حکیم مهر: «دکتر محمد نوری» استاد پیشکسوت دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز، در یادداشتی ذیل خبر «آموزش دامپزشکی؛ وزارت علوم یا وزارت بهداشت؟» نوشت:
از حکیم مهر تشکر میکنم که این بحث مهم را مطرح نمودند و دیدگاههای مختلف را در اختیار جامعه دامپزشکی قرار داد.
دوست و استاد فرهیخته جناب آقای دکتر دباغ از شباهت آموزش دامپزشکی با پزشکی و و ضع خوب رزیدنتهای پزشکی نسبت به دامپزشکی توضیح دادند که آنها حقوق دارند و الی آخر. من چون این دوست محترم در جریان آموزش دامپزشکی قرار ندارند خدمتشان عرض مینمایم هیچ شباهتی بین آموزش پزشکی و دامپزشکی حداقل در ایران وجود ندارد. ضمنا کاشکی حضرتعالی نامه رزیدنتهای پزشکی را به وزیر بهداشت به دلیل بالا رفتن خودکشی در بین رزیدنتها مطالعه می فرمودید، بعد از وضع خوب آنها صحبت مینمودید.
آقای دکتر، وضع پزشکی در ایران بسیار نامطلوب است (در مقایسه با سایر کشورها). یک پزشک در بهترین وضع در ۲۸ سالگی پزشک میشود، ۲ سال طرح عمومی میشود ۳۰ ساله، حالا بلافاصله رزیدنتی قبول میشود، بعد متخصص میشود، حالا ۳۵ شده، حالا میرود طرح دوره تخصص و در ۴۰ سالگی مدرکش آزاد میشود. خوب، مقایسه کنید با ترکیه، چون چندی پیش بیماری را از ایران برای مشاوره به ترکیه بردم. سرپرست جراحان اعصاب آقایی بود ۳۴ ساله متخصص از کلینک مایو در آمریکا. چون پسر خودم هم با او همکار بود، از وضع تحصیلش سؤال کردم، گفت ۱۸ ساله وارد دانشکده پزشکی شدم، ۲۴ ساله فارغالتحصیل شدم، ۲۵ ساله وارد مایو کلینک شدم، ۸ سال جراحی اعصاب خواندم و برگشتم ترکیه. تمام اساتیدشان تحصیلات بسیار بالایی داشتند از بهترین دانشگاههای آمریکا و اروپا.
وضع وزارت بهداشتی که شما اصرار دارید برویم زیر چترش، همین بس که بیشتر از ۸۰ درصد بازنشستگانش با درجه استادیاری بازنشسته میشوند. شما به این میگویید وضع خوب؟
و اما وضع آموزش دامپزشکی در ایران، نمیدانم از کجا شروع کنم، بگویم نامناسب که بیشتر از اینهاست دوست محترم. کدام آموزش شبانهروزی که حضرتعالی از آن دم میزنید؟ به عنوان کسی که ۴۶ سال در سیستم آموزشی بطور ممتد کار نمودهام و شکر خدا چند ماه دیگر بازنشسته میشوم و از سیستم دامپزشکی خارج میگردم، خدمتتان عرض کنم در یک کلام دانشکدههای ما حملکننده کاغذی بنام دکترای دامپزشکی تولید میکنند و لاغیر. چرا؟ دوست محترم، همانگونه که بخش مهم آموزش یک دانشجوی پزشکی رفتن به بیمارستان است، بخش بزرگی از آموزش یک دانشجوی دامپزشکی رفتن به فارم آموزشی است که تمامی دانشکدههای ما فاقد آن میباشند.
بنده از سال ۱۳۶۲ که در دانشکده دامپزشکی شهید چمران اهواز استخدام شدم، دویدم و فریاد زدم که آقایان عمر دانشجو دارد اینطور تلف میشود؛ یک فارم آموزشی راه بیاندازید. گوش اگر گوش من و ناله.... و اکنون که دارم میروم، همان دانشکده با همان امکانات حقیر بدو استخدام سر جایش ایستاده، بدون هیچ اضافات علمی. خوب حالا چه فرقی دارد که این دانشکده و امثال آن زیر نظر وزارت علوم باشد یا بهداشت؟ اگر اینطرف باشد منافع یک عده تامین است، اگر آنطرف منافع گروه دیگر. این بحثها فقط اتلاف انرژی است.
در خاتمه میگویم دامپزشکی یک رشته تولیدی است و اگر متعالی باشد، مردم آن جامعه در یک رفاه نسبی غذایی قرار میگیرند. آیا با وجود اینهمه دلال واردکننده محصولات دامی، فکر میکنید جایی برای تعالی این رشته وجود دارد؟
شک نکنید کافی است وزارت بهداشت یک نامه بزند آنوقت بزرگترین دامداری های ایران موظف به همکاری کامل با دامپزشکان خواهند بود. میدانید چرا؟ چون از رئیس جمهور تا فرماندار و دادستان و.. وزارت بهداشت را متولی بهداشت می دانند و همکاری کامل میکنند. دامپزشکی تولید محور در نهاد های بالادستی برای مسائل بهداشتی محلی از اعراب ندارد!