کد خبر: ۴۶۰۰
تعداد نظرات: ۱ نظر

حکیم مهر - ناگفته‏های مرگ ببر سیبری / دکتر مجید خرازیان مقدم : دامپزشک و معاون دفتر تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست

 

بررسی‌های انجام شده بر روی DNA نمونه‌های پوست ببر مازندران که در موزه‌های مختلف نگهداری می‌شود نشان داد که ببر ایرانی با ببر آمور (ببر سیبری) از نظر ژنتیکی تفاوت چندانی ندارد از این رو وقتی وزیر محیط زیست روسیه که در راس هیاتی با مسوولان سازمان حفاظت محیط زیست ایران ملاقات کرد خواستار دریافت دو قلاده پلنگ ایرانی و احیای نسل این حیوان در کشور روسیه شد، مسوولان ایرانی که مدت‌ها به دنبال گرفتن ببر مازندران بودند به شرط تحویل دو قلاده ببر توسط روسیه موافقت کردند دو پلنگ ایرانی را به این کشور بفرستند.

شواهد حاکیست آخرین ببر ایران در پارک ملی گلستان در سال 1337 شکار شد و پس از آن دیگر خبری از ببر در ایران نبود. اما پیش از این ببر ایرانی در منطقه مازندران و در جنگل‌های هیرکانی (جنگل‌های مازندران و گیلان تا منطقه سرخس) پراکندگی داشته و جمعیت آن بسیار زیاد بوده است به شکلی که ظل السطان در کتاب تاریخ مسعودی می‌نویسد در برنامه شکاری که در میانکاله داشتم 35 ببر شکار کردم.

صندوق کوچک تسهیلات جهانی محیط زیست (جف) یک میلیون و 600 هزار دلار برای احیای نسل ببر ایرانی اعتبار تخصیص داد و در کنفرانس ببرها هم قرار شد تجهیزات و کمک مالی به ایران ارسال شود. از سوی دیگر اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت (IUCN) نیز اعلام کرد که ببر سیبری با ببر مازندران یکی است.

تا کنون تمام هزینه‌های نگهداری ببر سیبری توسط باغ وحش تهران تامین می‌شد، و 80 میلیون تومان از اعتبارات معاونت طبیعی جهت بازسازی دو پاسگاه میانکاله اختصاص یافت که این پروژه اجرا شده است. از سوی دیگر ۱۲ میلیون تومان نیز برای نقشه قفس ببرها از سوی معاونت طبیعی اختصاص داده شد که طراحی این امر انجام شده و هم اکنون جهت اجرا در استان مازندران به دنبال پیمانکار هستیم.

سازمان محیط زیست قرار بود از باغ وحش پارک ارم تنها به عنوان یک زیستگاه موقتی یک تا 2 ماهه استفاده کند و زیستگاه انتقال ببرها به پناهگاه حیات وحش میانکاله باشد اما این یک ماه و 2 ماه تبدیل به 4 ماه، 6 ماه و در نهایت 8 ماه شد که بالاخره هم این "ببر نر سیبری" مرد.

 از همان ابتدا نباید ببرها را به باغ وحش تهران می فرستادیم، اما چاره‌ای نداشتیم. از سوی دیگر مطالعه و آمادگی لازم نیز در این خصوص وجود نداشته است.

هنوز عامل بیماری ببر نر سیبری در باغ وحش تهران به طور صد در صد مشخص نشده است اما اینکه عنوان می شود ببرها شناسنامه سلامت نداشتند کذب محض است و تمامی مراحل و مکاتبات لازم از طریق سازمان دامپزشکی ایران با مرجع روسیه صورت گرفته و طرف روس نیز تمام مدارک مورد نیاز در خصوص سلامت ببرهای روسی را برای ما ارسال کرده‌ است.

حدود یک ماه قبل علایمی دال بر اسهال در ببرهای اسهال در باغ وحش تهران مشاهده شد که بلافاصله دامپزشکان دفتر حیات وحش و آبزیان به همراه متخصصان عازم باغ وحش تهران شدند و در آن برهه اسهال ببرها درمان شد.  حدود 10 روز قبل هم علایم زخم پوستی و مشکلات تنفسی و ترشح از بینی ببر نر نیز به ما اعلام شد که نهایتا با وجود تمهیدات پیش‌بینی شده به دلیل ضعف عمومی ببر نر سیبری در باغ وحش تهران مرد.

 نمونه‌برداری‌های لازم در این خصوص انجام شده تا دلیل مرگ به طور قطعی مشخص شود و  احتمالا علت مرگ ببر سیبری عامل باکتریایی بوده که نوع آن هنوز مشخص نیست و مسوولان دامپزشکی به صورت صد در صد نتوانسته‌اند علت مرگ این ببر را مشخص کنند. در عین حال به نظر می‌رسد با تکمیل شدن تحقیقات حداکثر تا پایان هفته علت مرگ ببر سیبری اعلام می‌شود.

روسها هنوز از این موضوع اطلاع ندارند و طبق آخرین مکاتبات صورت گرفته با آنها دو نوع آنتی بیوتیک را برای مقابله با بیماری مذکور توصیه کرده‌اند.

به نظر من 3 یا 4 نوع باکتری می‌تواند عامل این مرگ باشد که مشمشه یکی از آنهاست. اما به طور قطع در این خصوص باید منتظر نتایج نهایی آزمایشات ماند. امیدوارم که  بیماری شایع شده در باغ وحش تهران مشمشه نباشد  چون متاسفانه بیماری مشمشه بیماری خاصی است که هیچ درمانی ندارد و از راه خوراکی آمده و پس از ورود به دستگاه گوارش مجاری تنفسی را تحت تاثیر قرار می‌دهد که برای انسان نیز بسیار خطرناک است

اما اینکه گفته می شود پارک ارم باید قرنطینه شود باید بگویم که سازمان دامپزشکی بر اساس پروتکل مشمشه‌ای که دارد اگر محلی را مشکوک به این بیماری بداند فورا آنجا را قرنطینه کرده و تمامی حیواناتی که تست آنها مثبت باشد معدوم و آنهایی که منفی باشد از محل منتقل می شوند.

 در باره وضعیت بهداشتی باغ وحش تهران هم اگر نمی توان به باغ وحش ارم نمره 20 داد اما در کشور ما یکی از باغ وحش‌هایی است که از نظر بهداشتی وضعیت مطلوبی دارد.

عده ای معتقدند که این کار باید توسط خود مازندرانی ها  انجام می شد ، برای احیای نسل ببر مازندران نیاز به یک  پروژه 10 ساله  است که باید دامداران را از منطقه خارج کرد و آنهایی که به زور اراضی را از میانکاله تصاحب کردند خلع ید شوند.

 

 

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
یک پزشک
|
-
|
۰۹:۰۷ - ۱۳۸۹/۱۰/۱۳
0
0
یک نکته خیلی مهم این است که در زمان انتقال این ببر به ایران باید نه تنها شناسنامه سلامت ببر از روسیه تحویل گرفته می شد بلکه باید آزمایشات کاملی تحت نظر دامپزشکان در همان ابتدا روی ببر انجام میگرفت تا از سلامت آن اطمینان حاصل می شد و پس از قرنطینه و بررسی های تخصصی، امر مبادله انجام میگرفت تاریخ ثابت کرده که روسها مردم زیاد قابل اعتمادی نیستند. هم اکنون که دیگر از ببر مازندران به جز اسطوره چیزی باقی نمانده است، بعید به نظر می رسد که روسها به ما اجازه دهند که این ذخیره ژنتیکی که هم اکنون منحصر به آنهاست از کشورشان خارج شود. از کجا معلوم که این ببر را آلوده نکرده و بعد به ایران نفرستاده باشند! شاید آلودگی در آخرین لحظات خروج ببر از روسیه توسط آنها صورت گرفته باشد تا ما نتوانیم ببر مازندران را در مقابل ببر سیبری احیا کنیم! به نظر من باید دنبال بیماریهایی در این ببر مرده گشت که دوره کمون طولانی دارند یا اینکه با روشهای متداول آزمایشگاهی (حداقل در کشور ایران) قابل تشخیص نیستند. اگر بتوان چنین چیزی را ثابت کرد میتوانیم پیگیر موضوع از طریق مراجع بین المللی شد. به نظر من یک بیماری ویروسی میتواند سیستم ایمنی ببر را ضعیف کند و با توجه به شرایط بهداشتی کشور ما!، انواع آلودگی های باکتری متوجه حیوان شود.
نظر شما
ادامه