خبرگزاری مهر نوشت:
دستور ممنوعیت سگ گردانی چندماهی است که صادر شده و تاکنون نیز به درستی اجرا نشده است. به نظر میرسد با قبل از اعلام ممنوعیت یکباره؛ نیازمند بستر سازی و وضع قوانین برای نگهداری از حیوانات هستیم
در چند ماه اخیر خبر حمله سگها به شهروندان در معابر عمومی را زیاد شنیدهاید. حمله دو سگ در یکی از پارکهای شهرستان لواسان به یک دختر چند ساله سبب شد که پلیس اعلام کند انتظامی قوانین جدی تر را در اینباره وضع خواهد کرد.
روز چهارشنبه نیز در اتفاق تلخ دیگری منطقه ستارخان تهران، نه خود آن حیوان زبان بسته که صاحب آن بخاطر ترس یکی از شهروندان با ضربات چاقو به وی حمله کرده و آن را راهی بیمارستان کرد.
حیوان خانگی از کجا آمد؟!
در آمریکا با جمعیت ۳۱۸ میلیون نفری که دارای ۱۲۵ میلیون خانوار نیز هست، حدود ۷۸ میلیون سگ و ۸۶ میلیون گربه خانگی نگه داشته میشود. این در حالی است که تعداد کودکان آمریکایی حدود ۸۰ میلیون نفر است و این مسئله زنگ خطری را برای آینده جمعیتی رقم زده است.
نگهداری از سگها پنج شش سالی میشود که در بین طبقه مرفه و متوسط جامعه شیوع پیدا کرده است. تا قبل از آن عمدتاً سگها برای نگهبانی از مکانها و باغها استفاده میشد و کمتر کسی آن را به تخت خوابش راه میداد. تعداد سگهای خانگی کمتر بوده و عموماً در قشر مرفه جامعه دیده میشد.
حال چند سالی که به مدد شبکههای اجتماعی شکاف طبقات اجتماعی به طور سطحی کمتر شده و بسیاری از مردم با کپیبرداری از رفتارهای قشر مرفه، سعی در جا دادن خود طبقات بالای جامعه دارند. دیگر پایین شهر و بالای شهر فرقی نمیکند و در کمتر ساختمانی صدای این حیوان شنیده میشود؛ اگر چه با یک سرچ ساده در گوگل متوجه میشوید که اغلب کلینیکهای دامپزشکی و پتشاپ ها در مناطق بالای شهر مستقر هستند و این نشان میدهد که ساکنین این مناطق بیشتر از دیگر نقاط شهر سگها را به زندگی خود راه دادهاند.
سگگردانی را از غرب آموختیم! قانونها را ندیدیم!
حال سوال اینجاست که مگر چند ماه پیش سگ گردانی در خیابانها و حتی در خودروها ممنوع نشده بود؟ پس چرا در اجرای آن کوتاهی شده؟ آیا اصلاً چنین دستوری اساساً صحیح است یا خیر!؟ پس کشورهای اروپایی و امریکایی چگونه چنین حوادثی را مدیریت میکنند؟ آیا بهتر نیست حالا که رفتار نگهداری از سگها را از غرب آموخته ایم دست کم فرهنگ آن را نیز بیاموزیم و رعایت کنیم؟ قطعاً نگهداری از حیوانات خانگی در نوع خود به فرهنگ و برای آن جامعه نیازمند بستری مناسب است.
موجوداتی که قلمرو آنها دست کم چند کیلومتر را در آپارتمانهای ۱۰۰ متری خود وارد میکنیم و ادعا میکنیم که مدافع حقوق آنها هستیم و برای بالا بردن کیفیت زندگی آنها تلاش میکنیم!؟
پس اینجاست که خلأ نبود قانون احساس میشود. بدیهی است که با دستور ممنوعیت سگ گردانی در معابر؛ نمیتوان این حیوانات را برای همیشه در خانهها حبس کرد، پس بهتر است برای امنیت و آرامش شهروندان قوانینی وضع شود تا سگها و سگ گردانها نیز حد و اندازه خود را بهتر بدانند.
مالیات برای داشتن حیوان خانگی
اگر شما در یک کشور اروپایی یا آمریکایی زندگی کنید و حیوان خانگی داشته باشید باید مالیات بدهید. در آلمان به این نوع از مالیات «oder sogar hundesteuer » گفته میشود. در آمریکا هزینه نگهداری و بیمه سگ حدود ۲۵۰ دلار در سال میشود. این هزینه برای گربه در حدود ۲۰۰ دلار است.
جالب است بدانید در اروپا، هر وقت حیوانی به کسی حمله کند و آن شخص به عنوان دفاع از خود به مقدار لازم او را دفع کرده و همین دفاع موجب مردن یا آسیب دیدن آن حیوان شود، شخص دفع کننده ضامن و مسؤول نیست. علاوه بر این در اروپا قانونی با نام قانون نژادها وضع شده است که در ادامه به بخشهایی از آن اشاره میکنیم.
این قانون در سالهای اخیر در بسیاری از کشورها، ایالتها و شهرها وضع شده است و هدف این قانون بیشتر نژادهای گروه Bull مانند پیت بول و سگهای نژاد گارد مانند روتفایلر، دوبرمن، ماستیف، ژرمن شپرد و …. در بر میگیرد. بنابر این قانون صاحبان این سگها باید به سگهای خود آموزش بدهند تا به دیگران آسیب نزنند و سگهای که عصبی هستند نیز باید با پوزه بند به بیرون بیایند و مجوز عدم حمله به دیگران را دریافت کنند. گفتنی است در برخی از شهرهای امریکا این قانون برای آپارتمانها هم وضع شده است.
قانون قلاده و طول آن
طبق این قانون، سگها در معابر عمومی و یا پارکهای که استفاده آن برای عموم آزاد است حق تردد بدون قلاده را ندارند. این قانون سبب میشود تا از گاز گرفتن سگ جلوگیری شود و حتی از بروز خطر برخورد سگها با وسایل نقلیه جلوگیری میکند. جالب است بدانید حتی در برخی از کشورها، طول بند قلاده نیز در قانون تعریف شده و نباید از ۶ فوت بیشتر باشد. در ایرلند، رها کردن سگ بدون قلاده در محوطه شهری ۱۵۰ یورو جریمه دارد.
قانون ایجاد سر و صدا
قانون صدا، برای سگهایی است که صاحبان آنها ساعتها در خارج از خانه مشغول کار کردن هستند و سگشان شروع به پارس کردن میکند.
در این قانون بعد از شکایت همسایهها در مرحله اول از صاحب سگ تعهد کتبی جهت کنترل پارس سگ میگیرند. اگر سگ همچنان به پارس کردن ادامه دهد، سگ را به بازداشتگاه حیوانات پر سرو صدا منتقل و بعد از آموزش سگ را به فرد دیگری میدهند.
قانون Poop Scoop
این قانون که امریکا و در برخی از شهرهای اروپا وضع شده است، میگوید که صاحب حیوان باید مدفوع سگ خود را از کوچههای یا پارکها جمع کند. در برخی ایالتهای امریکا کسانی که این کار را انجام ندهند بین ۲۵ تا ۱۰۰۰ دلار جریمه میشوند.
اینها بخشی از قوانینی است که غرب برای نگهداری از حیوانات خانگی و امنیت حیوان و شهروندان وضع شده است. به نظر میرسد با گسترش این فرهنگ وارداتی به کشورمان که با پیشینه ما هیچ سنخیتی ندارد؛ ما هم نیازمند وضع چنین قوانینی هستیم تا در آینده شاهد چنین حوادثی نباشیم.
اگر کمی به خودشان زحمت میدادند و بررسی میکردند تا قبل از رشد تدریجی سیستم آپارتمان نشینی از حدود اواخر دوره رضا شاه ،در اکثر خانه های شهری بخصوص آنها که بزرگ بودند بدون استثنا در همه شهرها، حتی بسیار مذهبی ، از بابت تامین امنیت خانه و خانواده حداقل یک سگ نگه داری میشده است و این امر غریبی در آن زمان نبود .
اما با رشد سریعتر آپارتمان نشینی در دوران محمد رضا شاه و گسترش شهرها و کم جمعیت شدن روستاها ، برای مدتی این ضرورت و عادت نگهداری از سگ در منزل، به دلیل بهبود امنیت و فرصتهای بیشمار تفریح و مشغولیت برای قشر متوسط بسیار بزرگ ایرانی به فراموشی سپرده شد . اگر چه این عادت و ضرورت سنتی ایرانی در بین ثروتمندان ایرانی که خانه های بزرگ و شرایط ویژه امنیتی داشتند همچنان با تغییراتی برقرار ماند .
اما با بروز حوادث بعدی و کاهش احساس امنیت روانی و اجتماعی ، از هم پاشیدن روابط عاطفی و خانوادگی و چند دستگی اجتماعی و بسیار بزرگ شدن شهرها ، کاهش فرصتهای فراغت و تفریح و افزایش تنشهای روانی و بی اعتمادی اجتماعی نسبت به هم نوعان ، پس از پایان جنگ ، بتدریج از حدود سال 1370 به بعد بر تعداد علاقه مندان به نگهداری از سگ افزوده شد و در بیست سال اخیر بشدت سیر صعودی پیدا کرد اما طبعا با همان فرهنگ 100 سال پیش !!
حتی در کشورهای غربی نیز رشد نگهداری از حیوانات خانگی بخصوص سگ ، از سر دل سیری و رفاه نبوده بلکه علل روانی و اجتماعی و اقتصادی و وقوع دو جنگ خانمان بر انداز با میلیونها کشته و از هم پاشیدن خانواده ها و فامیلها و رشد سریع شهرها و تنهایی افراد از علل مهم آن بوده است . کشور ما نیز به نوعی دچار عواقبی مشابه شده و لاجرم و بطور طبیعی گرایش به نگهداری از حیوانات خانگی در ایران نیز گسترش پیدا کرده . البته این موارد ذکر شده ریشه عمده مسئله است و حتما" گروههایی هم با دلایل غیر عادی به این مسئله روی آورده اند.