حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: «دکتر پرویز شایان» استاد ژنتیک دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران، تحصیلات دکترای عمومی دامپزشکی و دکترای تخصصی ژنتیک خود را در دانشگاه برلین غربی به اتمام رساند. وی یک فوق دکترا از دانشگاه برلین و یک فوق دکترا از مرکز تحقیقات بورستل آلمان را نیز در کارنامه خود دارد. پس از اتمام تحصیلات بهعنوان استادیار در بیمارستان کودکان دانشگاه فرایبورگ آلمان در گروه هماتوآنکولوژی مشغول به کار شد و سپس در سال ۱۳۸۳ به همراه همسر آلمانی و ۲ فرزند پسر و دختر خود به وطن و دانشگاه تهران آمد. یک سال بعد دانشیار و ۳ سال بعد از آن استاد تمام شد. دکتر شایان هماکنون در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران به تحقیق و تدریس در مقطع تحصیلات تکمیلی مشغول است.
حکیم مهر: آقای دکتر، علیرغم اینکه فرصتهای خوبی برای زندگی و ادامه فعالیتهای پژوهشی خود در آلمان داشتید، چرا به ایران بازگشتید؟
بازگشت من به ایران چند دلیل داشت که یکی از مهمترین دلایل آن خانواده بود. در واقع تمایل داشتم خانوادهام آشنایی بیشتری با فرهنگ ایران داشته باشند. کمااینکه فرزندان من قبل از آمدن به ایران، زبان فارسی را بلد نبودند و در اینجا آموختند.
حکیم مهر: وضعیت آموزش دامپزشکی در ایران در مقایسه با آلمان چگونه است؟
شاید چون بنده سرو کار زیادی با دانشجویان عمومی ندارم، نتوانم به این سوال به خوبی پاسخ دهم. اما آنچه مسلم است اینکه متولیان در زمینه آموزش دامپزشکی، تلاش کردهاند با ایجاد تغییراتی در دانشکده، به بعضی از استانداردهای جهانی نزدیک شوند. من فکر نمیکنم مشکل خاصی در زمینه آموزش دامپزشکی داشته باشیم اما چیزی که نمیتوان از آن گذشت، بودجههای آموزشی است. اگر این بودجهها افزایش پیدا کند، آموزش دامپزشکی در دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران وضعیت مناسبتری خواهد داشت.
حکیم مهر: وضعیت حوزه پژوهش دامپزشکی را چگونه ارزیابی میکنید؟
به حوزه پژوهش باید به شکل تاریخی نگاه کرد. حدود ۱۸ سال پیش که من با اساتید دانشگاه تهران در ارتباط قرار گرفتم، امکانات تحقیقاتی اینجا خیلی کم بود و به شکل پیشرفتهای که در آلمان بود، وجود نداشت. مثلا دستگاههای خودکاری که خیلی از کارها را میتوانست در آزمایشگاه انجام دهد، در ایران فقط در بعضی از انستیتوها وجود داشت. وقتی که به ایران آمدم، با صحبتهایی که از قبل با مدیر گروه مربوطه و ریاست محترم وقت دانشکده انجام شده بود، موافقتهایی صورت گرفت که دستگاه خریداری شود و زمانی که آمدم خریداری شده بود. ما میتوانستیم برخی کارهای تحقیقاتی را انجام دهیم. اگرچه اینفرااستراکچر باید با آن زمان تطبیق داده میشد، اما ما کارهای خود را انجام میدادیم و مقالاتی که در مجلات ISI در جهان چاپ کردیم، نشان دهنده این است که توانستهایم از آن شرایط استفاده کامل را ببریم. یکی از مشکلاتی که وجود دارد، بودجههای تحقیقاتی است که در دانشکدهها تامین آن با درصد بالا به عهده اساتید واگذار گردیده است. ما در این حوزه ضعف داریم.
حکیم مهر: در آلمان چند دانشکده دامپزشکی وجود دارد؟
اگر اشتباه نکنم امروز آلمان ۵ دانشکده دامپزشکی دارد.
حکیم مهر: با این تفاسیر در ایران تعداد دانشکدههای دامپزشکی زیاد نیست؟
زیاد بودن تعداد دانشکدههای دامپزشکی در ایران به خاطر عدم وجود برنامهریزی است. ما باید یک نیاز سنجی انجام دهیم که ببینیم کشور به چند دامپزشک و این نفرات به چه مدت زمانی برای تحصیل نیازمند هستند؟ از طرف دیگر به هر حال وزارت علوم مجوز این دانشکدهها را داده است.
حکیم مهر: دانشکدههای دامپزشکی آلمان به شکل متوسط در هر سال چند دانشجو جذب میکنند؟
شاید قریب به ۱۰۰ یا ۲۰۰ دانشجو در هر دانشکده. البته مشکل ما دانشجو نیست. مشکل ما جای دیگر است.
حکیم مهر: مشکل کجاست؟
دانشجو علاقهمند به تحصیل است و این اصلا اشکال ندارد، اما باید همه چیز با هم منطبق باشد. اگر در دانشگاه آلمان در یک رشته خاص حداقل ۵۰۰ دانشجو پذیرش میکنند، دلیل بر این نیست که همه این افراد فارغالتحصیل شوند. حوزهها به شکلی تعریف شده که استاد وظیفه خود را به عنوان استاد به شکل کامل انجام دهد. اما در ایران به این شکل کمتر اتفاق میافتد. کسی که وارد دانشگاه میشود معمولا فارغالتحصیل میشود.
حکیم مهر: یعنی در آلمان الزاماً همه دانشجویان ورودی، فارغالتحصیل نمیشوند؟
بله، دقیقاً. خروجی دانشجو از دانشکدههای آلمان بسیار سختتر از ورودی آن است.
حکیم مهر: در آلمان قرابت دامپزشکی با پزشکی بیشتر است یا با مهندسی کشاورزی؟
این مساله ارتباطی به آلمان و غیر آلمان ندارد. اگر عقل حاکم باشد و انسان به شکل معقول فکر کند، میبیند که دامپزشکی و پزشکی به هم نزدیک هستند. تحقیقات مختلف برای داروهای مختلفی که قرار است بعدا مورد استفاده جوامع انسانی قرار گیرند، در ابتدا باید روی حیوانات آزمایش شوند و بعد از آن به انسان میرسد. جالب است بدانید که موسسات تحقیقاتی بزرگ جهانی که حتی در مسیر پزشکی حرکت میکنند، به دنبال بهترین دامپزشکان برای مدیریت کارهای آزمایشگاهی خود هستند. طبیعی است که دامپزشکی از پزشکی جدا نیست. اینها ۲ رشته وابسته و مرتبط به یکدیگر هستند و نمیتوان آنها را از هم جدا کرد. گذشته از این بیماریهایی هم داریم که از حیوان به انسان و بالعکس منتقل میشود و باید جدی گرفته شوند. لذا این دو رشته را کنار هم گذاشتن و با هم دیدن میتواند منجر به مدیریت بهتر بهداشت عمومی شود.
بهعنوان مثال میتوان از بیماری CCHF نام برد که از طریق کنه انتقال داده میشود و در گوسفند بیماری خاصی تولید نمیکند اما ناقل است. این مساله کجا به کشاورزی ارتباط دارد؟ این فقط مربوط به پزشکی و سلامت دام است و کنترلهایی که باید شوند. لذا من فکر میکنم پزشکی و دامپزشکی از هم قابل جدایی نیستند.
حکیم مهر: پس میتوانیم نتیجه بگیریم که شما با انتقال آموزش دامپزشکی به وزارت بهداشت موافق هستید؟
نظر من این است که دامپزشکی و پزشکی باید کنار هم قرار بگیرند و این اصل و اساس است. اگر وزارت بهداشت بانی این کار باشد، خب وزارت بهداشت انجام دهد. یک فکر دیگر هم این است که وزارت علوم متولی این کار شود که فکر میکنم آن مشکلتر باشد. چون وزارت علوم کارهای زیاد دیگری برای انجام دارد. اصل و اساس این است که این دو با هم باشند. من فکر نمیکنم که دامپزشکی با کشاورزی سنخیت زیادی داشته باشد.
حکیم مهر: بهعنوان حرف آخر...
امروز دانشگاهها به طور کلی از حالت صرفاً آموزش محوری فراتر رفتهاند. ما باید سعی کنیم که دانشگاهها به هر صورت که هست، با سازمانهای مرتبط ارتباط خود را عمیقتر کنند و این اندازه با یکدیگر فاصله نداشته باشند. دانشگاهها باید کمی به صنعت نزدیکتر شوند و این مساله در دانشگاهها کمتر مشاهده میشود. دانشگاهها باید بیشتر به سمت محصولمحوری بروند تا به بار اقتصادی مملکت کمک کنند و در مسیرهای درست حرکت کنند و این شدنی نیست مگر اینکه به تحقیقات توجه بیشتری شود.
آقای دکتر شایان به معنای تمام یک استاد فرزانه و عالی هستند که باعث افتخار انگل شناسان و گروه دامپزشکی می باشند. حضور ایشان را به عنوان یک شاگرد و دانشجو به فال نیک میگیرم و خالصانه از تمام تلاش های ایشان سپاسگزارم.