جستاری بر هفته و روز ملی دامپزشکی
می خواهیم زنده بمانیم
دکتر علی منصوبی
روز ملی و هفته دامپزشکی نود و شش هم به پایان رسید؛ با همه فراز و نشیب هایش، با همه روبان بریدن هایش، با همه خبرهایش، با همه عکس ها و فیلم هایش، با همه سخنرانی هایش، با همه تشویق ها و تنبیه هایش، با همه تقدیرها و اعتراض هایش، با همه برنده ها و بازنده هایش، با همه مصلحت اندیشی و واقع بینی هایش ...
باید بپذیریم که همه تلاش کردند، از رئیس مسئول تا کارگر زحمتکش و گمنام، از بخش خصوصی تا دولتی، از تولیدکننده تا واردکننده، از شاغل تا بازنشسته، از دانشجو تا دانشگاهی، هر یک نقشی ایفا نمودند؛ شاید با انگیزه و سلیقه های گوناگون. مهم نیست؛ مهم این است که دامپزشکی زنده است، دامپزشکی هر چند به سختی، اما نفس می کشد.
چون سال های گذشته، مثل هر رویداد دیگری، نقطه نظرات و انتقاداتی مطرح شد؛ خواه شفاهی و خواه در فضای مجازی، خواه مثبت و خواه منفی، خواه تند و خواه ملایم؛ که این خود نیز خوشایند و امیدوارکننده است، چرا که نشان می دهد حساسیت ها و واکنش ها به بخش دامپزشکی وجود دارد. نه باید عصبانی شویم و نه مغرور. تلاش کنیم در فضایی آرام و نه به صورت ناشناس حرف های هم را بشنویم و یکدیگر را بیشتر تحمل کنیم؛ کمی خواسته های شخصی خود را تعدیل نماییم. منافع و مصالح جمعی را در نظر بگیریم و به یکدیگر بیشتر احترام بگذاریم، واِلا در نهایت همه ما بیش از این متضرر شده و دیگرانی در این آب گل آلود چه ها کنند؛ و اگر روزی صدای هیچ اعتراض یا نقدی بلند نشد، بدانیم که دامپزشکی مٌرده است. در این راستا به خاطر خُرده حوصله و سر سوزن خاک خوردن در عرصه های فرهنگی و هنری و ارتباطات، نقطه نظرات شخصی را به رشته تحریر درآورده ام تا شاید بهانه ای باشد برای مشارکت، همفکری و همراهی بیشتر.
1- امروزه برند سازی به عنوان یکی از پایه های اصلی تبلیغات، بازاریابی و جلب افکار عمومی می باشد که با هدف ایجاد تمایز و سهولت در درک بیشتر مخاطب از یک موضوع و حَک آن در ذهن پیام گیرنده بکار گرفته می شود. و گویا منشاء مفهومی برند هم همانا زدن داغ بر روی بدن دام ها جهت سهولت در شناسایی آنها است.
این چند سطر را نگاشتم تا گریزی بزنم به بازتاب انتخاب نام "بیطار" به عنوان یک نام یا برند برای نخستین جشنواره فیلم و عکس دامپزشکی که واکنش های مختلفی را در محافل دامپزشکی برانگیخت؛ برخی تعجب کردند، برخی مخالفت و برخی هم بی اعتنا. آنچه مسلم است، درک و سواد بصری مخاطبین به دلایل مختلف ارتقاء یافته است. با توجه به بمباران اطلاعاتی کشوری و جهانی، انتقال غیرمستقیم پیام و ایجاد سوال و کنجکاوی گیرنده پیام در کمپین های اطلاع رسانی ارزش خاصی دارد. بنابراین چندان منصفانه نیست که به عزیزانی که جرأت به خرج داده و زحمت چند ماهه چنین رویدادی را پذیرفتند، در عدم انتخاب مستقیم نام دامپزشکی خرده بگیریم. بلکه فرصتی است که منتقدان واژه بیطار، مشارکت بیشتری کرده و پیشنهادات بهتری ارائه کنند، به شرطی که حداقل جذابیت ها و استانداردهای لازم را داشته باشد. خوشبختانه وسایل ارتباطی هم چنان پیشرفته و در دسترس شده که جای هیچ بهانه ای باقی نمی گذارد. البته در عنوان فراخوان های اولیه و اخبار منتشره جشنواره بیطار، اشاره ای به دامپزشکی نشده بود که این خود بر ابهامات و سوء برداشت ها افزود، چراکه مخاطب ناآشنا و حتی برخی از خانواده دامپزشکی، با مفهوم بیطار در نگاه اول متوجه موضوع جشنواره نمی شدند، که در طراحی پوستر و روزهای پایانی این نقیصه رفع گردید. بدیهی است هر تجربه اولی مانند جشنواره بیطار نواقص و کاستی هایی دارد که با شناختی که از سابقه و تجربه برگزارکنندگان دارم، حتماً برای دوره های بعدی بازنگری و مرتفع خواهد شد.
2- خبرسازی و جلب افکار عمومی به شکلی جذاب با استفاده از برگزاری جشنواره های فرهنگی و هنری و یا مشارکت هنرمندان، ورزشکاران و کسانی که به نحوی در میان افراد جامعه شناخته شده تر هستند، کارکردی فراگیر و مرسوم دارد. این روش ها می تواند هم به صورت غیرمستقیم اهداف و سیاست های تخصصی برگزارکنندگان هر رویدادی را تامین نموده و هم در قالب یک ویترین فراگیر و تاثیرگذار جهت شناساندن وظایف و فعالیت های بخشی گام موثری بردارد.
مهم این است که این چراغ روشن شده است. مهم این است که این تابو شکسته شده است. مهم این است یک روز به یک هفته تبدیل شده است. اما مهم تر این است که در دوره های بعدی انتقادات و پیشنهادات در نظر گرفته شود. از جمله اینکه چه بسیار وابستگان حرفه دامپزشکی و حتی خانواده های آنها که در عرصه های غیرمرتبط مانند علوم قرآنی، ادبیات، موسیقی، فلسفه، ورزش و... در اقصی نقاط کشور دارای موفقیت ها و محبوبیت هایی هستند که می توان با یک قدردانی از آنها، هم باعث دلگرمی صنفی شده و هم بخش دامپزشکی را به صورت غیرمستقیم به اقشار مختلف جامعه شناساند، چون به اندازه کافی کنگره، همایش علمی و نمایشگاه به بهانه های مختلف و در بخش های مختلف مرتبط با حوزه دامپزشکی برگزار می شود که در آنها از وجه علمی، اداری و مدیریتی عده ای تقدیر شود.
3- پوشش خبری و انعکاس مناسب و فراگیر این رویداد و استفاده بهتر از اصحاب رسانه همواره از دغدغه های برگزارکنندکان و خانواده دامپزشکی بوده و همواره انتقاداتی به آن وارد شده است. امروزه هر شخص یا مجموعه ای باید برای ارتقای کیفی و کمی سهم خود در فضای محدود رسانه ای، هوشمندانه بجنگد. در عین حال باید بپذیریم که روابط عمومی سازمان های دولتی خبرگزاری نیستند و محدودیت هایی دارند و ناچارند در محدوده وظایف و ضوابط تعریف شده اداری خود عمل نمایند. اما می توانند با تدبیر بیشتر که هزینه های خود را دارد، نسبت به مدیریت بهتر این کار اقدام نمایند. البته تراکم و تقارن برخی مناسبت ها مانند هفته نیروی انتظامی، روز روستا و آتش نشانی در نیمه اول مهرماه هم بر محدودیت ها می افزاید. در عین حال همه نیک می دانیم که حضور مقامات رده اول کشور و لشگری در هر مراسمی می تواند موج رسانه ای مورد انتظار را ایجاد کند که که موانع و مصائب نانوشته ای خود را دارد و اغلب هم خارج از توان و اختیار برگزارکنندگان است.
4- اگر کمی منطقی و مُنصف باشیم، این واقعیت را باید بپذیریم که علم دامپزشکی به دلیل تنوع فعالیت ها، از نظارت بر بهداشت و سلامت عمومی جامعه گرفته تا پیشگیری و کاهش آلام جانداران که به نوعی همه آنها اعم از خاکزی و آبزی جزو بهره برداران خدمات دامپزشکی به صورت مستقیم و غیر مستقیم می باشند، دارای ساختاری ویژه است. پیچیدگی های منحصر به فرد این حرفه زمانی برجسته تر می شود که بخواهیم آن را در قالب های دیگری ارائه نماییم. به عنوان مثال بخواهیم لوگو یا نشانه ای طراحی کنیم، بخواهیم پوستری را عرضه نماییم، بخواهیم جشنواره ای را سازماندهی و برگزار کنیم، بخواهیم فیلم متفاوتی بسازیم؛ آن هم به شکلی که همه فعالان این عرصه راضی باشند. نقش حیوانات در این حرفه موجب تمسخر یا لودگی نتیجه کار نشود. خلاصه اینکه هم جامع باشد و هم کامل؛ هم عامه بپسندند، هم استاد دانشگاه؛ هم هنرمند خوشش بیاید و هم وابستگان حرفه دامپزشکی.
اگر محال نباشد، بسیار دشوار است و نیازمند ایده های نو و خلاقانه تر. سخن آخر اینکه اگر به حرفه مان واقعاً تعصبی داریم، منتظر نشویم کسی دعوتمان کند، منتظر نشویم حق جلسه بدهند، منتظر نشویم تقدیرمان کنند، اگر نیتمان خدمت است، از خیس شدن دست و پاهایمان نهراسیم، هرآنچه در بضاعتمان است، هر آنچه که در حد اختیارمان است، هرآنچه که زورمان می رسد، حتی اگر در حد نوشتن چند سطری بر کاغذی باشد.