیباکلام

 

نام یوزپلنگ برای بسیاری با ایران و «ایرانیت» گره خورده است. یوزپلنگ مظهر قدرت، سرعت و اقتدار در طبیعت و زیبایی است. به نظر می‌رسد جدای از آنکه زیستگاه طبیعی آن شمال و غرب ایران بوده، صفات منحصربه‌فردش آن را برای بسیاری به‌عنوان مظهر «ایرانیت» درآورده است.

در عین‌حال، این یک جنبه ایران و «یوزپلنگ» است. جنبه دیگر آن که درعین‌حال جنبه دیگر «ایرانیت» را می‌رساند، نوع رفتاری بوده که ما ایرانیان با این حیوان در طول تاریخ داشته‌ایم. به‌گونه‌ای که نسل آن امروزه در ایران به‌سرعت ‌رو به انقراض است. رفتار ما ایرانی‌ها با این حیوان فقط نشان‌دهنده نوع نگاه و نوع رفتار ما ایرانی‌ها با طبیعت نیست بلکه از زاویه دیگری، نشان‌دهنده فرهنگ به‌رسمیت‌شناخته‌شدن قدرت، مطرح‌نبودن قانون و همان پدیده‌ای است که برخی از مورخان از آن به‌عنوان «استبداد شرقی» یاد کرده‌اند. در گذشته‌ها اصحاب قدرت، از پادشاه گرفته تا حکام و خوانین برای شکار یوزپلنگ منطقه وسیعی را قرق می‌کردند. شکارگاه سلطنتی در حقیقت نشان‌دهنده اعمال قدرت بوده است. شاید بسیاری از ما تصور کنیم که آن‌گونه شکار یوزپلنگ ایرانی یادگار دوران ناصری (ناصرالدین‌شاه) و بعدها هم یادگار قدرت امثال شاپور غلامرضا پهلوی بوده است. اما واقعیت تلخ آن است که آن رفتار و کردارهای اقتدارگرا امروز هم در جامعه ما توسط خیلی‌های دیگر همچنان اتفاق می‌افتد. اگر ناصرالدین‌شاه، اتابک اعظم و شاپور غلامرضا پهلوی برای شکار یوزپلنگ منطقه‌ای را قرق می‌کردند، ما که فرزندان آنها هستیم جنگل و شکارگاه را قرق نمی‌کنیم بلکه یک گام بلند هم جلوتر آمده و اساساً کل جنگل و شکارگاه را «می‌خوریم». ناصرالدین‌میرزا و محمدعلی‌شاه و شاپور غلامرضا جنگل را قرق می‌کردند و بعد هم که گوزن، آهو یا یوزپلنگشان را می‌زدند، می‌رفتند پی کار و زندگی‌شان. اما افراد امروزی کل جنگل، بیشه‌زار یا شکارگاه را می‌خورند و می‌برند. اگر در گذشته به آن «استبداد شرقی» می‌گفتند، امروزه به این پدیده زمین‌خواری، کوه‌خواری، جنگل و مرتع‌خواری، گردنه‌حیران‌خواری، سواحل کیش‌خواری، سواحل دریای خزرخواری، زمین‌های فرودگاه قشم‌خواری و... می‌گویم.

چه شکار یوزپلنگ در شکارگاه‌های سلطنتی و قرق‌شده در قرون گذشته و چه طبیعت‌خواری‌های مدرن امروزی ما ایرانیان، جملگی معلول یک عامل هستند: فقدان توجه به قانون یا درست‌تر گفته باشیم به‌رسمیت‌ شناخته‌نشدن و کم‌رنگ‌بودن جایگاه آن، چه در گذشته و چه امروز، عامل اصلی تجاوز ما ایرانیان به طبیعت بوده است. طرفه آنکه در گذشته به آن استبداد شرقی می‌گفتیم اما امروز القاب و الفاظ مدرن‌تری به‌کار می‌بریم. اما صورت‌مسئله یکی است؛ پاسخ‌گو نبودن عده‌ای در پیشگاه قانون.

اگر جامعه مدنی در ایران حضور و بروزی می‌داشت، نه در گذشته برای شکار یوزپلنگ ایرانی منطقه‌ای به نام شکارگاه سلطنتی قرق اصحاب قدرت می‌شد و نه امروزه منطقه‌ای یک‌جا به تصرف عده‌ای دیگر درمی‌آمد.

 

 

نظر شما
ادامه