شاید خیلیها ندانند که اقدام زوج جوان شاهرودی در ساختن پناهگاهی برای سگهای ولگرد و اسکان و تغذیه آنها در زمستان سبب شده تا زندگی دوبارهای به این موجودات داده شود.
به گزارش حکیم مهر به نقل از مهر، «مهناز همتی» می گوید: غروب یک روز زمستانی که کمکم آفتاب تیغههای خود را بر پهنه آسمان میدوزد و هر چه نخ را بیشتر میکشد سقف نیلیرنگ بیشتر به تاریکی میگراید از شهر شاهرود خارج میشویم خانهها یکییکی از گذر شیشه پنجره ماشین مثل برق و باد میگذرد تا آخرین میدان شهر نیز نهایت از افق دید ما دورتر و دورتر میشود.
خورشید چادر طلایی خود را بر روی ایرانیتهای شهرک صنعتی شاهرود کمکم جمع میکند که به پردیس معدن دانشگاه صنعتی میرسیم از مسیر تهران جداشده و جاده آسفالت به میانه کوه را طی میکنیم کسی در آن حوالی نیست گهگاه گنجشکی را میتوان دید که بهسوی آشیانه پر میزند مسیر معدن زیباست...ابرها گرهخورده در میان کوه که خورشید از میانه آن با ما پایان روز را نوید میدهد.
گذران جاده و رسیدن
بعد از گذران دوپیچ راه معدن متروکه را پیش میگیریم دیگر از آن آسفالت نرم خبری نیست یکی دودست انداز ما راکمی هوشیار میکند انتهای کوه وسایل جامانده از معدن قدیمی دیده میشود کوههای آن ناحیه همانند ادویههای کابینت کنار همرنگی چیده شدند آنقدری نمیگذرد «فلفل» به استقبال ما میآید نام سگ ویلچری که از دیدن ما هیجانزده است!
از خودرو پیاده میشویم غیر از فلفل چند سگ دیگر نیز با ویلچر دور ما میچرخند انگار انتظار ندارند که کسی هم به دیدن آنها بیایید «آسو» و چند سگ دیگر نیز دور ما پرسه میزنند و هیجانزدهاند کمی میترسم از این استقبال!
چند قدمی که جلو میرویم بازیگوشی آنها بیشتر شده و مطمئن میشوم که از هر جاندار دیگری بیآزارتر هستند آرام باکمی ترس دستی بر روی فلفل میکشم دیگر نمیترسم.
وارد شهری شدیم که غرق در وفا و دوستی است اینجا هر سگی نام مخصوص به خود دارد و هرچند سگ داخل فنس کوچکی هستند تا با یکدیگر دعوا نکنند هرچند آنها که بیروناند با چرخ زدن به دور نیلوفر صاحب پناهگاه به سایرین انگار فخرفروشی میکنند و نیلوفر نیز دستی بر روی آنها میکشد و او دست دیگرش را از بیرون داخل فنس برده و سگها سرو دست میشکنند تا وی آنها را نیز مورد محبت خود قرار دهد.
شهری پر از سگ
اینجا مانند یک شهرک است و سگهای هر فنس بهنوبت آزاد میشوند تا با یکدیگر زدوخورد نکنند.
سگها اینجا آزادانه بازی میکنند دور میزنند و نهایت به داخل فنس باز میکردند هیچکدامشان از نقاهتگاه خارج نمیشوند زیرا اینجا دلی هست از جنس نیلوفرانه که تنها وفای آنها او را مشتاق به انجام این کار سخت میکند.
هرکجا سگ آسیبدیده میدیدیم با خودمان آورده درمان میکردیم و نگه میداشتیم این کار یکذره که گذشت جدیتر شد «نیلوفر فرج نژاد» اهل تهران و ساکن شاهرود است که در اقدامی خیرخواهانه به سگهای آسیبدیده کمک میکند.
او میگوید: شش سال پیش ازدواجکرده و به شاهرود آمدم کلاً از سگ هم میترسیدیم، همسرم به سگهای خیابانی همیشه کمک میکرد و در این معدن همیشه سگ داشت من نیز به همین واسطه علاقهمند شده و دوتایی کار را شروع کردیم، هرکجا سگ آسیبدیده میدیدیم با خودمان آورده درمان میکردیم و نگه میداشتیم این کار یکذره که گذشت جدیتر شد.
وی می گوید: شغل همسرم معدن داری و تحصیلات من نیز گرافیک است و تقریباً ربطی به این کار ندارد اما او فوقالعاده به حیوانات علاقه دارد و سالها این کار را تنهایی در اینجا انجام میداد، حدود ۱۷۰ قلاده سگ در اینجا نگهداری میشود زمانی با سگ آسیبدیده مواجه میشویم، اگر بتوانیم آن را درمان میکنیم ولی نیازمند جراحیهای کوچک باشد در دانشکده دامپزشکی سمنان و برای جراحیهای سنگینتر به تهران میبریم؛ خوشبختانه دانشکده دامپزشکی سمنان سه سال است که راهاندازی شده و متوسط هفتهای یکبار در آنجا حضور داریم.
این بانوی دوستدار محیط زیست و حیات وحش میگوید: هزینههای نگهداری آنها از کمکهای مردمی به اشتراک گذاشتهشده در فضای مجازی تأمین میشود، برخیها ثابت و برخی هرازگاهی کمک میکنند. ولی اگر درخواستی ندیم پولی نیز در کار نخواهد بود و باید پذیرفت که وضع اقتصادی مردم چندان خوب نیست و حتی ۱۰ هزار تومان نیز کمک بزرگی است و روی هم مبلغ زیادی میشود.
هزینه تأمین غذای سگها
فرج نژاد از سختیهای کارش هم میگوید و میافزاید: هزینههای نگهداری این تعداد سگ زیاد و نزدیک ۲۵۰ هزار تومان غذا و دستمزد کارگر است، همسرم کمردرد شدید دارد و نمیتواند مرتب در اینجا حضور داشته باشد و دونفری کار را اداره میکنیم، تولید مرغ کم و غذا گیر نمیآید، معمولاً از ساعت ۱۰ و یازده تا تاریکی هوا در اینجا هستیم، به نظر من بهتر است که در مدیریت شهری شهرداری فرمانداریها کار اصولی انجام دهند، در بسیاری از شهرها سگها ولگرد را میکشند، اگر عقیمسازی و رهاسازی شوند آرامتر شده و زادوولدشان کم میشود و مردم شاکی نخواهند شد که سر صدای سگها زیاد است.
وی میگوید: شهرداری میتواند آگاهی بخشی کند که سگهای پلاکدار واکسینه شده و آزاری ندارند و تنها خواستهای که حامیان انتظار دارند عقیمسازی و رهاسازی سگها است، پناهگاهی در ایران میشناسم که تا حدود یک هزار سگ را نگهداری میکنند چرا باید آنها را در اسارت نگه داشت؟
روزگار سگ کشی
گلهداران و باغداران باید سگهای خود را عقیم کنند تا با توله کشی زیاد نشونداین بانو از خاطرات تلخ هم می گوید: پارسال سر کشتار سگهای شاهرود با همسرم بهقصد بردن سگ تصادفی رفتیم که گفتند شهرداری او را برده به محل دفن زباله، رفتیم در آنجا سگها را با وضعیت اسفناکی میکشتند و روی آنها آهک میریختند که با ورود ما این سروصداها خوابید.
اما باز همان کار تکرار میشود، شهرداری با پیمانکار قرارداد میبندد اما در حقیقت کاری که پیمانکار انجام میدهد عقیمسازی و رهاسازی نیست بلکه کشتار آنها است زیرا هزینه عقیمسازی آنها زیاد است و در حالت دوم برای کشتن ۵۰۰ سگ سه میلیون پرداخت میکنند، با عقیمسازی و هزینه دستمزد دکتر میتوان جمعیت آنها را کنترل کرد، اگر کار اصولی انجام شود در پروسه چندساله این اقدام کاری ماندگار خواهد شد.
فرج نژاد می افزاید: اما مهم اینکه که گلهداران و باغداران باید سگهای خود را عقیم کنند تا با توله کشی زیاد نشوند باید مثل دستورالعمل باشد تا هر کس سگی را نگه میدارد حتماً آن حیوان عقیم باشد مگر اینکه جای بسته نگهداری شود.
شش قلاده سگ فلج در اینجا نگهداری میشود که ویلچر دارند و دو قلاده از آنها نیز نیمه فلج هستند، معمولاً از شهرهای دیگر برای نگهداری اینگونه سگها درخواست داریم زیراکسی آنها را نگه نمیدارد، شرکت آمریکایی نمایندگی واردات این ویلچرها را در ایران انجام میدهد ولی متأسفانه به خاطر اوضاع گرانی دلار ویلچر ۹۰۰ هزار تومانی به پنج میلیون تومان رسیده است و خرید آن دیگر در توان ما نیست.
وی افزود: همه شهرها مرکز نقاهتگاهی برای سگها دارند ولی سگ فلج را هرکسی نگه نمیدارد زیرا محیط و امکانش را ندارند تمیز کردن آنها سخت است در اینجا فضایی وجود دارد که سگها سوار ویلچر شده و میچرخند و شادند انگارنهانگار که فلج هستند. کسی از مسئولان تاکنون به اینجا سر نزده است و طبق دستورالعمل سال ۸۶ سگها باید عقیمسازی شود اما شهرداریها به آن عمل نمیکنند و دهیاریها با دادن مبلغی به میرشکار تنها آنها را میکشند و این کشتار اگر میخواست جواب بده تا الآن حتماً درجایی از کشور نتیجه میگرفت.
دور تا دور شهر هستیم
فرج نژاد میافزاید: دورتادور شهر حتی در بیابان خانه ساختیم و به محیط طبیعی حیوانات قدم گذاشتیم و انتظار داریم آنها از محیط خودشان کوچ نکنند، از مردم نیز تقاضا داریم با این حیوانات شهری مهربانتر باشند و اگر غذای آنها دورریز دارد آن را در گوشهای برای این حیوانات بگذارند، در ایران به حیوانی نظیر سگ بسیار ظلم میشود.
هزینه غذای سگها قبلاً کیلویی ۹۰۰ تومان بود الآن به یک هزار و ۵۰۰ تومان رسید که درواقع ماهانه هفت میلیون تقریباً برای غذای آنها صرف میشود که کمک مردم در وادی میتواند بسیار اثر بخش باشد.
وی میگوید: مردم دنبال سگ نژاددار نباشند، از همین سگهای محلی خودمان استفاده کنند، چرا هرکسی تنها به دنبال نژاد است، گاهی مشاهده میکنیم که به سگ بعد از واگذاری هیچ غذایی داده نشده و استنباط آنها پوستکلفت بودن آن است، مگر انسان بدون غذا میتواند یک هفته زندگی کند که انتظار میرود سگ اینگونه زیست کند؟
او همچنین می گوید: سگها قبل از ورود به نقاهتگاه، قرنطینه و واکسینه میشوند، اما در موردپذیرش سگهای جدید باید گفت ساخت دو ردیف جایگاه بالای ۱۰ میلیون تومان هزینه بر خواهد داشت، برخی از ایرانیتها شکسته و نیازمند تعمیر است و باید برخی از آنها واگذار شود تا جا فضا برای سگهای دیگر مهیا شود و معتقدیم سگهای سالم میتوانند از پس خودشان بر آیند بنابراین سگهای آسیبدیده نیازمند حمایت بیشتر هستند بنابراین عمده فعالیت بر روی این سگها است.
برای کمک حاضر است
سگها حیوانات باوفایی هستند، نمیدانم چه طور برخیها دلشان میآید آنها را با فجیعترین شکل ممکن بکشند و از بین ببرد و ما حتی حاضریم برای کمک به سگهای داخل منازل هم به آنها سر بزنیم و قطعاً در این مورد اگر کسی کمکی بخواهد انجام میدهیم.