حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: همواره خود را دانشجوی حوزه دام بزرگ میداند و معتقد است که مدیریت کلان سیستم دامپزشکی ما در بخش دولتی بهروز و تخصصی نیست و در بخش خصوصی از دامپزشکان ارزیابی صورت نمیگیرد.
«دکتر آریا بدیعی» متخصص برجسته بیماریهای داخلی دامهای بزرگ که در حال حاضر در مقیم کشور کانادا بوده همزمان با فعالیت در این کشور، ارتباط خود را با داخل حفظ نموده و در حوزه مدیریت دامپزشک فارم مشغول فعالیت است، به حکیم مهر میگوید: «درآمد دامپزشکان در کانادا قابل قیاس با درآمد دامپزشکان در ایران نیست و این یکی از نقاط ضعف سیستم دامپزشکی کشور ماست. در کانادا به طور متوسط یک دامپزشک دارای لایسنس و حداقل ۵ سال سابقه کار، سالانه بین ۹۰ تا ۱۵۰ هزار دلار درآمد دارد که اگر این عدد را بخواهیم به ریال تبدیل کنیم، میزان تفاوت مشخص میشود.»
وی همچنین از روزهای سخت درگیری خود با بیماری میگوید و تصریح میکند: «بیشتر از هر چیزی دعای دوستان بود که به من کمک کرد که از این بیماری خیلی خطرناک رهایی پیدا کنم؛ البته بخشی هم شانس من بود که به کانادا آمدم و اینجا با یک تشخیص درست نجات پیدا کردم، کمااینکه اگر آن تشخیص غلط در ایران ادامه پیدا میکرد، منجر به فوت من می شد.»
حکیم مهر: آقای دکتر، چه شد که به دامپزشکی علاقهمند شدید؟
در دوران کودکی، همواره در منزل ما انواع و اقسام حیوانات شامل مرغ، سگ، گوسفند و... نگهداری میشد و طبیعتا این مساله باعث شد که به حیوانات علاقهمند شوم. خانواده نیز مشوق من بودند و در نهایت به سمت دامپزشکی کشیده شدم.
حکیم مهر: ورودی چه سالی و کدام دانشگاه هستید؟
در سال ۶۳ دیپلم گرفتم و همان سال نیز وارد دانشکده دامپزشکی دانشگاه ارومیه شدم. در سال ۶۹ از این دانشگاه فارغالتحصیل شدم و باز همان سال در آزمون تخصص شرکت کردم و در رشته بیماریهای داخلی دام بزرگ دانشگاه تهران پذیرفته شدم. سال ۷۴ نیز از این مقطع فارغالتحصیل شدم.
حکیم مهر: از نظر شما بزرگترین مشکل دامپزشکی در ایران چیست؟
به نظرم چند مشکل اساسی در کشور داریم که اولین آن مدیریت است. مدیریت کلان سیستم دامپزشکی ما در بخش دولتی بهروز و تخصصی نیست و اولین کاری که باید کرد تغییرات در آن زمینه است.
دومین مشکل دامپزشکی که بیشتر مبتلابه بخش خصوصی است، این است که ارزیابی از دامپزشکان انجام نمیشود. درست است که نظام دامپزشکی کارهایی میکند اما وقتی دامپزشکی فارِغالتحصیل شد، برای اینکه مجوز کار بگیرد باید یک سری آزمونها را طی کند و تا وقتی این آزمونها طی نشده و فرد دائما بهروز و چک نشود، نباید مجوز بگیرد. این مشکل باعث میشود که خیلی وقتها در پرکتیس مشکلاتی ایجاد میشود.
در کشور کانادا و به طور کلی آمریکای شمالی برای اینکه یک دامپزشک بتواند لایسنس بگیرد و مشغول به کار شود، باید یکسری امتحانها را بگذراند. درست است که این فرد فارغالتحصیل دامپزشکی است، اما اگر بخواهد کار پرکتیس انجام دهد، باید امتحان دهد و فرقی هم نمیکند که کانادایی باشد یا خارجی. آن امتحان هم بسیار سخت است و شامل اپیدمیولوژی، بیماریهای عفونی، جراحی، داخلی، مامایی و سایر مسائل از پرنده گرفته تا اگزوتیک، حیوانات آزمایشگاهی، حیوانات فارم، سگ، گربه و... را میشود. افراد تا وقتی امتحان را نگذرانند، اجازه فعالیت دامپزشکی نخواهند داشت. این افراد در هر استانی که لایسنس میگیرند، مانیتور هم میشوند.
این موارد ایرادهایی است که ما در سیستم دامپزشکی داریم و شاید بیشتر از اینکه بحث علمی باشد، بحث تجاری و... مطرح باشد. به اعتقاد من اگر این روند را در ایران هم نهادینه کنند، مفید به فایده بوده و منجر به رشد دامپزشکان میشود.
حکیم مهر: شما در طول سالهای فعالیت، تجربههای ارزشمندی در حوزه دامهای بزرگ کسب کردهاید. به نظر شما مهمترین مشکلات کلینیسینهای دام بزرگ در ایران چیست؟
من همواره خود را دانشجوی حوزه دام بزرگ میدانم و اساتید بزرگی دارم که همیشه به آنها احترام گذاشتم و تابع آنها هستم. به طور کلی عملکرد بچههای کلینیسین دام بزرگ خوب و مشکل اصلی آنها این است که همکاری بین بخش خصوصی و بخش دولتی وجود ندارد. کلینیسین تمام تلاش خود را میکند که گلهای از نظر یک بیماری مثل بروسلوز یا هر بیماری عفونی دیگری کنترل شود. این بیماریها تاثیر زیادی روی صنعت و عملکرد آن دارد. وقتی یک بیماری در گله اتفاق میافتد، تمام زحمات دامپزشک و دامپرور در طول چند سال، پایمال میشود. کمااینکه درگیری با بیماری فقط مختص همان زمان نیست، بلکه عوارض آن ۲ تا ۳ سال در گله باقی میماند. بنابراین باید بین بخش دولتی و خصوصی همخوانی و همکاری باشد، همانطور که در همه جای دنیا هست.
بهعنوان مثال در همه جای دنیا دستور ریشهکنی BVD از بالا اعمال و برای آن قانون در نظر گرفته میشود. اما در کشور ما تمام بخشهای خصوصی باید انفرادی عمل کنند و خودشان باید تصمیم بگیرند که برای BVD چه کنند. بنابراین بخشی از مشکلات ما ناشی از عدم همکاری بین بخش دولتی و خصوصی است و اینکه اصولا مدیریت کلان بر حوزه کنترل بیماریها در بخش دولتی نداریم.
دومین مشکلی که به نظر من در چند سال اخیر با آن برخورد کردهایم، در حوزه دامپروری است. دامپروری کشور در تلاطم است و دامپرور هر روز معضلاتی از قبیل عدم تامین نهادهها، غذا و آنقدر مشکلات اصلی دارد که نگاه او به کیفیت کار و عملکرد دامپزشکی کم میشود. این هم یکی از معضلاتی است که فعالیت کلینیسینها را تحتالشعاع قرار داده و تاثیرات این یک سال اخیر خیلی نامطلوب بوده است.
در این میان مشکلات فرعی دیگری هم وجود دارد، از جمله اینکه بخش دام بزرگ در برابر آسیبهایی که به آن وارد میشود، پوشش حمایتی زیادی ندارد. اگر حین کار اتقافی برای یک دامپزشک بیفتد، ضربه و لگد بخورد و مبتلا به بیماری شود، بیمهای برای تحت پوشش قرار دادن آن وجود ندارد.
حکیم مهر: آقای دکتر در حال حاضر چه میکنید؟ چه زمانی از کشور خارج و عازم کانادا شدید؟
بنده اگرچه چند سالی هست که از کشور خارج شدهام، اما هنوز در ایران مشغول به کار هستم و مهاجرت من به این معنا نیست که کار نمیکنم، اما شکل فعالیت من به صورت پرکتیس نیست و بیشتر متمرکز بر مدیریت دامپزشک فارم است. بر اساس پروتکلهایی در فارمها که به آن SOP میگوییم، یک سری اهداف در گلهها مشخص کردیم و گزارشهایی به شکل روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه برای من میآید و من آنها را ارزیابی میکنم. در واقع به طور روزانه با دامپزشکان، مدیران، تکنسینها و مسئولین تغذیه فارمها در تماس هستم. خودم هم که به شکل تناوبی به ایران میآیم و به دامپروری سر میزنم. با افرادی همکاری میکنم که با من همسویی دارند و میدانند من چه میخواهم و بر همان اساس کارها را انجام میدهند.
حکیم مهر: فعالیتهای خارج از ایران شما چیست؟
در کانادا هم تا حدی مشغول هستم و البته فعالیت لارج انیمال من کمتر است. چون فعالیتها در اینجا معمولا به شکل «میکس پرکتیس» دام کوچک و بزرگ است.
حکیم مهر: به برخی تفاوتهای حرفه دامپزشکی در ایران و کانادا اشاره کردید. تفاوت درآمد یک دامپزشک در این ۲ کشور چقدر است؟
درآمد دامپزشکان در کانادا قابل قیاس با درآمد دامپزشکان در ایران نیست و این یکی از نقاط ضعف سیستم دامپزشکی کشور ماست. البته چون خدمات خیلی ارزان است، خیلی از کارها را میتوان انجام داد اما از آن طرف هم بازگشت سرمایه، سود و بهرهای که دامپزشک میبرد، کم است. در کانادا به طور متوسط یک دامپزشک دارای لایسنس و حداقل ۵ سال سابقه کار، سالانه بین ۹۰ تا ۱۵۰ هزار دلار درآمد دارد که اگر این عدد را بخواهیم به ریال تبدیل کنیم، میزان تفاوت مشخص میشود.
نکته دیگر این است که در کانادا مدیریت کلان دامپزشکی نقش مهمی روی آن دارد. یعنی برای یک دامپزشک، همه چیز از بالا مشخص است. یعنی در همان امتحانات قبلی یا بعدی فارغالتحصیلان خارج از کانادا، به آنها خطدهی شده و این مساله آنقدر تکرار میشود که دامپزشک میداند مثلا با سقط یا با یک مبتلا به اسهال چه برخوردی باید صورت گیرد. مشابه این پروتکلهای درمانی در ایران وجود ندارد. یعنی ما این بخش آموزش مستمر و هدفمند را که دامپزشک باید دنبال کند، نداریم. بچههای ما فارغالتحصیل و بسته به اینکه چقدر تجربه فارم داشته یا نداشته باشند، هدایت میشوند و خیلی وقتها این هدایت غلط است، اما اینجا چون همه چیز از طریق یک مجموعه بزرگتر هدایت میشود، قضیه متفاوت است. به نظر من آموزش مستمر بعد از فارِغالتحصیلی خیلی کاراتر و مفیدتر است.
حکیم مهر: وضعیت آموزش دامپزشکی در سایر کشورها نسبت به ایران چگونه است؟ آیا اساساً آموزش دامپزشکی نباید زیرمجموعه وزارت بهداشت باشد؟
جایگاه آموزش دامپزشکی در کشورهای مختلف، متفاوت و در بسیاری از کشورها مانند ایران، جدا از وزارت بهداشت است. مشکل ما اصلا این نیست که آموزش دامپزشکی زیر نظر وزارت کشاورزی، وزارت علوم یا وزارت بهداشت باشد. به نظر من اینها تفاوت عمدهای نخواهد کرد و آنچه جایگاه دامپزشک را مشخص میکند، سطح دانش دامپزشکی است.
واقعیت امر این است که در ۲۰ ساله اخیر جایگاه دامپزشکی تغییرات عمدهای کرده و مناسبتر شده است. دامپزشکی اگر هم زیرمجموعه پزشکی قرارگیرد، آنجا هم یکسری مشکلات داریم. در نهایت فکر میکنم اگر یک مجموعه صنفی مناسب داشته باشیم که بتواند از حقوق دامپزشکان دفاع کند، کمک عمدهای به جایگاه ما میکند. بیشترین مشکل ما در مقطع آموزش نیست، بلکه بیشترین مشکل ما بعد از فارغالتحصیلی است و بخش عمده آن هم به دلیل نبود یک مجموعه مدافع از دامپزشکی است.
در کانادا حتی یک دامپزشک حق ندارد که برای دام خود یا دام اطرافیانش دارو تجویز کند. بلکه باید آن را به کلینیک دامپزشکی و بیمارستان ببرد. اما در ایران متاسفانه میبینیم که کارشناس دامپروری و تکنسین دامپزشک به طور خیلی رسمی اعلام میکنند که فلان دوره سونوگرافی را دارند. من در جایگاهی نیستم که تعیینکننده محدوده عملکرد کسی باشم اما میتوانم بگویم که این محدوده باید تعیین شود و نباید کسی حق داشته باشد که از این مرزها عبور کند. اگر تشخیص و درمان وظیفه دامپزشک است، شخص دیگری نباید حق دخالت در آن داشته باشد. این ضرر سیستم دامپروری مملکت در بخش دام بزرگ است. این موارد باید اصلاح شود و تا این اتفاق نیفتد، فرقی نمیکند که ما زیر نظر وزارت بهداشت، وزارت علوم یا وزارت جهاد باشیم.
حکیم مهر: لطفا کمی در مورد بیماریتان در سال ۹۷ برایمان بگویید. از کجا شروع شد و الان در چه وضعیتی هستید؟
مدتی پیش در ایران در حال ویزیت یک رأس گاو برای سونوگرافی بودم که سربند آن باز بود. یک لحظه حیوان عقب آمد و به من ضربهای زد که به شکل بدی زمین خوردم. البته خوشبختانه سرم به جایی نخورد اما بازوی راستم به شدت درد میکرد. به پزشک مراجعه کردم و این درد به عنوان یک ضربه قلمداد شد. یکسری درمانها تجویز و انجام شد که البته خیلی هم مناسب نبود.
حکیم مهر: چه علائمی داشتید؟
علائم تب و دردهای شدید بازو داشتم. به چند متخصص بازو مراجعه کردم و متاسفانه تشخیص آنها تومور بود. خوشبختانه همزمان بلیط برای پرواز به کانادا داشتم. فردای روزی که به اینجا آمدم، به بیمارستان رفتم و همان موقع با تشخیص سپتیسمی بهشکل اورژانس در ICU بستری شدم. آن ضربهای که به دست من خورده بود، منجر به سپتیسمی شده بود که در نهایت به مدت ۲ هفته به کما رفتم. خوشبختانه بیمارستان مشاورههایی از ایران میگرفت و خانم دکتر محرز هم کمک کردند که آن سپتیسمی حل شد. در ادامه البته مشکلات عمده زیادی ازجمله مشکلات کلیوی و فلجی عمومی داشتم، اما خوشبختانه حمایتهای درمانی دولتی در کانادا خیلی خوب است و به مدت ۲ تا ۳ ماه تحت درمان آنتیبیوتیک وریدی بودم و به کمک سیستم بیگلاین که به سمت قلب حرکت و به شکل خودکار تزریق انجام میدهد، نجات پیدا کردم.
حکیم مهر: الان در چه وضعیتی هستید؟
مشکل کلیوی من کاملا مرتفع شده است. در واقع بیشتر از هر چیزی دعای دوستان بود که به من کمک کرد که از این بیماری خیلی خطرناک رهایی پیدا کنم. بخشی هم البته شانس من بود که به کانادا آمدم و اینجا با یک تشخیص درست نجات پیدا کردم. فکر میکنم اگر آن تشخیص غلط در ایران ادامه پیدا میکرد، منجر به فوت من میشد.
حکیم مهر: خدا را شکر که الان سالم هستید. ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.