
وضعیت خشکسالی در کشور و اثرات آن بر روند بیماریها و کاهش جمعیت دامی
دکتر محمد قلی نادعلیان
استاد دانشگاه تهران و عضو پیوسته فرهنگستان علوم
همانطور که میدانیم، کشور ایران در کمربند خشک دنیا قرار گرفته و میانگین بارش سالیانه باران حدود ۲۴۰ میلیمتر که یک سوم میانگین بارش جهانی است. سالهاست که کشور ما شاهد کاهش نزولات آسمانی است و نتیجه آن رویداد خشکسالی و کمآبی در بسیاری از مناطق کشور است. از این نظر کشاورزان و دامداران بیش از همه دچار مشکل و در مضیقه هستند. این مشکل سالهاست که گریبانگیر کشور بوده و از طرف دیگر با افزایش جمعیت کشور و احتیاج روزافزون به آب، مشکلات بیش از پیش خودنمایی میکند. جهت فهم مطلب به طور خلاصه وقوع خشکسالی، اثر آن بر بروز بیماریهای دامی، اقتصاد و اشتغال در زیر آورده میشود.
وقوع خشکسالی را میتوان به ترتیب زیر فهرست کرد:
- کاهش نزولات آسمانی
- کاهش آب به علت پایین رفتن سطح آب دریاها
- کاهش آب به علت مصرف بیرویه
- خشکشدن رودخانههای پرآب
- تخریب شدن بخشی از جنگلها برای ویلاسازی و برداشت بیرویه چوب و گاهی آتشسوزی (بهویژه هنگام خشکسالی) موجب از بین رفتن جنگل میشود که حیات انسان و دام به آن وابسته است. به طور مثال از ۳ میلیون و ۴۰۰ هزار هکتار جنگل شمال سالیانه حدود ۸۰۰۰ هکتار از بین میرود. همینطور جنگلهای جنوب و جاهای دیگر
- حفر بدون مجوز و بیرویه چاه که علاوه بر پایین رفتن سطح آب، موجب خشک شدن چشمهسارها و قناتها و تشدید خشکسالی می شود.
- خشکشدن تالابها و دریاچهها به ویژه دریاچه ارومیه. به دنبال خشکی تالابها منابع ریزگردها زیاد شده و خود موجب بیماریهای انسان و دام از جمله بیماری تنفسی شده است. از طرف دیگر خشکسالی بر منابع ریزگردها افزوده و در کشور ما منابع ریزگردهای خارج کشور نیز همیشه مسالهساز بوده است. لذا اولا باید نقشه این منابع ریزگردها در کشور آماده شود و ثانیا در جهت جلوگیری از آن چارهای اندیشید تا آلودگیها کم شود.
- احداث بیرویه سدها بدون کارشناسی
اثرات خشکسالی بر بروز بیماریها و اقتصاد
میدانیم که پرورش گوسفند در کشور ما اکثرا سنتی و به صورت ییلاق و قشلاق انجام میگیرد. به عبارت دیگر حیات و بقای این احشام بستگی به مراتع و پوشش گیاهی آن دارد. بنابراین با کاهش پوشش گیاهی مراتع و تبدیل آن به صحراهای بیآب و علف، احشام را دچار کاهش وزن، سوء تغذیه و مستعد به بیماریها عفونی و غیر عفونی میکند. به عنوان مثال اگر حداقل ۴ کیلوگرم کاهش وزن برای هر گوسفند در نظر بگیریم در ۵۰ میلیون راس جمعیت گوسفندی کشور حدود ۲۰۰ هزار تن کاهش گوشت داریم که رقم بسیار بالا و ضرر و زیان زیادی به همراه دارد. همینطور کاهش فراوردههای لبنی، کاهش پشم و مو. زمانی صحبت از این بود که بعد از نفت جمعیت دامی کشور، از نظر اقتصاد در درجه دوم اهمیت قرار دارد ولی با چنین وضعیتی ضربه قابل توجهی به اقتصاد کشور وارد شده است.
عوارض سوء تغذیه به صورت کمبودها و اختلالات متابولیک به ویژه در دوره رشد، بارداری و شیرواری، همچنین استرس ناشی از سوء تغذیه و گرما احشام را به طرف بیماریهای عفونی، قارچی و انگلی سوق میدهد و عوارض آن به صورت هیپوپروتئینمی و ناتوانی سیستمهای عصبی، آندوکرینی و ایمنی میتواند زمینهساز انواع بیماریها باشد.
به علت خشکسالی و لخت شدن مراتع از پوشش گیاهی وقوع سیل زیاد است. در این موقع بعضی بیماریها مانند شاربن و بیماریهای عفونی دیگر شیوع پیدا میکند.
در اثر خشکسالی بیماریها کلستریدیایی که اسپورشان در خاک زیاد است وارد زخم و خراشهای بدن دام شده و بیماریهایی مثل شاربن علامتی، کزاز و بوتولیسم دچار احشام میشود.
به علت خشکسالی تغییرات اقلیمی از جمله وزش بادهای سهمگین و ایجاد گرد و غبار شدید و آلودگی هوا و زمین که بعضی پاتوژنها را جابه جا میکند (مانند ویروس تب برفکی و حشرات ناقل) افزایش یافته، در نتیجه بیماری بر دام عارض میشود.
وقتی پوشش گیاهی کم باشد، حیوان به ناچار مقداری خاک را هم بلع میکند که همراه با آن انواع و اقسام باکتریها را هم میبلعد و دچار بیماری میشود.
گوسفندان لاغر توانایی مبارزه با بیماریها را کمتر داشته لذا بیشتر دچار بیماریها از جمله بیماریهای انگلی میشوند.
در اثر کاهش پوشش گیاهی، گوسفندان در اثر بلعیدن و خوردن مقداری شن و خاک دچار اختلالات گوارشی میشوند که در نهایت موجب تلف شدن آنها میگردد.
گوسفندان و گاوهای لاغری که دچار کاهش ایمنی نیز هستند مرگ و میرشان ۲۰ تا ۳۰ درصد بیشتر است.
به علت لاغری و ضعف، باروری در احشام کاهش مییابد که حدود ۴۰ درصد است. همینطور سقط جنین، مردهزایی و نوزادان ضعیف بیشتر در معرض ابتلا به بیماری هستند.
میتوان گفت به علت خشکسالی مداوم، گرانی علوفه و هزینههای زیاد، جمعیت گوسفند و بز نسبت به ۴۰ سال پیش به نصف تقلیل پیدا کرده است.
یکی از عوارض خشکسالی تغذیه گاو و گوسفند از زبالههای اطراف شهر و روستا است که به علت ماندن و فاسد شدن مواد غذایی، حیوانات دچار مسمومیت میشوند.
احشام گرسنه باخوردن پلاستیک و مواد غیر مغذی دچار اختلالات گوارشی، همینطور انسداد دستگاه گوارش و در نهایت مرگ میشوند. از طرفی به علت کمبود علوفه دچار کاهش شده و به گندهخوری مبتلا میشوند و پیآمدهای زیادی از قبیل کمبود کلسیم، فسفر، کلروسدیم که هر کدام عوارض فراوانی را به دنبال دارد.
به علت کاهش پوشش گیاهی در مراتع، احشام در اثر گرسنگی گیاهان سمی را تعلیف میکنند و دچار مسمومیت شده و تلف میشوند.
مساله اشتغال
بسیاری از روستاییان و عشایر در گذشته به شغل حشمداری مشغول بودند به طوری که اگر یک نفر ۱۰۰ راس گوسفند داشت، معاش یک خانواده ۵-۶ نفری را تامین میکرد. ولی متاسفانه امروزه به علت خشکسالی و مسائل گفته شده در بالا، شغل خودشان را رها کرده و بیکار هستند و یا به طرف شهرها رو آورده و شغلهایی مانند دستفروشی اختیار کرده و ما سر هر کوچه و خیابانی شاهد آن هستیم.
همینطور در اثر خشکسالی و کاهش احشام و فراوردههای لبنی، پشم و مو، کارخانههای وابسته به گوشت، شیر، پشم و مو تعطیل و افراد آن به خیل بیکاران پیوستند.
به علت گرانی علوفه و هزینه زیاد نگهداری و پرورش دام، فرزندان عشایر و حشمداران تمایل زیادی به امر پرورش احشام ندارند. لذا حشمداران احشام خود را روانه کشتارگاه کرده و یا به فروش میرسانند. این مساله خود موجب بیکاری بیشتر روستاییان و خالی شدن روستاها از سکنه میشود.
به علت عدم تمایل جوانان روستایی به امر پرورش گوسفند، آن دسته از حشمدارانی که هنوز به امر گلهداری مشغول هستند از چوپانان افغانی استفاده میکنند که این وضعیت هم دردسرهای خاص خود را دارد و خیلی پرهزینه بوده و روز به روز حشمداران را به خیل فروشندگان دامها و گوسفندان خود اضافه میکند که آن هم از پیامدهای مهم خشکسالی بوده و به دنبال آن بیکاری و مشکلات اشتغال به وجود میآید.
در حالی که براساس خشکسالی خیلی از واحد های دام داری در کشور تعطیل شده و خیلی از مرغداری ها بخاطر آنفلوانزا مرغی ورشکست و بخاطر وصعیت بعد اقتصادی کلینیک های دام کوچک ورشکسته تعداد دانشکده ها دام بزشکی چندین برابر شده در حالی که نیاز به به فارغالتحصیل این رشته به شدت کمه ولی خروجی زیاد چرا در همه جا دنیا خروجی دام بزشکی با اون جمعیت دامی کمه وتعداد دانشکده های کانادا شش عدد اونهم در اون کشور با اون بزرگی.. جلب در حالی که به جرات می شه گفت حتی برای فارغالتحصیلان یک دانشکده نظیر دانشگاه تهران هم کار نیست باز دانشکده میزنن... بابا ببینید در این دانشگاهها بخدا کاری نیست با وقت و جوان مردم بازی نکنید چرا یه آمار واقعی از وصعیت بیکاری این رشته و تعطیلی واحد های دامی نمیدید
مطمئنا در کشور خشکسالی هست ولی نگاه بیمارگونه کشورهای نفتی به تولید قطعا دامن گیر ما هم شده است. اینکه نفت را بفروشیم وهمه چیز از جمله لبنیات و گوشت وارد کنیم نگاهی است که سیاستمداران و دلالان و سودجویان در این کشور دارند و دامن مردم و بخش تولید را گرفته است. به فرض که ما نتوانیم این نگاه را از بین ببریم که قطعا هم نمیتوانیم پس بهتر نیست دامپزشکی در جهت نزدیکی به وزارت بهداشت گام بردارد.
هیچ جای شکی نیست که ایران در منطقه ای خشک قرار دارد ولی با پیشرفت تکنوۀوژی این بی معنی است که بگوئیم دریک منطقه خشک نمیتوان دامپروری اقتصادی داشت. ما دارای یک الگوی ثابت دامپروری از 40 سال پیش تا کنون هستیم وبیشترین آب مملکت صرف یک کشاورزی کم بازده میشود . اکنون در خیلی از نقاط دنیا با استفاده از تکنولوژی پیشرفته در حتی مناطق بیابانی دامپروریهای بزرگ راه انداخته اند. در ایالت آریزونا در آمریکا یکمیلیون گاو پرورش داده میشود.با وجود شرایط بسیار بد آب و هوایی ولی ما خیلی خیلی منااطق خوش آب و هوا برای پرورش دام دام و کشت علوفه داریم که از انها اصلا استفاده نمیشود. ما میتوانیم برخی از استانها را به کشت علوفه اختصاص دهیم و با احداث کارخانه های خوراک دام مواد مورد احتیاج دامها راتهیه نماییم.منتها چون اراده ملی برای کارهای اساسی در سیستم کشاورزی ما وجود ندارد و بیشتر در فکر واردات هستیم آنهم توسط افرادی خاص تا تولید بنابر این میتوان گفت نه فقط تحت تاثیر خشکسالی بلکه تحت تاثیر هر چیزی میتوانیم قرار گیریم. چه فرصت هایی را بدلیل سطحی نگری به مساله کشاورزی و دامپروری که ازدست ندادیم.