حکیم مهر - گفتگوی هفتهنامه دنیای سبز با دکتر کامران افشارپاد به مناسبت روز دامپزشکی (14 مهر)
عملکرد مؤسسه تحقیقات واکسن و سرمسازی رازی برای مدتی زیر ذرهبین نمایندگان مجلس قرار گرفت، اما پس از دوره کوتاهی به فراموشی سپرده شد. دلیل افول این مؤسسه را چه میدانید؟
متأسفانه یکی از مسائلی که باعث افول و تنزل مؤسسه تحقیقات واکسن و سرمسازی رازی شده خروج تدریجی نیروهای کارآمد، محقق و باتجربه از این مؤسسه در سالهای اخیر است. بعنوان مثال فصل واکسیناسیون بروسلوز در شش ماهه اول سال است که گوسفندان آبستن نیستند و در شش ماهه دوم سال دیگر فرصتی برای واکسیناسیون وجود ندارد. این در حالی است که مؤسسه رازی در شش ماهه اول امسال نتوانست واکسن بروسلوز را تولید و عرضه کند و حال مسئولان این مؤسسه میگویند که از آبان ماه، سه برابر تعهدات، واکسن بروسلوز تولید و عرضه خواهند کرد. نکته قابل توجه اینجاست که این واکسن دو تا سه هفته بیشتر ماندگاری ندارد و در شش ماهه دوم سال هم قابل استفاده نیست. به طور کلی ماندگاری واکسنها و یونیفورمیتی آنها از نظر میزان پارتیکل، مشکل دارد. توجیه مسئولان این مؤسسه برای مشکل یونیفورمیتی این است که دستگاه مخصوص همزنی واکسن ندارند و حتی آن را به شکل دستی پر میکنند.
در حال حاضر دامپزشکی چه جایگاهی در ایران دارد و این جایگاه در مقایسه با سایر کشورها از چه وضعیتی برخوردار است؟
هر کشوری با هر نظام و سیستمی از اقتصاد کلان برخوردار است که باید صرف سلامت و رفاه جامعه شود و مردم از آن بهره بگیرند. اگر اقتصاد کلان را یک بیضی و سلامت و رفاه جامعه را در یک بیضی دیگر در نظر بگیریم باید این دو سطح روی هم منطبق باشند. یعنی تمام اقتصاد صرف سلامت، رفاه و آسایش جامعه شود اما در عمل اینطور نیست و در هیچ یک از کشورها چنین انطباقی وجود ندارد. زمانی که میگوییم سیاست اقتصادی کشور با محوریت کشاورزی، یعنی کشاورزی باید در وسط این دو سطح واقع شود و حاشیه آن بخش صنایع میشود. در چنین شرایطی زیربخش دام و طیور و تولیدات دامی نیز دقیقاً در مرکز قرار میگیرد. دام و طیور و فرآوردههای آن باید بهداشتی و سالم باشد، بنابراین بهداشت دام باید در محوریت سیاستگذاریهای بخش کشاورزی قرار بگیرد. بسیاری از کشورها مانند آمریکا و هلند توجه زیادی به این موضوع نشان میدهند اما متأسفانه در کشور ما چنین نیست.
در بین 196 کشور دنیا، دامپزشکی ایران در چه رتبهای قرار میگیرد؟
بستگی دارد که وضعیت دامپزشکی ایران را با کدام کشور یا کشورها مقایسه کنید. امروزه دامپزشکی کشور ما در بین 196 کشور دنیا در ردیف 40 تا 50 جهانی قرار میگیرد. این در حالی است که تا چند سال پیش، دامپزشکی ایران در بین 20 کشور اول دنیا قرار میگرفت.
مسئولان دامپزشکی معتقدند که نقاط قوت این سازمان بیش از نقاط ضعف و تهدیدها است. نظر شما در این خصوص چیست؟
نقاط قوت سازمان دامپزشکی ، قانون و جایگاه بینالمللی است. فرصتها هم هماهنگی کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، همراهی وزارت بهداشت و اپیدمی بیماریها است. در مقابل فهرست بلندبالایی از تهدیدات درون تشکیلات دامپزشکی و چالشهای بزرگی از بیرون تشکیلات دامپزشکی وجود دارد که دورزدن مقررات، رشوه و ارتشاء و گروکشی، تهدید افراد، انسداد مجاری قانونی و لابیگری از جمله آنهاست.
واگذاری کارهای دامپزشکی به بخش خصوصی چالشها و حرف و حدیثهای زیادی به همراه داشته است. این واگذاری از اصل و اساس صحیح است؟
برای روشن شدن ابعاد این موضوع بهتر است مثالی بزنم. در دنیا هیچ کشوری ارتش رسمی خود را منحل و یا واگذار به بخش خصوصی نمیکند زیرا باید در مواقع حساس و ضروری این ارتش واکنش لازم را از خود نشان دهد. نقش دامپزشکی نیز همانند یک ارتش است که باید سر بزنگاه عکسالعمل مناسبی در مواقع ضروری داشته باشد. زمانی که امور مربوط به دامپزشکی به بخش خصوصی محول شود پایگاه کسب اطلاعات برای واکنش در برابر عوامل بیماریزا و غیره چه خواهد بود؟ اگر کسی یا کسانی این حرف من را قبول ندارند باید بپرسم که چرا تب برفکی وارد کشورمان شد؟ اگر سیستم مراقبت دامپزشکی جواب میداد، تب برفکی نوع O هندی به موقع تشخیص داده میشد و از شیوع آن جلوگیری بعمل میآمد. البته کارهای دامپزشکی باید به بخش خصوصی واگذار شود اما بخش خصوصی باید پاسخگو و مسئول باشد و در عین حال با این واگذاری نیازهای آن تأمین شود. البته برخی کارها قابل واگذاری نیست که معدوم سازی دام و طیور و پرداخت غرامت از جمله آنهاست زیرا باید اجبار اداری در آن وجود داشته باشد.
البته پس از شیوع تب برفکی نوع O هندی ، مسئولان علت را به قاچاق دام از مرزهای شرقی ربط دادند.
قاچاقچی اصل پدیده نیست. باید دید چه زمینهای وجود دارد که معضل قاچاقچی به وجود میآید؟ به طور حتم در سردسته قاچاقچیان فرد یا افرادی وجود دارند که به راحتی مقررات را دور میزنند و از راههای غیرمتعارف استفاده میکنند.
چرا زمانی که یک بیماری دامی وارد کشورمان میشود توان لازم برای مقابله با آن وجود ندارد و بیماری ماندگار میشود؟
زمانی که یک بیماری وارد کشورمان میشود، اگر برنامه منسجم و حساب شدهای وجود داشته باشد بیماری در کانون کشف و از بین میرود اما اگر یک بیماری ماندگار شود به ضعف مدیریت ، نبود برنامه و عدم وجود ابزار مقابله برمیگردد. در کشور ما اگر توان مقابله با بیک بیماری وجود ندارد، به این دلیل است که با مطالعه پیش نمیرویم و دستگاههای تأمین کننده اعتبار، نیروهای انسانی متخصص و قوانین لازم را در اختیار نداریم.
چرا اغلب دانشجویان دامپزشکی پس از فارغالتحصیلی تمایلی به فعالیت در این شغل ندارند؟
تعداد زیادی از دانشجویان دامپزشکی با علاقه و کشش لازم این رشته را انتخاب نکردهاند و بر حسب تصادف و اتفاق وارد رشته دامپزشکی شدهاند و به همین دلیل این تعداد از دانشجویان فقط میخواهند نمره بگیرند تا در زمان استخدام از حقوق مکفی برخوردار شوند. مسئله دیگر به تفاوتهای نسل جدید با نسل قبلی برمیگردد. من و بسیاری از دامپزشکان پس از فارغالتحصیلی برای انجام خدمت راهی مناطق دورافتاده و محرومی مانند سیستان و بلوچستان و چهارمحال و بختیاری میشدیم و این در حالی بود که وضعیت این استانها در 40 سال قبل قابل مقایسه با وضعیت فعلی آنها نبود. اما متأسفانه در نسل جدید کمتر چنین روحیهای وجود دارد و اغلب فارغالتحصیلان دامپزشکی حاضر نیستند به مناطق دورافتاده و محروم بروند.
و سخن آخر در مورد دامپزشکی؟
در کشور ما و مشرق زمین به دلیل نگاه نوافلاطونی ارسطو، دامپزشکی مورد بیمهری جامعه قرار گرفته است.