«زهره مشهد علینیا» کار آفرین اهل روستای خشت پل شهرستان صومعه سرا، کار پرورش مرغ را در سال 1387 با سه قطعه مرغ بومی در کارگاه خود شروع کرد و سال گذشته، برای اداره مرغداری 20 هزار قطعهای، به عنوان زن کارآفرین روستایی برتر شناخته شد. او همچنین با افتتاح رستوران و شهربازی سرپوشیده و تخصیص بخشهایی برای تولید ترشیهای خانگی و صنایع دستی توانسته است برای عده زیادی اشتغالزایی کند.
به گزارش حکیم مهر به نقل از ایانا، علینیا داشتن روحیه خستگی ناپذیر را برای رسیدن به هدف شرط مهمی میداند و میگوید: یک شبه نمیتوان به همه چیز رسید. برای ما هم سختیهای زیادی وجود داشته و دارد اما همه آنها را به امید رسیدن به نتیجه تحمل میکنیم.
- چطور شد که کار پرورش مرغ را شروع کردید و به مرغداری 20 هزار قطعه ای رسیدید؟ آیا در اوایل کار انتظار چنین پیشرفتی را داشتید؟
من از سال 1387 کارم را شروع کردم و اصلا انتظار نداشتم تا این حد پیش بروم اما همیشه امیدوار بودم به این که بتوانم برای خودم کاری ایجاد کنم. زمانی که شروع به کار کردم همسرم فوت کرده بود و من با یک بچه یک ساله مانده بودم. به همین دلیل، تصمیم گرفتم روی پای خودم بایستم و پسرم را با دستان خودم بزرگ کنم و برای این که بتوانم خرج زندگی را دربیاورم، پیاز و سبزی پاک کرده و سرخ کردم تا بتوانم به خانوادهها بفروشم و کارهایی از این دست انجام دادم. حدود سال 88 بود که برای خرید مرغ خوراک منزل به بازار رفته بودم. بعد تصمیم گرفتم که سه عدد مرغی را که خریده بودم برای پرورش نگه دارم. این مرغها هر روز یک تخم میگذاشتند و بعد از حدود 5-6 ماه کرچ شدند و توانستند جوجه بدهند. به مرور زمان، همین باعث شد که من کار را ادامه بدهم. حدود یک سال از این ماجرا میگذشت که یک روز در تلویزیون دستگاه جوجه کشی دیدم. بلافاصله یک دستگاه جوجهکشی کوچک خریداری کردم و داخل آن تخم مرغ گذاشتم اما جواب نداد. بالاخره، بعد از 6-7 دوره خراب شدن تخم مرغها نحوه کار با دستگاه را یاد گرفتم و مرحله به مرحله کار را پیش بردم. مرغها هم کم کم اضافه شدند تا این که داستان به گوش کارشناسهای جهاد کشاورزی رسید و به من مجوز مشاغل خانگی دادند. بعد، جهاد مرا به سپاه پاسداران معرفی کرد و سپاه هم با توجه به مدارک و وضعیت کاری ما وام 20 میلیونی ارایه کرد. خانه خودم را هم اجاره دادم و با 28 میلیون، یک قطعه زمین خریدم.
- با این شرایط سخت، چگونه زندگی کردید؟
برای این که بتوانم پول خانه را به کار بزنم، حدود سه سال کاملا داخل پلاستیک زندگی میکردم. در همان زمینی که خریداری کرده بودم سبزیجات میکاشتم و بعد از اینکه رشد میکردند آنها را میفروختم و برای مرغها دانه تهیه میکردم. مرغها را که میفروختم با سودشان، جایگاهم را ارتقا میدادم. تا این که کار رونق پیدا کرد و توانستم وارد کار پرورش بوقلمون هم بشوم. پرورش بوقلمون هم که کنار مرغ گذاشتیم، خوشبختانه خیلی خوب جواب داد و توانستیم گوشت آن را هم به بازار عرضه کنیم. به مرور زمان، جایگاهمان وسیع و شعبههایمان هم بیشتر شد و توانستیم برند محصولاتمان را هم بگیریم و مانند مرغ روز، هر روز مرغ محلی کشتار و با برند «پرسته» به بازار عرضه میکنیم. در حال حاضر هم پیگیر مجوز بالاتر هستیم تا بتوانیم تعداد مرغ ها را به 20 هزار قطعه برسانیم.
- این پیگیری ها در حال حاضر در چه مرحله ای است؟
متاسفانه از سال 95 تا کنون منتظر هستم که از تهران به من جواب بدهند که آیا با درخواستم موافقت میشود یا خیر. من توانایی عرضه 20 هزار قطعه به بازار را دارم، مشتری هم وجود دارد اما چون مجوزم تا 5 هزار قطعه است به همین تعداد میتوانم عرضه داشته باشم. در واقع، چون این توانایی را در خودم میبینم، به شدت پیگیر این موضوع هستم حتی از نماینده صومعه سرا هم نامه گرفتم و شخصا به تهران بردم. در حال حاضر هم منتظر پاسخ درخواستم هستم.
- به جز پرورش مرغ و بوقلمون فعالیت های دیگری هم دارید که به اشتغالزایی منجر شده باشد؟
بله، خانمهای زیادی بودند که دوست داشتند کار کنند اما شرایط برایشان فراهم نبود، برای آنها هم قسمتی را در نظر گرفتم و شغل ایجاد کردم. در این قسمت، 12 زن، ترشی خانگی تولید میکنند و با کمک من در رستورانها پخش میکنیم. در کنار این کار، بخشی از کارگاه را هم به صنایع دستی اختصاص دادهام و در آنجا هم 28 زن مشغول به کار هستند و تولیدات خود را به بازار عرضه میکنند.
- گویا شما اخیرا رستوران «پرسته» را هم افتتاح کردهاید؟
بله، وقتی پرورش مرغ محلی جواب داد تصمیم گرفتم یک رستوران محلی افتتاح کنم که با محصول مرغ و بوقلمون خودمان تامین شود و الان 5-6 ماه است که این رستوران سنتی در پارک ساحلی گوراب زرمیخ فعالیت میکند. کنار آن هم برای آرامش بچهها و خانوادهها یک شهر بازی سرپوشیده افتتاح کردم. خداروشکر رستوران هم جواب داد و توانستم در آنجا هم برای 12 نفر اشتغالزایی کنم.
- به طور کلی، تا به امروز برای چند نفر توانسته اید اشتغالزایی کنید؟
فعلا 129 نفر در مجموع پرسته مشغول به کار هستند.
- در این سالها و در این مراحلی که طی کردید آیا حمایتهایی از شما صورت گرفت؟
ببینید برای ادامه کار به سرمایه نیاز است اما اگر بخواهم دنبال وام بروم باید 6 تا 10 ماه دنبال وام بدوم، پیدا کردن ضامن سخت است و رفت و آمد هم هزینه زیادی میبرد. تا کنون دو بار وام گرفتهام که تمام شدهاند و تسویه کردهام. اما در حال حاضر وقتی برای وام مراجعه میکنم میگویند بودجه نداریم و امکان پرداخت وام وجود ندارد. به طور مثال، قصد داشتم یک کارگاه بسته بندی تخم مرغ محلی بزنم که طبق برآوردها به 400 میلیون سرمایه نیاز داشت. از طریق استانداری برای 430 میلیون تقاضای وام کردم اما متاسفانه پس از این که 8 ماه در نوبت ماندم اعلام کردند بودجه تمام شده است.
- امروز اگر کسی بخواهد به عرصه تولید وارد شود و کارآفرینی کند، به او پیشنهاد میکنید کاری مشابه کار شما را شروع کند و راه شما را برود؟
بدون تردید، تلاش کردن نتیجه خواهد داد، من سه سال داخل پلاستیک زندگی کردم و حدود دو سال و نیم نیز شکست خوردم. یعنی حدود 5-6 سال کار کردم تا توانستم امروز جواب بگیرم. ما به خیلی ها کمک کردیم که بتوانند این کار را شروع کنند و ادامه دهند اما متاسفانه اکنون زمانه ای است که افراد می خواهند در همان یک ماه اول به بهترین و بالاترین سود برسند. این گونه پیش نخواهند رفت اما اگر سختی اولیه کار را تحمل کنند بهترین درآمد را خواهند داشت.
داشتن روحیه خستگی ناپذیر شرط خیلی مهمی است زیرا یک شبه نمی توان به همه چیز رسید. بعضی وقت ها برای ما هم پیش می آید که طی یک ماه حتی یک مشتری هم نمی آید اما ما نا امید نمی شویم، دوباره پرورش می دهیم زیرا می دانیم که دوباره خواهند آمد. در واقع، ما این سختی ها را با امیدواری تحمل می کنیم.
- شما محصولاتتان را در سراسر ایران پخش می کنید یا شهرهای خاصی بازار هدف شما هستند؟
من به منظور بازاریابی برای محصولاتم تمام ایران را گشته ام و به جهاد کشاورزی همه استان ها سر زده ام و خودم پیشنهاد داده ام که با هم همکاری کنیم. ما در شمال کشور و در صومعه سرا فعالیت می کنیم اما از بندرعباس مشتری داریم. اوایل کار تولید محصولاتم را با بردن به بازار های محلی به بازار عرضه کردم اما اکنون مشتری ها از سایر نقاط کشور همچون سمنان، تهران، قزوین و دیگر شهر ها خودشان به مرغداری می آیند و محصولاتم را می خرند.
افراد زیادی هستند که نیازمند به شمار می آیند اما می توانند با کار کردن خود را بالا بکشند. ما به تعدادی از این افراد کمک کردیم، دانه و جوجه به آنها دادیم و فروش محصولشان را به عهده گرفتیم زیرا بازار و ترفندهای بازاریابی شرط مهمی است. خود من راه های زیادی را رفته ام، حتی به تالارهای پذیرایی مراجعه کرده ام و در مراحل اول، از محصولاتم به طور رایگان به آنها داده ام تا بتوانم همکاری شان را جلب کنم. خیلی ها همین جا به ما می گویند که به جهاد رفته و با داد و بیداد خواسته اند که محصولاتشان را بفروشد اما من نمی خواهم ارگانی فروش محصولاتم را به عهده بگیرد، دوست دارم و ترجیح می دهم خودم پیگیر کار خودم باشم و فکر می کنم اصل هم همین است.
- در حال حاضر با چه مشکلاتی مواجه هستید که رفع آنها می تواند در پیشرفت فعالیت شما موثر باشد؟
شکر خدا مشکل خاصی وجود ندارد. تنها مشکل ظرفیت است که باید افزایش پیدا کند چرا که ما سختی های کار را می کشیم و مشکلات را تحمل می کنیم، بنابراین، انتظار داریم مجوز افزایش ظرفیت را به ما بدهند و انقدر شروط مختلف جلوی پای ما نگذارند. من عاشق کارم هستم و تمام مشکلات آن را هم به جان می خرم اما تنها مشکلی که آزار دهنده است گرفتن مجوزهاست. به طور مثال، برای گرفتن مجوز 5 هزار قطعه ای دو سال و نیم منتظر ماندم. در حال حاضر هم از آبان 95 درخواست مجوز داده ام که گفتند جواب آن به اداره کل جهاد استان می آید. از آن روز به بعد، من 17 بار به تهران مراجعه کردم اما هنوز خبری نشده است.