حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: متخصص آناتومی و استادیار دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران در واکنش به بخشنامه معاونت آموزشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری درخصوص محدودیت استفاده از جانداران و حیوانات در برنامههای درسی، معتقد است که این ابلاغیه ارزشمند ولی خیلی کلی است و برای چنین تصمیماتی که جنبه تخصصی دارد، میبایست از متخصصان امر هم نظرخواهی بیشتر و تخصصیتری شود و با توجه به اینکه در ابلاغیه از دانشگاهها خواسته شده که تجربیات خود را در استفاده از جایگزینهای حیوانات به وزارت علوم انتقال دهند، باید ببینیم در ادامه چه اتفاقاتی خواهد افتاد.
از نظر «دکتر امید زهتابور» در خیلی از موارد بعد از مرگ حیوان، صاحبان کیس اجازه نمیدهند که حیوان بماند و آن را با خود میبرند، لذا ایران نیازمند فرهنگسازی در زمینه اهدای جسد حیوانات است.
حکیم مهر: آقای دکتر، ارزیابی شما از بخشنامه اخیر چیست؟
این مساله یک ماجرای چند زاویهای است؛ از یک نگاه خوب است که بعد از مدتها ما هم توجهی به حقوق حیوانات با اهداف مختلف میکنیم؛ چه استفاده بهعنوان مواد غذایی و چه آموزش و پژوهش. از نظر من، اصولاً این اجازه را داریم که این کار را برای هر سه منظور خود انجام دهیم، اما در کنار این اجازه، وظایفی هم داریم. به این شکل که میبایست بهترین شرایط ممکن را در هر حالت برای آنها فراهم کنیم. اگر قصد داریم از آنها برای تغذیه استفاده کنیم و پرورش دهیم، برخی استانداردها هست که باید رعایت کنیم تا به درستی پرورش یابند و آسیب نبینند و بیماریهای آنها را کنترل کنیم. اگر قصد ورود به فرایند کشتارگاهی و ذبح را داریم، برخی موارد هست که باید رعایت شوند. این مساله در مقوله پژوهش و آموزش نیز حکفرماست. کمااینکه میبایست براساس قوانین و تعاریف آماری، حداقل تعداد ممکن حیوان را در کارمان استفاده کنیم و اگر از آنها استفاده میکنیم، شرایط نگهداری استاندارد آنها را رعایت کنیم. شاید در پایان فرایند کار لازم باشد که حیوان را یوتانایز کنیم که از آنها لام بگیریم یا کارهای دیگری را انجام دهیم. در همه موارد باید آن اصول و استانداردهای یوتانایز و کارهای بدون درد را رعایت کنیم. لذا به طور کلی این منطقی نیست که بگوییم حیوانات از رژیم غذایی انسان، از آموزش و یا از پژوهش حذف شوند.
حکیم مهر: ارزیابی شما از این مساله در رشته تخصصی خودتان که آناتومی است، چیست؟
در رشته تخصصی بنده، این خبر از یک نظر خوشحالکننده است که ما به این چیزها فکر میکنیم. از طرف دیگر ناراحت کننده است، چرا که این سؤال وجود دارد که چه کسانی بیشتر با حیوانات سروکار دارند؟ ما دامپزشکان، اما ما کجای این ابلاغیه حضور داشتیم که بتوانیم به بهتر شدن آن کمک کنیم و شرایط خودمان را به تصمیمگیران توضیح بدهیم؟ یک زمان هست که وزارت علوم چیزی را در قالب توصیه ابلاغ میکند و یک بار در قالب دستور. زمانی که دستور میدهیم باید خیلی اختصاصیتر کار کنیم، مثلا به صورت خاص بگوییم که در رشته آناتومی دامپزشکی این اتفاق بیفتد یا نیفتد که در اینجا هم باید از متخصصان امر نظرخواهی کنند. با توجه به اینکه در ابلاغیه از دانشگاهها خواسته شده که تجربیات خود را در استفاده از جایگزینهای حیوانات به وزارت علوم انتقال دهند، باید ببینیم در ادامه چه اتفاقاتی خواهد افتاد.
اما در این مرحله من یادم نمیآید که در این زمینه از ما حداقل بهعنوان یک خدمتگزار کوچک یا عضو هیات علمی نظرخواهی شده باشد. ما انتظار داریم وقتی چنین دستوری میدهند، قبل از آن یک نظرخواهی هم بکنند که چنین دستوری در کار شما چه تاثیری دارد؟ آیا منطقی هست یا نه؟ از من که چنین سوالی نشده و فکر نمیکنم که از اساتید و همکاران من در رشته آناتومی هم نظرخواهی شده باشد.
حکیم مهر: آیا این تصمیم در حوزه آموزش تاثیر سوء نمیگذارد؟
آموزش ما از روی الگوهای مختلف دنیا طراحی شده است. در زمینهی آناتومی در هیچ جای دنیا به این شکل نیست که از حیوانات هیچ استفادهای نشود. مثلا وقتی میخواهند آناتومی درس دهند، به این شکل نیست که صرفا با نرمافزار کار کنند، بعد یک سری فیلم به دانشجویان نشان دهند و بعد از آن هم دانشجویان روی یک مولاژ کار کنند و تمام شود. در کل دنیا از جسد حیوانات هم استفاده شده و حیوانات به شکل کامل حذف نمیشود. اما روش استفاده از این اجساد متفاوت است. به فرض در برخی مناطق دنیا حیوان را فیکس نمیکنند یا اصلا آن را با هدف آموزش تهیه نمیکنند، یعنی حیوان را نمیخرند با این هدف که آن را بکشند و از آن برای تشریح یا آموزش آناتومی استفاده کنند؛ غالباً اجساد اهدایی هستند. دانشکده دارای یک سردخانه مجهز به فریزر بزرگ است که کسانی که سگ و گربه نگهداری میکنند، وقتی حیوانات آنها به دلایل غیرعفونی از بین میروند و قابلیت نگهداری دارند، از آنها استفاده شود. این رویه هم برای سگ و گربه و هم پرنده، اسب، گاو، گوسفند و مابقی حیواناتی که برای آموزش استفاده میشوند، وجود دارد، اما لازمه آن این است که ما این امکان را در همه دانشکدههای خود داشته باشیم. یعنی یک فریزر داشته باشیم که در کل سال فعال باشد و هیچ مشکلی برای آن پیش نیاید تا بتوان جسدها را در آن نگهداری کرد، وگرنه ما هم از فیلمها، نرمافزارها و مولاژها استفاده میکنیم و اتفاقا تجربههای خوب و هیجانانگیزی هم در این زمینهها داریم. نکته مهم این است که همه این روشها در آناتومی، روشهای کمکآموزشی هستند؛ اصل آموزش روی اجساد و نمونههای حقیقی انجام میشود که قابل حذف کردن هم نیستند. از اینها مهمتر فرهنگ اهدای جسد است.
حکیم مهر: آیا در ایران هم مقوله اهدای جسد از سوی صاحبان حیوانات وجود دارد؟
در ایران این مساله کمرنگ است و باید فرهنگسازی شود، کمااینکه همکاران فعال در حوزه دام کوچک حتما این حرف را تایید میکنند که خیلی از صاحبان کیس اگر حیوان آنها بمیرد و به هر دلیلی لازم شود در کلینیک یوتانایز شود، اجازه نمیدهند که حیوان بماند و آن را با خود میبرند. این موضوع برای تمامی حیواناتی که به شکلی صاحبی دارند مطرح است، چه سگ وگربه چه اسب و...، البته در فرایند اهدای جسد باید به این نکته توجه داشته باشیم که جسد باید در شرایطی باشد که برای ما در زمان استفاده، بیماری ایجاد نکند و هر جسدی هم قابل اسفاده نیست.
حکیم مهر: وضعیت در دانشکدههای ایران به چه شکل است؟
در دانشگاههای ایران سعی میشود که با کمترین تعداد ممکن حیوان کار شود. به این شکل نیست که مثلا برای یک کلاس ۷۰ نفره ۶ گاو، ۶ اسب و ۱۰ سگ را استفاده کنیم، بلکه سعی میکنیم که طراحی درستی انجام شود و اگر امکان دارد، یک نمونه برای چند کلاس و چند دوره استفاده شود. به هر حال ما هم دامپزشک هستیم و دامپزشکان اصولا دلسوز حیوانات هستند و هدف ما این نیست که یک حیوان را از بین ببریم تا چیزی را به دانشجویان نشان دهیم. به طور کلی هیچ جای دنیا به این شکل نیست که از حیوان هیچ استفادهای نشود، بلکه مدیریت میکنند و درست استفاده میکنند.
با توضیحاتی که خدمتتان ارائه کردم تفاوت ما در ایران شیوه تامین نمونهها است و آن هم مربوط به همین فرهنگ اهدای جسد میشود. علاوه بر این باید امکانات انتقال اجساد را هم در نظر داشته باشیم، به طور مثال اگر کسی خواست که جسد اسب یا گاو خود را برای استفاده در دانشکده دامپزشکی اهدا کند، آیا دانشکدهها امکانات مورد نیاز برای انتقال اجساد را قبل از فساد دارند یا خیر؟ آیا امکان نگهداری دارند یا خیر؟ ما در مورد دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران یا شیراز و مشهد صحبت نمیکنیم، در مورد همه دانشکدههای ایران صحبت میکنیم که باید این امکانات را داشته باشند؛ که همین دانشکدههای اصلی هم شاید مشکلاتی در این زمینهها داشته باشند. این مشکلات هم باید حل شوند و با این مشکلات این شیوه قابل اجرا نیست.
حکیم مهر: به هر حال حتی در بیمارستانهای انسانی هم از بیمار برای آموزش انترنها استفاده میشود.
ما هم باید این را داشته باشیم، همانطور که معمولا بیمارستانهای دانشکده دامپزشکی همین وظیفه را دارند. لازمه تربیت دامپزشک خوب این است که با حیوان سروکار داشته باشد و این حیوان میتواند کیس مردم باشد.
گاهی یک بیمارستان دانشکده در منطقهای است که مراجعه کنندههای دام کوچک یا پرندههای زینتی آن خوب است اما به همان دلیل منطقهای، مراجعه دام بزرگ یا پرندگان صنعتی ندارد. بنابراین نوعی مدیریت آموزشی است که هر دانشکده بر اساس شرایط خود انجام میدهد و گاهی اوقات کیسهایی که مراجعه آنها کم است را به شکلی برای خود تامین میکند که بتواند آموزش بهتری انجام شود.
حکیم مهر: بهعنوان حرف آخر...
در این شکی نیست که تلاش در جهت تامین رفاه حیوانات و رعایت حقوق آنها بسیار ارزشمند است. در این مورد خاص من نمیدانم که از مجموعه دامپزشکی نظرخواهی شده یا نه، اما حداقل از مجموعه آناتومی و خود من نظرخواهی نشده است. با توجه به اینکه در ادامه از دانشگاهها نظر خواستهاند، باید ببینیم در ادامه چه اتفاقاتی خواهد افتاد.
نکته مهم در مورد رشته آناتومی دامپزشکی این است که فرهنگ اهدای جسد در ایران چندان رایج نیست و بسیاری از دانشکدهها امکانات مورد نیاز برای انتقال و نگهداری از اجساد اهدایی را ندارند، بنابراین در چندین سال آینده باید به این موضوعات توجه شود و با رفع این مشکلات میتوان به تغییر شرایط فکر کرد. فرهنگ اهدای جسد را گروههای حامی حیوانات میتوانند به خوبی پیگیری کنند، دانشگاهها و وزارت علوم هم به تامین موارد مورد نیاز و تعریف فرایندها بپردازند؛ البته کار طولانی و هزینهبر است.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.