حکیم مهر: طرح تحول نظام سلامت یکی از مهمترین رخدادهای مرتبط با سلامت در ایران طی 3 دهه اخیر بوده است. فاز نخست این طرح در بیمارستانهای دولتی تحت پوشش وزارت بهداشت از تاریخ 15 اردیبهشت ماه سال 1393 با هدف کاهش پرداختی هزینه های بستری بیمه شدگان در بیمارستان های دولتی اجرایی شد. فاز دوم این طرح که از تاریخ یکم خرداد همان سال آغاز شد، بر روی مراقبت های اولیه سلامت متمرکز شده بود. در فاز سوم این طرح که از اول مهرماه سال 1393 آغاز گردید، کاهش دریافت زیرمیزی (غیر رسمی) توسط جامعه پزشکی مد نظر قرار گرفت. با اجرای طرح تحول نظام سلامت، اعتبارات هنگفتی به بخش سلامت سرازیر گردید، به طوری که در سال جاری تنها از محل 1% مالیات بر ارزش افزوده که یکی از منابع تامین اعتبارات این طرح می باشد، مبلغ 4600 میلیارد تومان اعتبار برای اجرای این طرح هزینه خواهد گردید.
یکی از گلایه های همیشگی مسئولین سازمان دامپزشکی و سازمان نظام دامپزشکی در سالهای اخیر، عدم بهره مندی دامپزشکی از اعتبارات طرح تحول نظام سلامت است. بخش «دامپزشکی» علیرغم نقش بسیار مهمی که در سلامت عمومی جامعه ایفا می نماید و با وجود اذعان چندین باره این موضوع از سوی متولیان وزارت بهداشت، تنها به دلیل قرار گرفتن در زیرمجموعه وزارت جهاد کشاورزی، از برخورداری از اعتبارات این طرح بی بهره است و همواره با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می کند. کمبود اعتبارات در بخش دامپزشکی تا حدی گسترده شده است که سازمان دامپزشکی کشور در تامین نیازهای اولیه خود از قبیل خرید واکسن های دام و طیور با مشکل مواجه گردیده است.
واقعیت امر این است که دامپزشکی در هر دو حوزه «سلامت عمومی» و «اقتصاد ملی» نقش مهمی را ایفا می نماید؛ با این وجود، مسئولین رده بالای کشور هنوز به نقش مهم دامپزشکی در این دو حوزه پی نبرده اند و در نتیجه دامپزشکی همچنان در گمنامی به سر می برد.
شیوع بیماری های مشترکی همچون تب مالت و آنفلوانزای فوق حاد پرندگان، علیرغم مشکلات و نگرانی هایی که در افکار عمومی به وجود می آورد، می تواند فرصتی برای نشان دادن نقش و اهمیت دامپزشکی در حفظ سلامت جامعه باشد؛ به عبارت دیگر می توان از این «تهدید» به عنوان یک «فرصت» استفاده نمود.
به عنوان مثال، در مورد بیماری آنفلوانزای فوق حاد پرندگان، در چند سال اخیر شاهد آن بودیم که مسئولین سازمان دامپزشکی کشور در مصاحبه ها و گفتگوهای خود با خبرنگاران و رسانه های گروهی، همواره سعی در آرامش بخشی به جامعه و افکار عمومی داشته اند و آنچه هم که بیشتر مورد تاکید آنها قرار گرفته است، مباحث اقتصادی بیماری و تاثیر آن بر روی تولید و ... بوده است. به نظر می رسد این نحوه اطلاع رسانی درباره بیماری، نمی تواند آنچنانکه باید و شاید، حساسیت افکار عمومی و به تبع آن مسئولین کلان کشور را برانگیزد و لازمه آن، بزرگنمایی خطرات ناشی از چنین بیماری هایی و تاکید بر مخاطرات ناشی از آن می باشد.
چنانچه بخواهیم از این تهدید به عنوان یک فرصت استفاده نماییم، لازمه آن تاکید بر زئونوز بودن بیماری و خطرات بالقوه آن بر سلامت عمومی جامعه است؛ به عنوان مثال در گفتگو و مصاحبه های مسئولین سازمان دامپزشکی با خبرنگاران رسانه های کشوری، می توان با تاکید بر این نکته که تغییرات آنتی ژنیک ویروس عامل این بیماری می تواند منجر به ایجاد یک پاندمی گسترده و مرگ میلیون ها انسان در سراسر کره خاکی گردد، حساسیت مردم و مسئولین را به اهمیت و نقش دامپزشکی در سلامت جامعه جلب نموده و به دنبال آن بخشی از اعتبارات بخش سلامت کشور را به سوی دامپزشکی هدایت نمود. هر چند اطلاع رسانی با چنین رویکردی، ممکن است سبب بروز نگرانی هایی در سطح جامعه گردد، ولی در شرایط فعلی به نظر می رسد با توجه به اینکه چنین نگرانی هایی، خود موجب افزایش رعایت موازین بهداشتی از سوی مردم خواهد شد، منافع حاصل از آن به معایب آن برتری خواهد داشت.