نقدی بر حذف دامپزشکان از پست های مدیریتی موسسه رازی
برنامه ریزی متخصصین ویران سازی زیرساخت ها در ایران
نام نویسنده: محفوظ در حکیم مهر
در خبرها آمد که دکتر اسحاقی با حکم وزیر جهاد کشاورزی به ریاست موسسه رازی گمارده شدند و جایگزین دکتر هاشم زاده گردیدند؛ خبری که شاید در وهله اول چندان متفاوت از اخباری که تا کنون از حرفه دامپزشکی این روزها منتشر می شود به نظر نرسید. این روزها رسم بر این شده است که برنامه ریزی های دقیقی برای برخی مناصب صورت می گیرد و در انتها از همه می خواهیم «آب را گل نکنید»، چرا که در ظاهر یک شعار زیست محیطی است و جذب کننده عوام و ما متحیر و سرگردان از اینکه ارتباط آن با دامپزشکی چیست؟ با ما باشید تا چند کلام حرف حساب با هم بزنیم.
برخی پست ها و سمت ها، بود و نبودشان در سرنوشت یک کشور چندان تاثیر گذار نیست؛ شاید کمی کندی در حرکت رو به جلو ایجاد کند و شاید برخی از امور شکسته بسته راه اندازی شود ولی بر سرنوشت عموم مردم تاثیرگذار نیست و بالعکس برخی از سمت ها و مناصب، نقش مستقیم و تاثیرگذاری در سرنوشت یک کشور خواهد گذاشت. به عنوان مثال همین وضعیتی که در نظام دامپزشکی حاکم گردیده است، در نهایت روی سرنوشت 36 هزار عضو آن سایه می افکند و سرنوشت 36 هزار نفر در مقابل 85 میلیون نفر تقریباً هیچ به حساب می آید. البته می دانیم که اکنون مورد مواخذه قرار خواهیم گرفت که حتی سرنوشت یک نفر هم مهم است؛ حق با شماست ولی در بعد کلان تر داستان به قضایا بنگرید.
در این چند کلمه حرف حساب قرار نیست تاریخچه موسسه رازی را برای شما بنویسم، چرا که منابع برای مطالعه بسیار است ولی یک بعد از این تاریخچه را در نظر داشته باشید و آن قدمت این موسسه و اهداف متصوره که برای ایجاد آن توسط موسسین در نظر گرفته شده بود. از ابتدای تاسیس این موسسه در کشور، مؤسسان به خوبی پیش بینی کرده بودند که با توجه به شرایط ژئوپلیتیک منطقه، وجود چنین نهادی برای این کشور حتی بسیار ضروری تر از بسیاری نهادهای بهداشتی و مدیریتی خواهد بود. باز هم مردی از نژاد گل ها (دکتر لویی دلپی دامپزشک فرانسوی) بدون خیانت به مردم پایه گذار حرکتی رو به جلو برای این کشور گردید.
سند زیر را ملاحظه فرمایید:
در همان زمان تاسیس، نام موسسه رازی کنونی «بنگاه مایه سازی دامپزشکی حصارک» بوده است که بعدها به نام فعلی تغییر یافت و همانطور که ذات کاری این بنگاه، «دامپزشکی» بوده است، در نام آن نیز به وضوح این امر قید شده بود. جالب تر آنکه در قرارداد منعقده با این دامپزشک فرانسوی از ایشان خواسته شده بود تا به مدت چهار ساعت در هفته در دانشکده پزشکی و بیمارستان های وزارت فرهنگ آن زمان تدریس نماید و علاوه بر حقوقی که از وزارت فلاحت دریافت می نمود، بابت این کار ارزشمند مقرری جداگانه ای دریافت دارد. این انتصاب و این قرابت نزدیک پزشکی و دامپزشکی در آن دوره سخت، دستاوردهای شگرفی برای کشور و مردم ایران به همراه داشت که کنترل بیماری دیفتری شروع آنها بود.
دستاوردهای بنگاه مایه سازی دامپزشکی حصارک به اینجا ختم نشد و به مرور یاریگر دامپزشکی نوین در ایران شد و این مدیون فهم عمیق روسای آن از علم دامپزشکی بود. اشتباه محاسباتی مسئولین وزارت جهاد کشاورزی در این است که فقط یک بعد موسسه رازی را در نظر گرفته اند و آن «تولید واکسن و مواد بیولوژیک» است. حتی اگر این فرضیه مقام وزارتی را درست در نظر بگیریم، موسسه رازی کنونی در بهترین حالت آن تبدیل به یک تولیدکننده شده است که طرفه داستان اینکه حتی این وظیفه را نیز به خوبی انجام نمی دهد.
رویدادهای جالبی پس از انقلاب اسلامی در موسسه رازی اتفاق افتاد که مهمترین آن تحریم موسسه رازی بود. قدرت های بزرگ تصور می کردند که این این موسسه توانایی و خواست تولید سلاح های بیولوژیک را در برنامه کاری خود دارد؛ مشابه آنچه که برای کشور عراق و صدام حسین منتشر کردند و بعد با همان بهانه به عراق حمله کردند و سی سال آوارگی برای مردم آن و درآمدهای کلان برای شرکت های سرمایه گذار جنگی آمریکا به ارمغان آوردند که همچنان نیز ادامه دارد.
برنامه قدرت های غربی برای منهدم نمودن توان عملیاتی موسسه رازی بنا به سفارش برخی کشورهای عرب و اسرائیلی سرمایه دار منطقه کماکان ادامه دارد. مقرر گردیده چنان با برنامه ریزی دقیقی ابعاد عملیاتی مختلف این موسسه دیرپا و حیاتی کشور را هدف قرار دهند که همه یک صدا در داخل خواستار منحل شدن آن بر اساس بی کفایتی باشند؛ مشابه برخی سخنرانی ها در محدود نمودن موسسه رازی که قبل تر نیز شاهد آن بودیم.
تحریم ها کار خودش را کرد و موسسه رازی به مرور زمان در اثر تحریم ها توان عملیاتی خود را از دست می دهد که شاهد آن مشکلاتی است که برای برخی واکسن های این موسسه پدید آمد؛ ابعاد دیگر فعالیت های دامپزشکی این موسسه محدود شد و از میان رفت و تنها و تنها تولید محصولات بیولوژیک در آن باقی ماند. متاسفانه مدیران کنترل کیفی و مدیران تولید موسسه هم نتوانستند این نقایص را برطرف نمایند و در این میان ضربه اصلی بر پیکر تولید موسسه از این دو مدیریت وارد شد.
حال در خبرها می شنویم مدیری که نتوانسته بود نقایص فوق را برطرف نماید، به عنوان رئیس موسسه برگزیده شده است. امیدواریم و همچنین آرزو داریم انتخاب کنندگان این مسئول جوابی برای این سئوال داشته باشند و اذهان حرفه دامپزشکی را برای چهار سئوال اقناع نمایند:
1- حذف دامپزشکان از پست های مدیریتی این موسسه بر چه مبنایی صورت می گیرد؟
2- مدیرانی که در زمان مسئولیت خود در زمینه کنترل کیفی و مدیریت تولید باعث ایجاد مشکلاتی برای این موسسه دامپزشکی شدند، قرار است چه تغییری در موسسه ایجاد کنند که با وجود دامپزشکان نمی شد؟
3- از میان رفتن موسسه رازی و کارکردهای آن که در قانون تاسیس آن آمده است، تا چه اندازه بر روی امنیت و ثبات کشور تاثیر گذار است؟
4- دلایل حذف سایر کارکردهای موسسه رازی و تولید محور شدن آن چه چیزهایی می باشد؟
برای اینکه مسیرهای بعدی را برای شما شفاف کنیم، همین جا برای مسئولان می نویسیم که قسمت بعدی این سناریو در منطقه، تاسیس یک موسسه بزرگ تولید واکسن و مواد بیولوژیک در کشورهای عرب زبان حاشیه خلیج فارس است و سوق دادن ایران به سمت تامین این محصولات از آن موسسه و در دست گرفتن امنیت بیولوژیک کشور به دست کشورهایی که لحظه به لحظه برای نابودی ایران برنامه ریزی می کنند. حدس زدن اینکه چه اتفاقی برای کشور در اثر این وابستگی رخ خواهد داد، اصلاً کار دشواری نیست که با یک ترفند ساده عامل بیماریزایی را وارد کشور خواهند کرد که از انسان ها تا حیوانات را بدون ریختن خون حتی یکی از سربازانشان از میان خواهند برد. برای اثبات این ادعایمان سابقه تاسیس شهر خدمات پزشکی امارات را مطالعه کنید تا بخوانید که توریست های درمانی چگونه مسیر خود را عوض کردند و حاذق ترین پزشکانمان با چه سودایی از ایران کوچ نمودند.
در انتها اینکه عزت مسئولانی که با برنامه ریزی دقیق پایه های امنیت کشور را ندانسته مورد هدف قرار می دهند مستدام باد؛ و اگر قرار است که موسسه رازی هم فقط به فکر تولید بدون در نظر گرفتن سایر وظایف خود باشد، خوب این سیاستی است که در مورد محصولات کشاورزی داشته ایم و شاهد نتایج خانمان سوز آن در کشور هستیم. قدمهایتان در این راه مستحکم تر باد.