ایمنی غذایی، اصطلاحی است که شاید کمتر به گوش مردم خورده باشد. مراقبتی که باید از مزرعه آغاز شود و طی مراحل گوناگون به سفره ما راه پیدا کند اما هنوز متولی دقیقی ندارد. سلامت غذایی همانند پازل بزرگی است که هر تکه آن در اختیار وزارتخانه و سازمان و نهادی است ولی مشخص نیست این پازل چه زمانی میتواند بدرستی شکل بگیرد.
به گزارش حکیم مهر به نقل از روزنامه ایران، «دکتر ربابه شیخ الاسلام» عضو هیأت علمی وزارت بهداشت و رئیس انجمن علمی غذا و تغذیه حامی سلامت ایران، نخستین کسی است که اصرار بر افزودن ید به نمک داشت و تلاشهای زیادی برای ارتقای سلامت و ایمنی غذا داشتهاست. وی که سالهاست در زمینه بهبود تغذیه جامعه فعالیت میکند پاسخگوی سؤالات ما درباره نظارت بر ایمنی غذا است.
خانم دکتر به اعتقاد شما چرا نظارت بر ایمنی غذایی در ایران ضعیف است؟
ممکن است من هم از شما به عنوان خبرنگار فعال یک رسانه فراگیر سؤالی بکنم یا همیشه شما باید سؤال کنید؟
کم سابقه است ولی بفرمایید.
شما حتماً سند چشمانداز بیست ساله کشور را خواندهاید و کاملاً به اهداف متعالی این سند برای کشور و مردم ایران واقف هستید. لطفاً به من بگویید آیا بخش آموزش کشور و رسانههای همگانی تلاشی کردهاند که جامعه ایرانی را که در افق این چشمانداز باید «فعال، مسئولیتپذیر، ایثارگر، مؤمن، رضایتمند، برخوردار از وجدان کاری، انضباط، روحیه تعاون و سازگاری اجتماعی، متعهد به انقلاب و نظام اسلامی و شکوفایی ایران و مفتخر به ایرانی بودن» باشند را همین گونه بار بیاورند؟
سؤال شما سخت است. چرا ایمنی غذایی را به این هدف ربط میدهید؟
برای اینکه اغلب کارهایی که در کشور انتظارش را داریم و باید انجام شود و مثالش میتواند ایمن بودن غذا باشد به این هدف مرتبط است. آیا از سال 1384 که این سند تدوین شده است آموزش کشور به سمت و سویی رفته است که انسانهای برخوردار از وجدان کاری، دارای روحیه تعاون و سازگاری اجتماعی و ایثارگر و مسئولیت پذیر تربیت کند. اگر از زمان تأسیس نظام جمهوری اسلامی ایران در سال 57 انسانهایی با این ویژگی تربیت کردهایم پس از داشتن چنین سند مترقی باید سرعت ما برای تربیت چنین انسانهایی در ده سال گذشته بیشتر شده باشد ولی آیا شما در نسل جدید و حتی نوجوانان ده تا پانزده سال ما چنین ویژگیهایی میبینید که ما خوشحال باشیم که در 10 سال آینده آنها مسئولان جدید این کشور خواهند شد و کارها بخوبی سامان خواهد گرفت.
منظورتان این است که تا ما نیروی کاری مناسب تربیت نکنیم نمیتوانیم به سامانگیری مشکلات در تمام عرصهها و خصوصاً سلامت امیدوار باشیم.
امیدوار هستیم و باید امیدوار باشیم ولی باید بدانیم که آموزش و مدل داشتن مهمترین اصل ساختن انسانهایی متعهد و مسئول است. نمیتوان آموزش را رها کرد و بگوییم ما با آموزش کاری نداریم و میخواهیم امنیت غذایی فراهم شود، ایمنی غذا درست شود، مردم چاق نشوند، فست فود نخورند. اگر ادارات با هم هماهنگ نیستند برای این است که ما در مدرسه هماهنگی و اهمیت آن را تعلیم نداده ایم، اگر وجدان کاری نیست برای این است که محصل مان، مربی مان، بهورزمان و... شاهد تخلفات و اشتباهاتی در میان برخی مدیران بودهاند. ما مدلهای آموزشی خوبی به آنها ارائه نکردهایم. روحیه تعاون را چگونه بیاموزند در حالی که دو مدیرعالی رتبه نمیتوانند همدیگر را تحمل کنند و با هم مشکل را حل کنند و هیچ دو ادارهای در کشور در کنار هم نمینشینند که همکاری و نتیجه کارشان تصاعدی بالا برود و نتیجه بهتری برای کشور عاید شود.
خانم دکتر سؤال اولم این بود که با توجه به همین شرایط چگونه میتوانیم سلامت را به سفرههای مردم باز گردانیم؟
منفی گفتن در زمینه چیزی که مطمئن نیستیم درست نیست. ابتدا فکر کنیم و امیدوار باشیم که سفره مردم سالم است و سلامت از این سفره نرفته است که آن را باز گردانیم. بهنظر من رمز و راز تغذیه صحیح برای سلامت تنوع در انتخاب و مصرف مواد غذایی و رعایت تعادل است. البته ما ایرانیها معمولاً سه بار در روز غذا میخوریم و این سفره که صحبتش را میکنیم برای صبحانه و ناهار و شام گسترده میشود و البته میان وعدههایی هم در طول روز میخوریم که میزان این غذاها باید نیازهای سلولهای بدن ما را در طول روز تأمین کند چون سلولهای بدن ما نیازهای متنوعی دارند باید تنوع را در مصرف غذا رعایت کنیم.
چگونه تنوع را رعایت کنیم؟
تنوع یعنی از همه مواد غذایی که در هرم غذایی در 6 گروه آمده استفاده کنیم. بهترین راه برای اطمینان یافتن از تنوع در غذای روزانه استفاده از 6 گروه غذایی است. شش گروه غذایی عبارتند از: گروه نان و غلات، گروه سبزیها، گروه میوهها، گروه شیر و لبنیات، گروه گوشت، حبوبات و تخممرغ و مغزها و گروه چربیها و مواد قندی. ارزش غذایی مواد مختلف در هر گروه تقریباً یکسان است و میتوان از یکی به جای دیگری استفاده کرد. هر چقدر انواع مواد غذایی که در یک روز مصرف میکنیم بیشتر باشد تنوع را بهتر رعایت کردهایم مثلاً به جای اینکه معدهمان را با خوردن یک بشقاب پلو و خورش پر کنیم، پنج تا هفت قاشق پلو همراه با خورش مصرف کنیم و به جای بقیه از یکی از انواع مخلفات سفره مثل سبزیخوردن، سالاد کلم یا کاهو یا سبزی های پخته، هویج، گلکلم، نخودفرنگی یا مخلوط ذرت، گوجهفرنگی، خیار بهصورت خام با سس سالاد که بهتر است روغن زیتون و آب لیموی تازه یا سرکه رقیق شده ویا چغندرپخته، کدو، انواع حبوبات پخته، ماست و اسفناج، ماست و لبو، ماست و کدو و... مصرف کنیم. البته نه همه اینها در یک روز، منظورم تنوع است و اینکه بدانیم این مواد غذایی هر کدام املاح و ویتامینها، فیبر و مواد آنتی اکسیدان دارند. ما ایرانیها به این سفره چینهای خوشمزه «مخلفات» میگوییم. بعد از تنوع، تعادل در مصرف بسیار مهم است. برای تنظیم میزان غذایی روزانه و مقدار مصرف غذا از هر گروه غذایی از اصطلاحی به نام (سهم غذایی یا واحد غذایی) استفاده میشود.
در هر حال الان مسأله مهم دیگر درباره سلامت و ایمنی غذا فرآیند تولید غذا در بخش صنعت و کشاورزی است. زمان قدیم خیلی از مواد غذایی صنعتی نبود. امروزه مجبوریم با صنعتی شدن همگام شویم اما در این میان یک سری مشکلات وجود دارد به نظر من مردم اعتماد خیلی زیادی به سلامت محصولات صنعتی و حتی کشاورزی ندارند؟
اگر منظورتان صنعتی شدن فرآوردههای غذایی است باید بگویم صنعت غذا کمک فراوانی به سلامت تغذیهای مردم میکند. نگهداری غذا با توجه به شرایط محیط بسیار دشوار است. صنعت غذا به ما کمک میکند که در هر مکانی که دسترسی به مواد غذایی تازه فراهم نیست بتوانیم آن غذا را به طور سالم خریداری کنیم. برای مثال شیر و فرآوردههای آن بهصورت پاستوریزه در اغلب مغازهها قابل دسترس است یا انواع غذاهای غلهای نیز بهصورت ماکارونی در شکلها و اندازههای متفاوت ارائه میشوند. صنعت غذا علاوه بر این تلاش دارد نیازهای خانوادهها را به موادی که تولید آن هزینه بر و وقت گیر است بهصورت سالم و بهداشتی تهیه کند.
در حقیقت این صنعت یک نیاز سنجی کامل دارد و قادر است در هر مرحله از سن انسان نیازهای مربوط به گروه سنی را نیز تولید کند و حتی در بخش سلامت نیز با کم کردن نمک، شکر و روغن میتواند غذاهای سالمتر تهیه کند. صنعت گوشت و فرآوردههای آن هم بر اساس نیاز و ذائقه مردم ایجاد شده است و مشتریان خودش را دارد. ما نگرانیمان از صنعت کمتر از نگرانی شدیدی است که از فرهنگ غذایی مردم داریم. برای مثال اگر سوسیس و کالباس جزو غذاهایی است که مصرف آن را توصیه نمیکنیم بخش عمدهاش به خاطر مصرف بیش از اندازه مردم از این محصولات است. ولی اگر افراد خانوادهای تنوع غذایی را رعایت میکنند و اعضای خانواده هیچکدام اضافه وزن هم ندارند یعنی به خوردن و شیوه زندگی و سلامت خود اهمیت میدهند ماهانه یکبار از سوسیس یا کالباس استفاده کنند هیچ اتفاقی برایشان نمیافتد. صنعت غذا مانند صنعت دارو باید به طور کامل و دقیق زیر نظر سازمانهای متولی سلامت مورد نظارت و ارزیابی قرار گیرد و نکته مهم اینکه این متولیان نظارت و ارزیابی هستند که باید با پایش وضعیت صنایع به مردم اطلاعات صحیح و درست بدهند تا مردم بتوانند صنایع دوستدار سلامت را شناسایی کنند و همین متولیان باید در مقابل مردم و حتی شایعات پاسخگو باشند.
اشاره خوبی کردید: شایعات در حوزه غذا! گاهی میبینیم وزارت بهداشت محصولی را غیربهداشتی اعلام میکند و استاندارد آن را رد میکند. امکان دارد یک چیزی استاندارد ولی غیر بهداشتی باشد؟ منظورم این است که در مورد سلامت و ایمنی محصولات صنعتی بویژه فرآوردههای گوشتی و لبنیات فلهای بین وزارت بهداشت و دامپزشکی و سازمان استاندارد تفاهم نظر وجود دارد؟
متأسفانه متولیان نظارت بر غذا در کشور، در ادارات و وزارتخانههای متعدد پراکنده هستند و اگر همزبانی و همدلی بین آنها وجود نداشته باشد، ایمنی این زنجیردر قسمتهای مختلف ممکن است مخدوش شود. سلامت مثل یک پازل است. هر تکهای از این پازل ممکن است در یک وزارتخانه، سازمان و نهاد باشد اگر این پازل با هم جفت و جور نباشد، سلامتی حاصل نمیشود همان که در اول این مصاحبه گفتم برای مثال، معاونت غذا و دارو در وزارت بهداشت متولی ایمنی غذاهایی است که در صنعت تهیه میشود ولی نمیگوید، گوجه فرنگی که برای تهیه «رب» در صنعت استفاده میشود، کیفیتش چگونه است؟ نگرانی ما هم از همین جا ناشی میشود.
وقتی باقی مانده سموم روی گوجه فرنگیها وجود داشته باشد حالا «رب گوجه فرنگی» چه در خانه و چه در کارخانه تهیه شود، باقیمانده سموم آن چه میشود؟ پس فرایند تهیه غذای ایمن همچون چرخه به هم وصل هستند و نمیتوان جدا از هم به آنها نگاه کرد. در ارتباط با فرآوردههای دامی خام مانند گوشت، مرغ و عسل سازمان دامپروری متولیشان است. ایمنی و سلامت ماهی را سازمان شیلات بر عهده دارد. درباره فرآوردههای فرآینده شده دامی، دریایی و گیاهی نیز سازمان غذا و دارو و وزارت بهداشت متولی امر هستند اما با همه این اوصاف وزارت جهادکشاورزی متولی «غذا» است چون هر چه ما میخوریم در حقیقت از خاک به عمل میآید. بنابراین آلودگی خاک و کمبود مواد مغذی و املاح روی سلامت غذا تأثیر میگذارد.
یعنی میگویید وزارت جهادکشاورزی بیشترین سهم را در چرخه تولید غذا و در نتیجه ایمنی غذا بر عهده دارد؟
بله. چرا که کل غذای کشور از خاک به عمل میآید. به هر حال باید از نظر ایمنی غذا نگاه جامع به موضوع واردات و تولید داخلی غذا داشت. گره کار جایی است که خاک و آب مطرح است. وقتی صحبت از مزرعه به میان میآید ابتدا باید زنجیره مراقبت از خاک کشاورزی آغاز شود. اینکه آیا خاک که غذای انسان را تأمین میکند مورد مراقبت کافی قرار میگیرد؟ کود نامناسب، استفاده از آفت کشهای مختلف که برای از بین بردن آفات به کار میرود و غیره میتواند خاک را آلوده کند. استفاده از کودهای طبیعی یا سبز (ورمی کود) و کودهای حاوی ریز مغذیها مانند روی و آهن میتواند خاک را بارورتر کند. کودهای نیتراته نیز ممکن است موجب شود میزان نیترات در گیاهان مخصوصاً گیاهان غدهای مانند هویج، سیب زمینی، انواع ترب، چغندر و غیره زیاد شود و خطراتی مانند افزایش سرطان را در جامعه به دنبال داشته باشد. در این زنجیره اگرهمه با هم و با یک هدف کار نکنند کار ایمنی غذا سامان نمیگیرد مثل کنسرت موسیقی که نوازندگان به رهبر ارکستر توجه نکنند و هر ساز نوایی ناهماهنگ سر کند و نتیجه را خودتان میدانید چه میشود.
شما سالها است که در زمینه سلامت تغذیه و غذا هشدار میدهید. آیا وضعیت تولید محصولات کشاورزی در ایران به استانداردها نزدیک است؟
نمی دانید چقدر آرزو داشتم که میگفتم بله. شاید باور نکنید مهمترین مسألهای که ذهن مرا رها نمیکند و همیشه از خودم سؤال میکنم همین است که آیا ما از سلامت محصولات کشاورزی خودمان اطمینان داریم؟ وزارت جهاد کشاورزی بر اساس قانونی بسیار قدیمی و بهنظر من ناکامل و ابهام آور وزارت بهداشت را مسئول نظارت بر غذا در حیطه کشاورزی میداند. گاهی برخی از مسئولان تلاش میکنند که به ما اطمینان دهند که سموم دفع آفات نباتی که در کشورمان مصرف میشود بسیار کمتر از کشورهای دیگر است ولی برخی آزمایشها هم متأسفانه نشان از آن دارد که باقی مانده برخی سموم روی بعضی محصولات کشاورزی وجود دارد یا میزان نیترات سبزیجات غدهای بالاست. نکته مهمی که باید اشاره کنم اینکه عزم متولیان کشاورزی کشور مصرف بهینه کود و سم است و حتی سازمان حفظ نباتات همراه با اداره نظارت بر مواد غذایی به دستور دو وزیر در این دو وزارتخانه برنامه مشترکی را اوایل سالی که به انتهایش نزدیک میشویم، نوشتهاند.
این برنامه، بودجهای لازم دارد چون غذای سالم حق اساسی مردم کشور است و نقش مهم و پیشگیرانهای دارد. باید حداقل بخشی از بودجه با رایزنی با متولیان برنامه و بودجه در اختیار مجریان قرار بگیرد. البته اکنون هم اقداماتی در دست اجراست و چون گزارشی از هیچ طرف منتشر نشده یا انتشار یافته و من از آن بیخبرم نمیتوانم بیشتر به این مهم بپردازم.
همیشه وزارت بهداشت را پاسخگوی نظارت بر غذا میدانند در حالی که معمولاً در زمینه سلامت و ایمنی غذا مانند شیر، گوشت، فرآوردههای گوشتی، آبلیمو، برنج و... بین وزارت بهداشت، وزارت جهاد کشاورزی و سازمان استاندارد اختلاف نظر وجود دارد. بالاخره چه کسی باید متولی سلامت محصولات غذایی باشد؟
برنامه پنج ساله سوم توسعه اقتصادی اجتماعی کشور در انتهای بند 197 از دولت خواسته است که برنامه کامل ایمنی غذا نوشته شود. من تاکنون چنین برنامهای که همه متولیان ایمنی غذا یعنی کشاورزی، استاندارد، اداره نظارت بر مواد غذایی وزارت بهداشت، سازمان دامپروری، شیلات و... با هم بنشینند و شرح وظایف خود را بازنگری و حیطهها را مشخص کنند ندیدهام چون من خودم رئیس انجمن غذا و تغذیه حامی سلامت هم هستم انتظارم این بوده که در تولید این برنامه مشارکت میداشتم و چون از سوی هیچکدام از متولیان انجمن دعوت نشده این ظن را دارم که چنین برنامهای نوشته نشده است. البته متولی اصلی، سازمان غذا و داروست و انجمن علمی ما هم بارها به مسئولان غذا در این سازمان اعلام همکاری در حیطههای مختلف کرده است ولی گویا وزارت بهداشت که مقرر بوده بخشی از کارها را برون سپاری کند تمایلی به انجمنهای علمی که توسط همین وزارتخانه مجوز دریافت کردهاند ندارد.
در حال حاضر اداره نظارت بر مواد غذایی در وزارت بهداشت، عمدتاً به غذاهای صنعتی که از آن اداره مجوز میگیرند نظارت دارد، در حالی که عمده غذاهای ما مانند برنج، حبوبات، غلات، آجیل وخشکبار، سبزیها و صیفی جات و میوهها هستند که همه آنها بهصورت فلهای به فروش میرسند و از سیستم نظارتی قوی برخوردار نیستند.
همانطور که گفتم بدون همدلی وهمزبانی در متولیان مختلف مسئول ایمنی غذا، زنجیره ایمنی غذایی به وجود نمیآید. در واقع زنجیره ایمنی غذایی که از مزرعه آغاز میشود و در طی مراحل گوناگون به سفره ما راه پیدا میکند، باید از نظر ایمنی در یک زنجیره منسجم مورد مراقبت و نظارت قرار گیرد. ما که نمیتوانیم 20 سال مدام بگوییم هماهنگی بین بخشی وجود ندارد، اما اینکه چرا هماهنگی بین بخشی وجود ندارد کماکان بدون پاسخ مانده است. باید علل را بررسی کنیم. چرا راه حل به وجود آمدن همکاری بین بخشی را ارائه نمیدهیم؟ من معتقدم تا زمانی که آموزش را از مدرسه و حتی قبل از آن درست نکنیم این اتفاق نه تنها درباره سلامت و ایمنی غذایی بلکه برای تمام مسائل که موجب ایجاد نگرانی در جامعه شده است به وجود میآید.
شما بارها گفتهاید بدون همکاریهای بین بخشی سلامت دست نایافتنی است. علل این نبود همکاری که به شیوع و بروز بیماریها (اجتماعی، جسمی، روحی) دامن میزند، چیست؟
من معتقدم باید ضمن اینکه برنامههای فعلی را اجرا میکنیم به فکر برنامههای طولانی مدت باشیم و تغییر نگاه آموزشی در مدارس صورت بگیرد. وزارتخانههای متولی هر کدام بخشی از کار دستشان است در عرصه سلامت بخشهای مختلفی که باید خیلی با هم وفاق داشته باشند و دوستانه با هم کار کنند متأسفانه از هم دور شدهاند در یک وزارتخانه مدیران در هر سطح میتوانند این همکاری را در زیرمجموعه خود به وجود بیاورند به شرطی که خود بدانند این همفکری و همکاری چه نتیجههایی به بار میآورد و اینجاست که مسأله مدیریت و شایسته سالاری مطرح میشود.
شما تلاشهای زیادی در عرصه بهبود تغذیه جامعه انجام دادید. فکر میکنید چه عواملی باعث میشود غذای ناسالم به جای غذای سالم به سبد غذایی خانوادهها راه پیدا کند؟
تربیت غلط، نگاه غلط و آموزش غلط.
یکی از بحثهایی که امروزه مطرح میشود بحث سلامت و ایمنی نان است که به عنوان غذای اصلی و روزمره ما از نظر ایمنی مشکلاتی دارد. آیا افزودن جوش شیرین و جوهر نمک یکی از همین مشکلات است؟
براساس آمارهای ارائه شده بیش از 90 درصد از خانوادههای ایرانی از نان سنتی استفاده میکنند. این نانها در نانواییها، عمدتاً شرایط تخمیر را خوب نمیگذرانند و امکان استفاده از جوش شیرین در آنها زیاد است. در فرآیند تخمیر که بعضاً دو ساعت طول میکشد تغییرات زیادی در خمیر ورآمده به وجود میآید و ضمن از بین رفتن فیتات موجود در آرد که جذب آهن و کلسیم را مختل میکند، ویتامینهای مختلف عمدتاً گروه B در نان به وجود میآید و این فرآیند نان را مغذی و قابل جذب میکند. من مصرف جوهر نمک را نمیتوانم باور کنم چون نانوایان ما افراد زحمت کشی هستند و راضی نمیشوند با این کار مردم را بیمار کنند.
زنجیره تولید نان در کشور چه مشکل عمدهای دارد؟ و بهنظر شما این مشکل چگونه حل میشود؟
محققان در دنیا به این نتیجه رسیدهاند که آرد تصفیه شده یا سفید موجب چاقی و افزایش بیماریهای قلبی و دیابت میشود یعنی بهتر است گندم همراه با سبوس تبدیل به آرد شود. گندم وقتی وارد کارخانه میشود، سنگریزهها و آهن آن را جدا میکنند بعد از آنکه گندم را نمدار کردند پوستههای روی آرد را میگیرند در مراحل مختلف هر اندازه که پوسته گندم را بیشتر جدا سازند، آرد سفیدتر میشود. آرد «سمولینا» و «نول» که ماکارونی و نان فانتزی از آنها تهیه میکنند باید کمتر مصرف شوند.
مصرف بالای برنج و نان سفید موجب چاقی و انباشته شدن چربیها در شکم میشود ضمن آنکه دفع نان سبوس راحتتر صورت میگیرد و زیاد در معده و روده نمیماند و از سرطان جلوگیری میکند.
بهعنوان یک متخصص اپیدمیولوژی با توجه به نتایج جلسات متعدد با همه دستاندکاران صنعت آرد و صنوف نان در زمینه گندم، آرد و نان نه تنها در سالهای اخیر بلکه در 10 تا 15 سال گذشته به این نتیجه رسیدهایم که مهمترین راه حل برای رفع مشکل تولید نان، آزادسازی خرید گندم و آرد است. میدانید بزرگترین مشکل در حال حاضر این است که گندم را دولت میخرد و تولید آرد به صورت حقالعمل کاری به کارخانجات آرد یا صنعت آسیابانی کشور سپرده میشود. این صنعت از این گندم و از کیفیت آن راضی نیست.
این کارخانجات نمیتوانند با گندمی که خودشان نقشی در انتخاب نوع و گونه آن ندارند انواع آرد مطلوب را تهیه کنند بنابراین نخستین مشکل در چرخه نان انتخاب گندم سالم و نوع مرغوب از گونههای مختلف برای انواع متنوع نان است. بعد این آرد مشکل دار تحویل نانواییها میشود و نانوا با همه تلاشی که میکند نمیتواند از این آرد نان مطبوعی درست کند وقتی سؤال میکنیم علت نان بد را آرد بد و نبودن تنوع لازم و خواص لازم در آرد میدانند. این مشکل اضافه میشود بر اقتصاد بد نانوایی و ناتوانی در خرید لوازم مناسب تولید و تخمیر و تبعات دیگر. صنعت آسیابانی کشور ما توانمند است و قادر است با داشتن تنوع در گندم و انتخاب گندم خوب، آرد مناسب برای انواع نان را بهصورت اختصاصی تهیه کند.
دولت با این روش قدرت ابتکار و بروز خلاقیت را در صنعت آسیابانی از بین میبرد و چون چرخه مزرعه تا سفره بهم پیوسته است نهایتاً ضرر این بیتوجهیها به سفره مردم بر میگردد و عواقب آن انبوه بیماریهایی است که دولت هزینه آن را در درمانگاهها و بیمارستانها میپردازد و بدتر از آن آسیبی که افراد سالم را ناگزیر از تحمل بیماری و رنج و درد و هزینه میکند.