تب برفکی: کرونای زوجسمان
دکتر وحید عطارد
زمانی که به وقوع و شیوع لجامگسیخته بیماری کرونا نگاه میکنم، وقوع بیماری تب برفکی در بریتانیا در سال 2001 در نظرم مجسم میشود؛ هنگامیکه تشخیص دیرهنگام بیماری تنها در زمانی کوتاه به اندازه 24 ساعت باعث گسترش بیماری در تمام این کشور و خسارات جبرانناپذیر آن گردید. زمانی که کووید-19 شیوع جهانی پیدا کرد، تشابهات زیادی بین این بیماری و تب برفکی برایم تداعی شد که بد نیست به آنها پرداخته شود.
عدم تشخیص موارد اولیه و عدم گزارش موارد بیماری مسری مهمترین آفت کنترل بیماری و ایجاد اپیدمیهاست. همچنین نبود سیستمهای سرویلانس و مراقب بیماریها بهطوری که بتواند موارد بیماریهای جدید را علیرغم تاخیر در تشخیص آزمایشگاهی نشان دهد، نقش بسیار بسزایی در راه کنترل اپیدمیها بازی میکند و این بدان معنی است که مراجع بهداشتی بتوانند اولین موارد را بهعنوان شیوع احتمالی یک بیماری جدید ثبت و گزارش نمایند. در این ارتباط محاسبه خطر وقوع بیماری نقش موثری در پیشگیری از اپیدمیهای جهانی (پاندمی) بازی میکند.
نقش سازمانهای بینالمللی در این ارتباط بسیار تعیینکننده است. این سازمانها باید بتوانند خطر را آنگونه که هست به درستی ارزیابی کنند و دستورالعملهای مرتبط را به کلیه کشورها ابلاغ نمایند. به نظر میرسد تاخیر سارمان جهانی بهداشت (WHO ) در اعلام پاندمی بودن بیماری منتج از سادهاندیشی در مورد بیماری و عدم ارزیابی خطر و نداشتن سیستمهای سرویلانس کارا میباشد که در غیر اینصورت بیماری بدینگونه موحب مرگ و میر انسانها نمیگردید. گرچه سیاسی نمودن بهداشت و بیماری درکشورها خود خطر بسیار جدی برای سلامت انسانها و حیوانات است. به نظر میرسد ضروری است سازمان جهانی بهداشت در نقش اساسی و پر اهمیت خود به منظور هماهنگی در گزارش بیماریها وکنترل و ریشهکنی بیماریها تجدید نظر نماید. بدون شک کشورها هنگامی به اهمیت بیماری پی بردند و سعی به کنترل بیماری کردهاند که رشد تصاعدی بیماری در همه کشورها به مرحله انفجار رسیده است.
غرض از این مقایسه نشان دادن اهمیت بیماری تب برفکی در دامهاست که با داشتن تشابهات زیادی از جمله دوره کمون (2-14 روز) و قابلیت آلوده نمودن اطرافیان (شیوع تصاعدی انفجاری) و سرعت انتقال زیاد میتواند دامداریها را با مشکل جدی روبرو سازد؛ ضمن آنکه واکسینه کردن دامها نیز به منزله سلامت کامل در مقابل بیماری نیست و ویروس به راحتی در بدن دامها، حتی دامهای واکسینه به راحتی میتواند چرخش داشته باشد، درست همانند کووید-19. تفاوت بین این دو بیماری انسانی و دامی که دارای مشترکات زیادی هستند و هر دو از جنس RNA ویروسها میباشند، در موضوع تلفات است که در کرونا بیشتر متوجه سالمندان و در تب برفکی متوجه دامهای جوان میباشد. حتی در اینجا عارضه در ارگانهای مختلف بدن تشابهاتی وجود دارد، از جمله درگیری دستگاه تنفسی و درگیری دستگاه گوارش و درگیری دستگاه قلب و عروق بخصوص قلب که اخیراً مشخص شده است تعدادی از مرگ و میرها بهدلیل ایست قلبی اتفاق میافتد که در دامهای جوان نیز اینچنین است.
اهمیت گزارشدهی بیماریهای مسری از آنجا که فرصت اقدام را بهوجود میآورد از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ ضمن اینکه ایجاد ارتباط و گزارش بیماری به عموم، چنانچه زودهنگام انجام پذیرد، کمک شایانی در کنترل و ریشهکنی بیماری است.
ایجاد سیستمهای آنالیز دادهها بخصوص سیستم اطلاعات جغرافیایی و استفاده از فلش بورد در سازمانهای بینالمللی از اهمیت ویژهای برخوردار است. این سیستمها در سازمان دامپزشکی کشور چندین سال قبل ایجاد گردیده است. باید بتوان از این سیستمها برای آنالیز خطر استفاده نمود تا بتوان کنترل موثر بیماری را اعمال کرد. ایجاد فلش بورد از آنجا که میتواند به محض وقوع بیماری در هر نقطه آنرا بر روی صفحه مانیتور مسئولین بهداشتی در ظرف ثانیهای از زمان بصورت چشمکزن نمایش دهد، بهترین کمک به پیشگیری از شیوع بیماریها بخصوص بیماریهای نوپدید و بازپدید میباشد و آگاهی و مشاهده خطر با چشم را فراهم میآورد.
گزارش بهموقع بیماری و ارزیابیهای اپیدمیولوژیک زودهنگام بخصوص آنالیز خطر شیوع بیماری و اپیدمیوسرویلانس مبتنی بر سیستمهای اطلاعات جغرافیایی و فلش بورد و اپیدمیوویجیلانس ارکان اصلی در پیشگیری از شیوع بیماریهای بومی و اگزوتیک هستند.
در زمینه کرونا گرچه تاکنون واکسن و دارویی برای از بین بردن ویروس در اختیار نیست و درمانها علامتی هستند اما شکی نیست که در آینده نزدیک این مهم بهوقوع خواهد پیوست، چنانچه در مورد تب برفکی استفاده از واکسن گرچه ایمنیتی پایدار و بیش از شش ماه ایجاد نمیکند، امری بسیار مهم در کنترل بیماری است، در صورتیکه بر اساس الگوی استفاده از واکسن و مونیتوریگ متعافب واکسیناسیون انجام گردد. مشاهده میشود که بعضاً تعدادی از دامداریها، حال به توصیه و یا به توجیه خودشان، واکسن تب برفکی را در فواصل زمانی دو ماه و بعضا کمتر استفاده میکنند که این امر عملاً نه اینکه کمکی به مقاومت دام نمیکند که باعث مشکلات ایمنی نیز میشود و دام در برابر بیماری به مراتب ضعیفتر خواهد شد و امکان ایجاد شوک را در واکسیناسیونهای بعدی بهدلیل تغییراتی که در سیستم تنفسی ایجاد میکند فراهم میآورد.
تب برفکی نیز همانند کووید-19 بیماریای است با سرعت انتشار و شیوع انفجاری. خسارات در گلههای دام از کاهش شیر و گوشت و باروری تا تلفات را در بر میگیرد و هزینههای زیادی را به دامداران نیز جهت درمان تحمیل میکند. روش کنترل بیماری بر اساس گزارش اولین مورد تعداد کمی از دامها را در بر میگیرد و میتوان به سادگی کنترل کرد ولیکن گذشت زمان و اهمال در گزارش میتواند منجر به درگیری کلیه دامها با حرکتی انفجاری شود. تزریق واکسن در زمان شیوع با توجه به ماهیت واکسن که کشته است تاثیری در افزایش موارد بیماری ندارد زیرا که دوره کمون 2 تا 14 روزه بیماری همانند کرونا بصورت تصاعدی عمل مینماید و در حقیقت تعداد زیادی که قابل محاسبه نیز هست، آلوده خواهد نمود که به مرور بیماری را نشان خواهند داد و دامداری را مدتهای مدید با مشکل روبرو میسازد. اما در واکنش به بیماری و مشاهده اولین مورد امکان تزریق واکسن مناسب و جلوگیری از خسارات زیاد وجود دارد.
گرچه نمیتوان از چگونگی اقدامات در این نوشته خلاصه شرح کاملی داد، اما باید دانست که توجه به آنالیز دادهها به شرط استفاده از امکانات یاد شده و اقدامات به موقع میتوان بیماری را در کوتاهمدت از بین برد.
باید دانست که چنانچه به بیماری مسری نوپدید اجازه شیوع و چرخش در جمعیت داده شود، بیماری پس از مدتی از حالت اپیدمی خارج شده و اندمی و بومی میشود که در این حالت سالها معضلات بهداشتی را تحمیل میکند، خواه تب برفکی باشد، خواه کرونا و یا هر بیماری دیگری. در پشت سر بیماری نباید حرکت کرد زیرا فقط نظارهگر خسارات آن خواهیم بود بلکه در جلوی بیماری باید بود تا چون سدی محکم و استوار از وقوع و پیامدهای آن در امان بود.