حکیم مهر: خبر شمال نوشت: سگها از وفادارترین حیوانات هستند به گونهای که اگر یک روز برای یک سگ، تکهای نان بگذارید، گویی تا ابد خود را مدیون شما میداند.
اگر به روایات هم دقت کنید، خواهید دید که رفتار انبیاء و اولیای خدا با این موجودات بینظیر تا چه اندازه انسانی و زیبا بوده است.
اما همواره عدهای از انسانهای گمراه و بیرحم هستند که این موجودات بیآزار خدا را مورد آزار و اذیت و بعضا شکنجه قرار میدهند.
یکی از تازهترین موارد، به آزار و اذیت دهیارِ یکی از روستاهای نوشهر باز میگردد.
در ویدیوی ارسالی یک شهروند خبرنگار نشان داده شده که این دهیارِ از خدا بیخبر چگونه حیوان زبان بسته را با یک طناب به گلگیر پشت ماشین وصل کرده و در خیابان میکشاند!
میدانم که حتی گفتنش هم روحِ انسانهای با وجدان را میخراشد چه رسد به دیدنش.
در ادامه این ویدیو، وقتی راننده (دهیار مزبور) با انتقاد و شکایت یک شهروند با وجدان نسبت به این رفتار غیرانسانی روبهرو میشود، ماشین را متوقف کرده و با او جر و بحث میکند.
حیوان زبان بسته هر اشتباهی هم که مرتکب شده بوده باشد، قطعا مستحقِ این رفتارِ زشت و پلید از سوی این دهیار که از قضا یک مقام اجرایی نیز دارد نبوده و نیست، چه آنکه او به مقتضایِ موجودیتش رفتار میکند و یک انسان هم بیشک باید مطابق با هویت و ماهیت انسانیاش رفتار کند و اگر غیر از این باشد، بعید و دور از انتظار است.
کافی است نگاهی به آیات و روایات اسلامی بیندازید تا ببینید در هیچ کجای آن عبارتی را پیدا نخواهید کرد که به صرف نجس بودن سگ به شما مجوز کشتار یا آزار را داده باشد حتی پیامبر اسلام در حدیثی فرمودهاند:« لعنت خداوند بر کسی که حیوانات را زجرکُش کند.» (کنزالعمال)
یکی از روایتهایی شنیدنی که از ائمه (علیهم السلام) درباره اهمیت و توجه به حیوانات نقل میشود مربوط به امام حسن(علیهالسلام) است.
نقل شده است: ایشان جایی نشسته بودند، دیدند یک غلامی مشغول غذا خوردن است. این غلام یک لقمه غذای خودش را به سگ گرسنهای که اطرافش بود داد. حضرت از رفتار این شخص خیلی خوشحال شدند و فرد را صدا کردند و فرمودند که دیدم که غذا خوردی و آخرین لقمه غذایت را به سگ دادی. آن شخص به امام گفت: «وقتی داشتم غذا میخوردم، دیدم سگ خیلی گرسنه است؛ به همین دلیل غذایم را به او دادم. سپس حضرت (علیهالسلام) گفتند که این از روی جوانمردی توست. امام در ادامه پرسیدند که غلام چه کسی هستی؟ سپس این غلام و باغ آن شخص را خریدند و باغ را به او بخشیدند و آن غلام را هم در راه خدا آزاد کردند.
قانون در برخورد با حیوان آزارها جدی است
به غیر از قوانین موضوعهای که در خصوص مجازات حیوان آزاری در کشور وجود دارد، در سال 98، نیز طرحی 8 مادهای با عنوان ممنوعیت حیوان آزاری به امضای ۱۰۰ نماینده مجلس رسید که طی آن، ضرب و شتم، شکنجه، مجروح کردن عمدی، جراحیهای غیرضروری و مثله کردن از مصادیق حیوان آزاری عنوان شده و مجازات حبس بیش از شش ماه تا دو سال، جزای نقدی بیش از ۲۰ میلیون ریال تا ۸۰ میلیون ریال و شلاق ازسی و یک تا هفتاد و چهار ضربه برای مرتکبین در نظر گرفته شده است.
در ماده سوم این طرح اشاره شده است: مرتکبین حیوان آزاری به مجازات تعزیری درجه شش(حبس بیش از شش ماه تا دو سال، جزای نقدی بیش از بیست میلیون ریال تا هشتاد میلیون ریال، شلاق از سی ویک تا هفتاد و چهار ضربه و تا نود و نه ضربه در جرائم منافی عفت، محرومیت از حقوق اجتماعی بیش از شش ماه تا پنج سال، انتشار حکم قطعی در رسانهها، ممنوعیت از یک یا چند فعالیت شغلی یا اجتماعی برای اشخاص حقوقی حداکثر تا مدت پنج سال، ممنوعیت از دعوت عمومی برای افزایش سرمایه برای اشخاص حقوقی حداکثر تا مدت پنج سال، ممنوعیت از اصدار برخی از اسناد تجاری توسط اشخاص حقوقی حداکثر تا مدت پنج سال) و حسب مورد، ضبط حیوان، الزام به پرداخت هزینه اقدامات بهداشتی، درمانی و نگهداری حیوان ضبط شده تا پایان مرحله انتقال آن به مکان مناسب، ضبط و مصادره اشیاء و اموال اختصاص یافته به یا تحصیل شده از جرم و متعلقات آن محکوم میشوند.
دی ماه سال 99 بود که دو فرد در رضوانشهر استان گیلان به دلیل کشتن یک سگ پس از آزار و اذیت او به ۷۴ ضربه شلاق در ملاء عام محکوم شدند و معلوم شد که قانون، در مجازاتِ شکنجهگرانِ حیوانات خوشبختانه با کسی شوخی ندارد.
داستان زیبای وفاداری دو سگ
در پایان به این دهیارِ متخلف و همه آنها که با حیوانات به ویژه سگها رفتاری ناشایست دارند، پیشنهاد میکنم، فیلمهای هاچیکو و سفر یک سگ را حتما به تماشا بنشینند. فیلم اول، روایت زندگیِ یک سگِ وفادار به نام هاچی از نژاد آکیتاست که به دلیلِ وابستگی شدید به صاحبِ خود بعد از مرگ او، رفتنش را باور نکرده و سالهای سال، تا زمانی که روز مرگش فرابرسد، هر روز سر قرار همیشگی با صاحبش در میدان شهر حاضر میشده است.
این فیلم بر اساس یک داستان حقیقی روایت شده است.
ژاپنیها، مجسمه این سگ بینظیر را به عنوان اسطورهی وفاداری در همان میدان نصب کردهاند.
داستان دوم اما در نمایشِ وفادار بودن سگها از این هم فراتر میرود.
ماجرا از جایی آغاز میشود که صاحبِ یک سگ پیر، درست لحظاتی قبل از مرگِ سگِ زیبایش به نامِ (سگِ رییس)، از او قول میگیرد که مواظب نوهی کوچک او که حالا به دلایلی از او دور مانده است، باشد و روحِ این سگ، پس از مرگ، برای چهار مرتبه به زمین بازمیگردد و آنقدر به ماموریت خود برای پیدا کردن و مراقبت از نوهی صاحبش ادامه میدهد که در نهایت، نوهی گمشده را به پدربزرگ بازگردانده و پس از آن، با پایان یافتن ماموریتش، پس از مرگِ پیرمرد، برای همیشه از دنیا رفته و در عالمِ دیگر به او ملحق میشود. در همهی فیلمها و داستانهایی که با محوریت سگها ساخته و نوشته شده است، میبینیم و میخوانیم که وفاداری با ذات و خون سگها سرشته شده است. حیوانات زیبا و بینظیری که در مهرورزی به صاحبانشان بسیار بیش از حدِ ماهیت حیوانی خود ظاهر شده و گویی تا مرزِ پرستشِ صاحبانشان پیش میروند.
موجوداتی این چنین قدردان و وفادار که تاکنون خدمات بیشماری را در قالبِ سگهای زندهیاب، سگهای پلیس و موادیاب و این آخریها هم سگهای تشخیصدهندهی سرطان و کرونا به انسانها ارائه دادهاند، بیشک مستحقِ رفتاری شایسته و انسانی از سوی ما که خود را اشرف مخلوقات میدانیم، هستند.