چندی است تعارضات ناشی از ورود حیات وحش به محدوده روستاها، خبر ساز شده است. به فاصله کمتر از یک روز دو خرس به روستاهای گلستان نزدیک شدند که یکی از آنها به ضرب چوب محیط بانان، کشته شد. این نخستین باری نیست که تعارضات بین انسان و حیات وحش به مرگ حیوان منجر میشود. هوشنگ ضیایی کارشناس حیات وحش در این رابطه گفت: به دلیل بیگانه بودن مردم با حیات وحش، تعارضات بین این دو منجر به کشته شدن حیوانات میشود.
وی افزود: این مسئله در فرهنگ ما مشهود است. افراد بزهکار را به خفاش شب تشبیه میکنند. اگر مردم آموزش دیده باشند، میدانند که خفاش شاید بتواند دو هزار پشه را بخورد و بسیار هم مفید است. در فرهنگ ما آدمهای بد به کفتار و غیره تشبیه میشوند. این تشبیهات ذهنیت خیلی بدی در ارابطه با حیوانات بهوجود میآورد.
ضیایی اضافه میکند: اگر رسانه و کتابهای درسی به مردم آموزش بدهند ، در مییابیم که کفتار حیوان بسیار مفیدی است. وقتی روستاییان حیوانات اهلی مُرده خود را داخل درهها رها میکنند، کفتار نصفه شب این لاشه را میبرد. یا لاشخورها نیز چنین نقشی در طبیعت ایفا میکند. اگر این حیوانات وجود نداشته باشند، گوسفندانی که روز بعد برای چرا میآیند، آلوده میشوند.
این کارشناس حیات وحش تاکید میکند: بنابراین هر حیوانی ارزش ویژهای در طبیعت دارد. مار نماد سلامتی است. اگر آزمایش پزشکی و داروسازی را نگاه کنید، تصویر ماری که از آن دارو تهیه میشود را خواهید دید. اما در ایران هیچ وقت این مسایل را به مردم یادآوری نمیکنند و در مقابل، ضرب المثلهایی نظیر "ترحم بر پلنگ تیزدندان، ستمکاری بود بر گوسفندان" و یا "مار در آستین پروراندن" مرور میشود. این ضرب المثلها تصویر خیلی بدی از حیوان در ذهن مردم باقی میگذارد.
به گفته وی در سایر نقاط جهان از دوران خردسالی، افراد با حیات و حش در ارتباط هستند. هر شهر کوچک یک باغ وحش اختصاصی دارد که حیوانات بومی آنجا را در باغ وحش نمایش میدهند. در این باغ وحشها یک قفس برای بچهها هست که افراد میتوانند بچه شیر را بغل کنند. این کار احساس مثبتی نسبت به حیوان در انسان بهوجود میآورد . اما ما در ایران باغ وحش، پارک طبیعی و غیره نداریم. چند باغ وحشی هم که داریم، مسئولی که در کنار قفس حیوانات ایستاده به مردم آموزش غلط داده و میگوید خرس خطرناک است. آدمها و زنها را میدزد و به این ترتیب تصویر بدی از حیوان، در ذهن مردم ایجاد میکند.
ضیایی معتقد است: برای کاهش تعارض بین انسان و حیات وحش، نباید اجازه دهیم که حیوانات به شهر نزدیک شوند.
وی ادامه داد: بیشتر خرسها به دلیل کوچک شدن زیستگاه و کم شدن غذا، با هدف استفاده از زباله به حاشیه روستاها میآیند. اگر این زباله وجود نداشته باشد، خرس هم به مراکز زندگی مردم نزدیک نمیشود.
این کارشناس حیات وحش کم شدن جمعیت، کل، بز، قوچ و میش به عنوان غذای پلنگ را عامل نزدیک شدن این حیوان به شهرها دانست و افزود: پلنگهای پیر که توان شکار ندارند، برای شکار سگهای ولگرد به اطراف شهرها میآیند.
وی اضافه کرد: سگ غذای مورد علاقه پلنگهای پیر است و بارها شاهد شکار سگ توسط پلنگ بودهام.
کشته شدن حیوان، در برخی موارد اقدامی ناگزیر است
به محض نزدیک شدن حیوان به مناطق مسکونی، مردم با محیط زیست تماس میگیرند و اگر ماموران محیط زیست هم مثل مردم عادی اقدام به کشتن حیوان کند، هیچ تفاوتی بین نیروهای یگان حفاظت محیط زیست و مردم وجود نخواهد داشت. بخشی از فعالان محیط زیست آموزش ندیده بودن محیط بانان را عاملی برای کشته شدن حیات وحش در تعارضات بین انسان و حیوانات میدانند اما ضیایی در این رابطه گفت: محیط زیست با تعداد کم نیرو، کاری نمیتواند انجام دهد. دو هزار و ۵۰۰ مامور در تمام ایران وجود دارد، یک میلیون و ۵۰۰ هزار تفنگ دست مردم است که آموزش ندیدهاند و نمیدانند از تفنگ چگونه استفاده کنند. گاهی صاحبان تفنگها از هر جنبدهای به عنوان هدف استفاده کرده و به آن تیراندازی میکنند. باید این مسایل حل شود و باید مردم خودشان علاقمند باشند که به کمک محیط زیست بیایند.
وی در ارتباط با حادثه کشته شدن خرس با ضربات چوب محیط بانان در استان گلستان، عنوان کرد: من فیلم اتفاق رخ داده در پارک ملی گلستان را دیدم. اگر خودتان گرفتار خرس باشید چه عکس العملی نشان میدهید؟ طبیعی است که محیطبان مجبور باشد با چوب خرس را بزند.
ضیایی درباره امکان استفاده از سلاح بیهوشی برای مقابله با کشته شدن حیوان عنوان کرد: به محض استفاده از سلاح بیهوشی، حیوان از هوش نمیرود. پنج تا ۱۵ دقیقه این فرآیند طول میکشد. درد ناشی از سلاح بیهوشی باعث حمله خرس و پلنگ میشود. باید دور حیوان را خلوت کرد اما وقتی حیوانی به روستا نزدیک میشود، مردم برای دیدنش به سمت محل حرکت میکنند و محیط بان نمیتواند آنها را متفرق کند.
وی گفت: در اظهار نظر درباره حوادث مختلف باید شرایط یک مامور را در نظر بگیرید. اما متاسفانه طوری شده که هر کس دنبال انتقاد از کارشناسان محیط زیست و محیط بانها است. انتقاد کردن راحت است. این روزها حتی کسانی که پایشان را از آسفالت بیرون نگذاشته و در طبیعت نبودند، درباره حیات وحش اظهار نظر میکنند. کسی باید انتقاد کند که از نزدیک مسایل را لمس کرده باشد. محیط بانان بیگناه نیستند و خیلی جاها اهمال صورت میگیرد اما نمیتوان نسبت به جان انسانها هم بیتفاوت بود.