به بهانه آغاز دولت دوازدهم
فرصتی از جنس بلور
دکتر علی منصوبی
«دامپزشک و کارشناس مدیریت فرهنگی و هنری»
در چند روز آینده دولت دوازدهم فعالیت رسمی خود را آغاز می کند. وزرا و معاونین و مدیران هم یا تثبیت می شوند و یا تغییر می کنند، بازار رایزنی ها داغتر می شود و فعالیت اشخاص و گروه ها بیشتر. بدیهی است همه آنها به دنبال منافع و مطالبات خود باشند. چهار سال دیگر هم می گذرد همچون چهار سال گذشته، چهار سالی که برای دامپزشکی کشور علی رغم زحمات و تلاشهای صورت گرفته، چندان خوشایند و قابل انتظار نبود. قصد نگارنده نقد و تفسیر آنچه بر دامپزشکی کشور در این سالها گذشته، نمی باشد، چراکه نه به مصلحت است و نه در حوصله این یادداشت...
شاید جان کلام در این عباراتِ بارها شنیده شده "از ماست که بر ماست" و "خودکرده را تدبیر نیست" تجلی پیدا کند. تدبیری که کمتر به آن اهمیت داده ایم. تدبیری که در مواقعی خواسته و ناخواسته قربانی کینه جویی، محافظه کاری، منفعت طلبی، قانون گریزی و قدرت طلبی شده است. تدبیری که در چهار سال گذشته، امیدش هم کمرنگ تر شد.
متاسفانه پای درد دل هر عزیزی از این خانواده که می نشینی، خواه پیشکسوت و بازنشسته، خواه مدیر و کارشناس، خواه بخش خصوصی و دولتی، خواه دانشجو و فارغ التحصیل، از شرایط موجود نومید و گلایه مند است و دلی پرغصه دارد. به راستی چه بر سر ما آمده است که نتوانسته ایم به هر دلیلی در سالهای گذشته جایگاهمان را بیش از این ارتقاء دهیم. نتوانسته ایم یک گردهمایی با حضور رئیس جمهور وقت داشته باشیم، نتوانسته ایم یک انتخابات صنفی بی حاشیه برگزار کنیم، نتوانسته ایم یک امنیت شغلی و معیشتی پایدار و درخور شأن برای همکاران فراهم کنیم و...
مقصر ردیف اول، خود نویسنده این یادداشت است که ممکن است ادعای فرهیختگی، اخلاق مداری و فرهنگی بودنش گوش فلک را کر کند، اما در میدان عمل و قضاوت که قرار می گیرد، آن کارها را می کند! وقتی خودمان به یکدیگر رحم نمی کنیم، وقتی خودمان به جای گفتگو و همدلی و مهربانی، کار را به مراجع قضائی می کشانیم، وقتی آب به آسیاب رقبای صنفی مان می ریزیم. وقتی به درآمد کمی بیشتر همکارمان چه در بخش خصوصی و دولتی رَشک می ورزیم، چه توقعی از دیگران داریم؟! منتظریم یک منجی بیاید و ما را رستگار کند؟ برخی این منجی را در وزارت بهداشت می کاوند و برخی در نهاد ریاست جمهوری، غافل از اینکه منجی در درون خودمان است. کافی است حداقل این فرصت باقیمانده تا سال 1400 را قدر بدانیم و از لحظه به لحظه آن بهره ببریم.کافی است یکبار برای همیشه، دیگر به عقب برنگردیم و نبش قبر نکنیم . کافی است لجبازی ها و خصومتهای فردی را کنار بگذاریم. کافی است حرف دل و زبانمان یکی باشد. اما این فرآیند شروط سختی هم دارد. در ابتدا باید از خود بگذریم، باید منافع صنفی را بر منافع شخصی ترجیح دهیم. مسئولیت پذیر باشیم نه چند مسئولیتی، سیاست کنیم و نه سیاسی بازی، رفاقت کنیم و نه رفیق بازی، نقدپذیر باشیم و نه نقدگریز، و ده ها مورد دیگر که خود بر آن بهتر آگاهید.