حکیم مهر - تا نیم قرن پیش سرنوشت یوزپلنگها و اینکه تعدادشان رو به کاهش یا افزایش است حساسیت کسی را بر نمیانگیخت چون فراوانی طعمهها و امنیت زیستگاهها در بیشتر نقاط کشور برای حیاتوحش وجود داشته و بهرهبرداری از آنها، لطمهای جدی به جمعیت گونههای جانوری وارد نمیکرده است.
البته هیچ آماری درباره جمعیت حیاتوحش در متون تاریخی و مستندات موجود نه تنها برای یوز بلکه تقریباً برای هیچ یک از جانوران در آن زمان وجود نداشته است به طوری که نخستین آماری که برای جمعیت یوز در ایران مطرح شده مربوط به پروفسور هرینگتون یکی از مشاورین عالی حیاتوحش سازمان حفاظت محیط زیست در دهه 70 میلادی است.
او در آماری که ارائه میدهد تعداد 400 قلاده یوز را برای قبل از جنگ جهانی دوم بیان کرده که فقط یک تخمین ظاهری و بدون انجام بررسیهای میدانی بوده است. البته با توجه به جمعیت آن زمان حیاتوحش در کشور و جمعیت کمتر انسانها در آن زمان به نظر میرسد عدد بیان شده به مراتب کمتر از تعداد واقعی بوده است.
از آن تاریخ به بعد نیز تخمینهای دیگری درباره جمعیت یوزپلنگها زده شد که البته کمترین بررسی میدانی برایشان انجام نشده بود. به عنوان مثال، اسکندر فیروز در دهه 50 خورشیدی عدد 200 تا 300 قلاده یوزپلنگ را بیان کرد حال آنکه پل جاسلین از دیگر مشاوران حیاتوحش در سازمان حفاظت محیط زیست تعداد 100 را برای همین دهه اعلام کرده بود در حالی که از این تعداد، 30 قلاده را فقط برای پناهگاه حیاتوحش خوش ییلاق متصور بود.
این در حالی است که در آن زمان مناطق گوناگون و ارزشمند دیگری در سراسر کشور وجود داشتند که زیستگاههای یوز را تشکیل میدادند که فقط به علت دوری از مرکز و خوش آب و هوا نبودن، مورد بازدید قرار نمیگرفتهاند.
آن زیستگاهها همین زیستگاههایی هستند که در حال حاضر و با وجود کمبودهای فراوان در آنها میتوان یوزپلنگ و طعمههای مورد علاقهاش را دید. به هر حال مستندات نشان میدهد که در نیمه اول دهه 50 خورشیدی حیاتوحش کشور رو به رشد بوده و بیشتر مناطق چهارگانه سازمان بشدت مورد حمایت و حفاظت قرار داشته است.
در نیمه نخست دهه 50، گونههایی همچون یوزپلنگ در پناه حمایتهای سازمان حفاظت محیط زیست بودند ولی در نیمه دوم این دهه و بعد از انقلاب که مناطق تحت مدیریت سازمان دستخوش تغییر و تحولاتی شد، طعمههای یوز بشدت کاهش یافت.
یکی از تکنیکهایی که امروزه در دنیا برای برآورد فراوانی گوشتخواران کاربرد گستردهای پیدا کرده استفاده از دوربینهای تلهای است. در این روش، جانوران «نشاندار» امکان شناسایی پیدا میکنند و از آنجا که الگوی خالدار بدن یوزپلنگ در میان افراد مختلف منحصر به فرد و در سرتاسر زندگی آنها ثابت و بدون تغییر است میتوان با گرفتن عکس از افراد مختلف، آنها را شناسایی کرد و بر اساس تصاویری که در زمانهای مختلف از آنها گرفته میشود، آنها را دنبال و پایش کرد.
البته یوزپلنگها دارای الگوهای پوستی پیچیده و فاقد ویژگیهای بارز و متمایزکنندهای هستند از همینرو، مقایسه آنها نیازمند صرف زمان طولانی است به خصوص در حالتی که تصاویر، کیفیت چندان خوبی نداشته باشند.
به همین خاطر در حال حاضر تلاشهای مربوط به کارگذاری دوربینهای تلهای با جدیت در داخل زیستگاههای منتخب پیگیری میشود هر چند که به علت برخی مشکلات و نبود نظم و استمرار در کارگذاری مستمر و مرتب دوربینها، به دست آوردن نتایج دقیق و صحیح از تصاویر گرفته شده از یوزپلنگها با دشواریهایی همراه است.