حکیم مهر: مسئول تیم دامپزشکی گروه ملی سلامت ایقان گفت: دامپزشکی نقشی حیاتی در اکوسیستم روستایی دارد چراکه به صورت مستقیم با زندگی مردم آن منطقه مرتبط است.
به گزارش حکیم مهر به نقل از آنا، «ستارههای جهادی ایران» روایت زندگی جوانان مؤمن، مهاجر و جهادگری است که بهترین وقتهای زندگی خود را برای خدمت به نیازمندان گذراندند و با دستان خالی و ارادههای آهنین جادههای صعبالعبور دورترین و محرومترین نقاط ایران را طی کردند.
بسیاری از این جهادگران تنها با هزینههای شخصی و بدون حمایت ارگانهای دولتی به کمک محرومان و نیازمندان کشور شتافتند اما جوانان جهادگر بدون هیچ چشمداشت، توقع و انتظار تشکر و قدردانی از طرف مسئولان، بر این باورند که وقتی دستی را به یاری میگیرند، دست دیگرشان در دستان خداست. وقتی از پیامبر بلندمرتبه اسلام درباره محبوبترین بندگان نزد خداوند سؤال شد، ایشان فرمودند: محبوبترین بندگان نزد خداوند، آن کسی است که سودش بیشتر به مردم برسد.
در این رابطه گروه دانشگاه خبرگزاری آنا برای الگوسازی و معرفی نخبگان جهادگر کشور و ترویج سنت حسنه خدمترسانی به محرومان که در اسلام به آن تأکید شده است، مجموعه مصاحبههایی با برترینهای کشور در امر خدمترسانی به محرومان تحت عنوان «ستارههای جهادی ایران»، تدارک دیده است.
نخستین شمارههای «ستارههای جهادی ایران» به معرفی نخبگان جهادی عرصه علوم پزشکی اختصاص دارد که در آن مصاحبهای تدارک دیدهایم با جمعی از نخبگان «گروه ملی سلامت ایقان» که از موفقترین و برترین گروههای جهادی در حوزه سلامت کشور هستند؛ «گروه ملی سلامت ایقان» در جشنواره ملی جهادگران در بهمنماه ۱۳۹۷، از مجموع ۱۱ هزار گروه جهادی در کل کشور، در عرصه بهداشت و سلامت بهعنوان گروه برتر جهادی معرفی شد.
دومین شماره از مجموعه «ستارههای جهادی ایران» متن کامل مصاحبه با «دکتر آرش رسولی» مسئول تیم دامپزشکی گروه ملی سلامت ایقان است که سابقه ۱۶ اردوی جهادی در ۲ سال اخیر در گروههای جهادی ایقان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات و نیز قرارگاه شهید فیاضبخش را در کارنامه خود دارد و در اردوی جهادی روستای دورک اناری همگروه شهید محسن حججی بوده است.
لطفاً بیوگرافی از خودتان بفرمایید. چطور علاقهمند به رشته دامپزشکی شدید؟ و از چه زمانی کار خیریه و جهادی را آغاز کردید؟
آرش رسولی متولد ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۱ اصالتاً آذربایجانی از شهرستان خوی، منتهی متولد کرمانشاه هستم و تقریباً دوره مدرسهام را در ایلام بودم. اکنون دانشجوی رزیدنت تخصص مامایی و بیماریهای تولید مثل دام دانشگاه شهرکرد هستم و دوره عمومیام را در دانشگاه آزاد تبریز گذراندم. پدرم بزرگشده ایلام و مادر سمت کاشان است، یعنی هر کدام از جایی، همه جای ایران سرای من است!
اینکه چطور وارد این رشته شدم، از همان کودکی و دوره ابتدایی و راهنمایی از حیوانات خیلی خوشم میآمد. همانطور که پدرم پزشک است، خواهرم پزشک است، خواهر دیگرم ماما هست، من هم از کودکی بیگانه با حوزه پزشکی نبودم و از مشکلات حوزه پزشکی اطلاع داشتم. کار کردن با انسان یک مقدار سخت است و ریسک دارد، خودم هم به درمان دام علاقه داشتم، گفتم که راه دامپزشکی را ادامه دهم و وارد رشته دامپزشکی شدم.
در دوره عمومی دامپزشکی در تبریز تا ترم ۱۱ زیاد توجهی به گروههای جهادی نداشتم. ترم ۱۲ که ترم آخرم بود و میخواستم از رسالهام دفاع کنم، برای اولین بار در اردوی جهادی از طرف بسیج دانشجویی دانشگاه خودمان شرکت کردم. از آنجا بود که به اردوهای جهادی علاقهمند شدم.
از چه زمانی با گروه ملی سلامت ایقان آشنا شدید؟
تقریباً تا یک سال و نیم از زمان رزیدنتی در دانشگاه شهرکرد، اصلاً از گروه ایقان اطلاع نداشتم؛ اما در این مدت با گروه جهادی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران کار میکردم و دامپزشک بودم، همچنین در اردوهای قرارگاه جهادی شهید فیاضبخش هم حضور داشتم. آشنایی من با گروه ایقان از یک فراخوان آغاز شد، یکی از فعالین جهادی دامپزشکی در کانالهای دانشگاه خودمان فراخوانی فرستادند که چنین گروهی هست، پزشکی دارد، دندانپزشکی دارد، ماما دارد، اما دامپزشک ندارد، بعد استارت تیم دامپزشکی در گروه ایقان با من خورده شد. اولین حضورم در این گروه به فروردین ۹۷ برمیگردد که اردوی دومشان بود.
بهعنوان یک دامپزشک حاذق و موفق بهراحتی میتوانستید کسب درآمد کنید ولی کار خیریه و نیکوکاری را انتخاب کردید.
با خودم همیشه میگفتم من که علاقه به دامپزشکی دارم، پول هم خودش میآید. دامپزشک یک گاوداری ۳ هزار و ۵۰۰ رأسی در اصفهان هستم. حالا نمیگویم پولم زیاد است ولی خدا را شکر امورات زندگی میچرخد. در سه باشگاه اسبداری بحث تولید مثل دام را مدیریت میکنم. آدم وقتی با خودش فکر میکند، پول میآید، پیشرفت انجام میشود، کسی گرسنه نمیماند، چه بهتر که ثمرهای از خودش بهجا بگذارد. بهترین ثمره زندگیام کارهای خیریه و جهادی است. به خاطر همین شد که خیلی مشتاق شدم و ادامه دادم. هر درختی سایه دارد، اما هر درختی میوه ندارد، تفاوت است بین درختی که فقط سایه دارد و درختی که علیرغم سایه، مردم از ثمره و میوه آن استفاده میکنند. کار جهادی و خیریه ثمرهای ماندگار است.
چند سفر همراه گروه ملی سلامت ایقان، گروههای جهادی دانشگاه آزاد اسلامی و سایر گروهها بودید؟
از ۱۳ اردویی که توسط گروه ایقان برگزار شده، ۱۲ سفر جهادی همراهشان بودم. با دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران هم سه بار اردوی جهادی به مناطق محروم اطراف قم رفتم؛ یعنی تمام معضلات این مناطق را میتوانم بگویم. در یک سفر جهادی هم در گروه شهید فیاضبخش همگروه شهید محسن حججی بودم؛ و آنهم اردویی بود که در سال ۹۵ به روستای دورک اناری در ۱۵۰ کیلومتری مرکز استان چهارمحال و بختیاری رفتم. اردوی گروه جهادی شهید فیاضبخش بیشتر عمرانی بود، دامپزشکی را خودم به کارشان اضافه کردم، گفتند خیلی هم خوب، ما دارو میگیریم، شما بیایید کارهای درمانی را انجام بدهید، ولی بیشتر تمرکزشان روی کارهای عمرانی بود.
از مجموع ۱۶ اردوی جهادی که در دو سال اخیر رفتهاید، مطمئناً با مشکلات مختلف حوزه دام استانهای مختلف کشور آگاهی کامل دارید. چه مشکلات مشترکی در این حوزه وجود داشت؟ آیا نقطه مشترکی وجود دارد؟
اگر نقطه اشتراکشان یک مقدار خیلی کم باشد، در زمینههایی همه با هم مشترکاند. برخی مسائل در بیشتر مناطق کشور دیده شده است، بیشتر صاحبان دام از واکسیناسیونی که باید برای دامشان انجام دهند، آگاهی ندارند. یا اینکه دام را چه زمانی بخرند، چه زمانی وارد میدان فروش دام شوند؛ یعنی از هیچ زمینهای اطلاعی ندارند. مثلاً دیده شده زمانی که سرمایهشان از بین رفت و دامشان تلف شد، گفتند خُب مُرد دیگر، مثلاً قسمتش این بوده، درصورتیکه شاید با دوتا دارو یا یک مقدار پیشگیری یا چهار تا واکسن این حل میشد. از این بابت اطلاعرسانی هم از اداره دامپزشکی خیلی ضعیف است، هم خود دامدارها زیاد راغب نیستند. من در این ۱۶ اردو این را فهمیدم و برآورد کردم.
در اردوهای جهادی حوزه سلامت، حضور دامپزشکان همیشه از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این رابطه توضیح بدهید.
در اردوهای جهادی حوزه سلامت، تمام رشتههای مامایی و دندانپزشکی، مثل یک چرخدنده در کنار هم کار میکنند، چرخدنده ریز و اصلی این اردوها، دامپزشکی است که باعث میشود تمام آنها بچرخد. دامپزشکی مهمترین چرخدنده ساعت سلامت جامعه است.
بحث بیماریهای مشترک بین انسان و دام در تمامی مناطق کشور وجود دارد. امرار معاش بسیاری از مردم از طریق فرآوردههای دامی است. دقیقاً مثل اینکه در جوامع پیشرفته کسی را نمیبینیم که بدون گوشی زندگی کند، در مناطق عشایری، روستایی و مناطقی که برای اردوی جهادی میرویم هم دقیقاً همینطور است و کسی را نمیبینید که بگوید من دام ندارم، شده چهار تا مرغ، دو تا گوسفند؛ اما این افراد اصلاً اطلاعی ندارند که بیماریهای مشترک دام و انسان چیست.
از خاطرات خوش حضور در سفرهای جهادی بگویید.
همهاش خاطره خوش است ولی بیشتر از خاطره خوش وقتی اوضاع مردم محروم را میبینیم به ناشکری خودمان پی میبریم. اگر مقداری غذایمان سرد شود، میگوییم وای دیگر این غذا را نمیشود خورد. درصورتیکه میروی درون یک چادر، میبینی نان خشک را با روغن میخورند. یا در آخرین اردوی جهادی که به مناطق محروم اطراف زابل رفتیم، دیدیم، لباسهایشان را با سنگ میشویند که فقط نجاستش برطرف شود و بتوانند نماز بخوانند.
ولی واقعاً بخواهم بگویم، تکتک ثانیههایش لحظات خوشی بودند. واقعاً خاطرههای خوبی بودند. چه همراه دوستان بودن و چه خود مناطق که هر کدام فرهنگ خاص خودشان را دارند. ولی یک چیزی که برای من تجربه شد، هر چقدر مناطق محرومتر، همانقدر مردمانش دلگرمتر، مهماننوازتر و خونگرمترند.
آماری دارید که در هر سفر چه تعداد دام درمان شده است؟
بهطور میانگین ۴۸۰ دام در هر اردو ویزیت و معاینه شده، تشخیص داده و درمان شده است که مجموعاً ۴ هزار و ۵۰۰ دام بوده است. بهطور میانگین در طول سه تا چهار روزی که در اردوها هستیم، تیم دامپزشکی به سه شهر میرود و هر شهر هم شامل چهار روستاست.
شما از تنها گروههایی هستید که برای معاینه و درمان، خانه به خانه سر میزنید؟ نقش تیم دامپزشکی چگونه است؟ آیا نسبت به سایر حوزههای سلامت نیازمند صرف وقت بیشتری است؟
بله، همینطور است. همیشه سنتشکن تیم ایقان تیم دامپزشکی است. البته تیمهای پزشکی، مامایی، دندانپزشکی و سایر بخشها هم از صبح تا ساعت ۶ یا ۷ عصر مشغول فعالیت میشوند. تیم دامپزشکی هم از صبح تا ساعت ۱۱ یا ۱۲ شب فعالیت دارند.
کار دامپزشکی نیاز بهصرف وقت بیشتری دارد. اگر پیرمرد یا پیرزنی مریض باشند شاید بتوان آنها را بهراحتی پیش پزشکان گروه بیاورند؛ اما وقتی یک گاو ۵۰۰ کیلویی زمینگیر است، این را مجبوریم ما برویم یا مثلاً طرف گلهدار است، ۱۰۰ رأس دام دارد، نمیتواند همه را بیاورد، مجبوریم ما برویم. حالا میبینید خانه بغلی است یا نه میبینید مثلاً انتهای روستاست.
خواسته شما از مسئولان چیست؟
من با وزارت بهداشت کاری ندارم، نمیگویم فرش قرمز برای ما پهن کنند، چیز خاصی از مسئولان دولتی هم نمیخواهیم، حداقل اگر حمایت مالی نمیکنند، سد راه ما نشوند. اردوی جهادی زابل خیلی خوب بود، زابل مستثنی از تمام حوزههایی بود که رفته بودیم! هیچ امکاناتی اولیهای وجود نداشت، هیچکس نیامد به ما بگوید تاریخچهای از مناطق کاری و فعالیتهای خودتان بگویید. واکسن آوردند، همکاری کردند، از اداره دامپزشکی خودشان یک نفر را فرستادند. ولی استانهای دیگر چنین چیزی نبود. مثلاً خرمآباد رفته بودیم، اصلاً کسی هم از مسئولان نیامده بود.
غربالگری و پیگیری مداوم وضعیت دامها یکی از کارهای خاص گروه شماست. در این خصوص توضیح دهید.
فکر کنم ۶ ماه پیش در اردوی جهادی یزد حضور یافتم، هنوز که هنوز است دامداران یزدی به من زنگ میزنند. معمولاً دامپزشک ویزیت از دور نمیکند، چون به نظرش بحث عادت میشود. ولی هنوز به من زنگ میزنند و ایمان پیدا کردهاند که دام ما را که دیدی، خوب شد. بحث تب مالت در یزد خیلی زیاد بود. پرسیدم اداره دامپزشکیاش برای شما چه کار میکند؟ میگویند خیلی دور است، واکسن را به ما میدهند، ما هم بلد نیستیم داممان را واکسن بزنیم، لذا واکسنها روی دستمان میماند.
این کار درستی نیست که از دور درمان کنم. ولی کار طوری است که ما دامهایی را که معاینه میکنیم شماره تماس دامدار را میگیریم. وزارت بهداشت تیم پیگیری دارند. ما هم بیماریهایی که خاص هستند، خودمان شماره افراد را میگیریم و از وضعیت دامها مطلع میشویم. مشاوره رایگان میدهیم. مثلاً به دامدار میگوییم نسخهات را عوض کن و یا داروی قویتری تجویز میکنیم. از پنجتا مثلاً سهتایشان زنگ میزنند که مثلاً دام ما بهتر شد، همین برای ما کافی است.