روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت:
وقتی فعالان امور زنان از سقف شیشهای میگویند که روی سر زنان وجود دارد و مانع از پیشرفت آنها میشود یا سرعت پیشرفتشان را میگیرد، خیلیها مفهوم این حرف را بهخوبی متوجه نمیشوند و به نظر میرسد برای کسانی که مایل هستند دراینباره اطلاعاتشان را بالا ببرند، دفترچه آزمون استخدامی دولت برای سال 95 میتواند بهعنوان یک کتابچه آموزشی عمل کند.
دفترچهای که با نگاه کوتاهی به آن و مقایسه تعداد سهمیههایی که برای استخدام زنان و مردان در نظر گرفته شده است بهخوبی مفهوم سقف شیشهای را که یک مفهوم جامعهشناسانه است، درک میکنید. وضعیت این دفترچه آنقدر تبعیضآمیز بوده است که قبل از بلندشدن صدای فعالان حقوق زنان، برخی از مقامات دولتی ازجمله معاون زنان و خانواده رئیسجمهوری به آن اعتراض کردند. مولاوردی که قبلا هم بارها بر لزوم بسترسازی برای اشتغال زنان تأکید کرده بود، اینبار اعلام کرد به معاون اول رئیسجمهوری دراینباره نامه نوشته است.
او بلافاصله بعد از انتشار دفترچه ثبتنام آزمون که در آن عنوان شغل و سهمیه هر سازمان برای جذب افراد نوشته شده است، گفت: «با معاون اول رئیسجمهوری مکاتبه کردهایم تا اگر قرار است در آزمون استخدامی سال جاری تبعیض جنسیتی رخ دهد، جلوی این کار گرفته شود و معاون اول رئیسجمهوری نامه ما را به دکتر محمدباقر نوبخت، رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی، ارجاع داده است تا از تبعیض جنسیتی در آزمون استخدامی جلوگیریشود.»
این حرفها در حالی مطرح میشود که دو روز تا اتمام مهلت ثبتنام مانده و مدتزمان بسیار کمی هم تا برگزاری آزمون باقی است؛ آزمونی که با نگاهی آماری به دفترچه ثبتنام آن میتوان فهمید از مجموع سه هزار نفری که دستگاههای دولتی اعلام کردهاند، امسال با روش آزمون جامع، استخدام خواهند کرد و 961 عنوان شغلی منحصرا متعلق به مردان است، یعنی 30 درصد کل استخدامها و فقط 16 عنوان در اختیار زنان قرار دارد و بقیه هم بین آنها مشترک است و معلوم نیست هنگام مصاحبه کدامیک انتخاب شوند، اگرچه تجربه نشان داده در این موارد اغلب بخت با مردان یارتر است اما وقتی این آمار را با آمارهای سال گذشته مقایسه میکنیم میبینیم اوضاع نسبت به سال گذشته بهتر است، چراکه پارسال از مجموع دو هزار و 800 عنوان شغلی، دو هزار و ٢٨٤ سهمیه استخدامی صرفا برای مردان در نظر گرفته شده بود و نقطه اشتراک آمارهای امسال و سال گذشته هم مربوط به تعداد شغلهایی است که فقط برای زنان کنار گذاشته شدهاند که امسال هم همان 16عنوان سال گذشته است. درواقع این مقایسه نشان میدهد اگرچه امسال تعداد عناوین استخدامی که هر دو جنس را دربرمیگیرند رشد بسیاری داشته است اما هنوز هم تعداد مشاغل صرفا مردانه آنقدر بیشتر هستند که این آزمون را فرسنگها دورتر از عدالت جنسی ببینیم.
مشاغل مردانه
اوضاع وقتی بدتر میشود که علاوهبر توجه به آمار و ارقام، کمی هم محتوایی مشاغل را بررسی کنیم. برخیها میگویند طبیعی است که سازمان امور زندانها، تصمیم بگیرد برای مراقبت از مردان فقط از زندانبانهای مرد استفاده کند اما آیا جذب حسابدار مرد، روانشناس مرد، مدیر امور مالی مرد، تقریرنویس مرد و... آن هم در ستاد سازمان در تهران و مراکز استانها هم توجیهی مشابه دارد؟ این مسئله را درباره دستگاهی دیگر مانند دادگستری هم میبینیم؛ برای مثال سازمان دامپزشکی چه محدودیتی در استفاده از کارشناس زن در امور سختافزار و رایانه دارد که تصمیم گرفته بخش زیادی از نیازش به این کارشناس را مردان برایش تأمین کنند؟
پرسش دیگر اینکه چه تفاوتی بین پزشک عمومی مرد و زن وجود دارد که جذب مردان در این رشته در مجموع دستگاه 11برابر زنان است؟ این مسئله را درباره اغلب رشتههای فنی میتوان دید؛ برای مثال هر جا پای مهندس برق، مهندس مکانیک و... در میان است شک نکنید که دستگاه دولتی مورد نظر ترجیح داده است از مردان استفاده کند، درحالیکه این تفاوت در میزان فارغالتحصیلان این رشتهها به چشم نمیخورد. البته وضعیت درباره سایر مشاغل هم هیچ تعریفی ندارد؛ مثلا پرستاری که خیلیها آن را شغلی مردانه میدانند شاهد هفت فرصت شغلی منحصر به مردان هستیم، درحالیکه هیچ فرصت مشابهی فقط برای زنان در نظر گرفته نشده است و سایر پرستارهای درخواستی در هر دو جنس رقابت میکنند.
کیفیت و کمیت به نفع مردان
از طرفی نکته دیگری که در بررسی این آمارها به چشم میخورد، تلاشی نامحسوس در اختصاص شغلهای برتر به مردان است؛ برای مثال آنجا که نیاز به کارشناس حقوقی رده یک به چشم میخورد، تمام فرصتها برای مردان است و زنان فقط درزمینه کارشناس حقوقی رده دو میتوانند با مردان رقابت کنند که این را درزمینه تفاوت مقاطع هم میتوان دید. تعداد فرصتهای شغلی منحصرا مردانه در مقطع کارشناسی بسیار بیشتر از فرصتهای مردانه در مقطع کاردانی است.
حضور پررنگ عرف
وقتی دفترچه آزمون استخدامی امسال را بررسی میکنیم میبینیم تفاوتی فاحش بین جذب زنان در استانهای مختلف وجود دارد؛ یعنی در شهرهایی مانند تهران یا مراکز استانها کمتر شاهد جذب مردان به صورت انحصاری هستیم البته اگر سازمان امور مالیاتی کشور را در نظر نگیریم که در رشتههایی مانند مهندس برق، کارشناس امور سختافزار، کارشناس شبکه و... آن هم در ستاد سازمان در تهران موقعیت را فقط به مردان داده است و همین موضوع موجب میشود این پرسش ایجاد شود که آیا عرف مناطق مختلف کشور درزمینه انتخاب جنسیت افراد برای مشاغل دولتی مؤثر بوده است یا نه؟ که اگر اینگونه باشد بیش از گذشته نیاز به تلاش برای تغییر نگرش مسئولان بالادستی و همینطور افراد حاضر در بدنه دولت احساس میشود. مخصوصا اگر بدانیم طبق گزارشی که اخیرا از سوی نهادهای بینالمللی منتشر شده است سهم زنان در بازار کار ایران کمتر از یک پنجم است در حالی که آمار فارغالتحصیلان زن نهتنها با مردان برابری میکند بلکه در مواقعی از آنها پیشی میگیرد.
زن ها چه به این کارها
...
و به همین منوال