حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: «حدود ۶۰ سال پیش دانشکده دامپزشکی واقعا یک مرکز علمی بود و همه اساتید به دنبال شهرت جهانی از نظر علم خود بودند و دانشجوها هم علاقهمند و درس خوان و با انگیزه و جدا درس میخواندند، اما الان به هیچعنوان اینطور نیست»؛ این خاطره استاد پیشکسوت دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران و اولین دریافت کننده مدرک PhD طیور در ایران از زمان دانشجویی خود است.
از نظر «دکتر محمدحسن بزرگمهریفرد» تا زمانی که آموزش دامپزشکی و اجرای دامپزشکی مستقل نشوند، آینده خوبی نمیتوان برای آن متصور بود. کمااینکه در غیر این صورت زیرمجموعه هر جایی که قرار بگیریم، همان آش است و همین کاسه؛ لذا هم آموزش و هم اجرای دامپزشکی باید مستقل شوند.
حکیم مهر: آقای دکتر، چه شد که رشته دامپزشکی را انتخاب کردید؟
سال ۱۳۴۰ بود که در آزمون کنکور شرکت کردم. آن زمان کنکور در قالب گروه پزشکی و گروههای دیگری که مجموعا با هم رقابت میکردند، برگزار میشد. گروه پزشکی شامل ۴ دانشکده پزشکی، داروسازی، دندانپزشکی و دامپزشکی بود. من تصوری راجع به رشته دامپزشکی نداشتم. در آن سالها همه به این فکر میکردند که یا پزشک شوند یا مهندس. من هم با همین نیت امتحان دادم و حدود ۴۰۰ نفر برگزیده شدند تا به ترتیب دانشکدههای مختلف را انتخاب کنند. حدنصاب من به رشته پزشکی نرسید، اما از آنجا که میتوانستم سایر رشتهها را انتخاب کنم و دامپزشکی را هم واقعا نمیشناختم، مجبور به گرفتن مشورت شدم. تعدادی از همکاران پدرم که خارج از کشور بودند، گفتند که خارج از ایران، دامپزشکی بعد از پزشکی یک علم بسیار مورد توجه است. آن زمان در ایران دامپزشکی خیلی رشد نکرده بود. به هر جهت من این پیشنهاد را قبول کردم و گفتم بالاخره یک فعالیت علمی است و رشتهها و قسمتهای مختلفی دارد که در اجتماع، از آن استفاده میکنند. لذا به رشته دامپزشکی آمدم. آن زمان دوره ما ۵ ساله بود و من ۵ سال در دانشکده درس خواندم و رتبه اول شدم.
حکیم مهر: ورودی چه سالی و کدام دانشگاه هستید؟
ورودی ۱۳۴۰ دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران.
حکیم مهر: فضای آن زمان دانشگاه با امروز چه تفاوتهایی داشت؟
آن زمان دانشگاه واقعا یک مرکز علمی بود و درک ما این بود که اینجا یک مرکز علمی است. همه اساتید به دنبال شهرت جهانی از نظر علم خود بودند و دانشجوها هم علاقهمند و درس خوان و با انگیزه و جدا درس میخواندند. درس خواندن هم به این شکل بود که دانشجو واقعا ۸ ساعت در دانشکده بود.
حکیم مهر: آیا امروز اینگونه نیست؟
خیر، الان به هیچعنوان اینطور نیست. آن زمان تمام عملیات، تمام کلینیکها و کلاسهای تئوری با جدیت ادامه داشت و توسط استاد پیگیری میشد. دانشجویان هم موظف بودند که در تمام کلاسها شرکت کنند و از تمام عملیات استفاده کنند. ما با آن طرز تفکر بزرگ شدیم که باید در این رشته درس خواند و پیشرفت کرد و میدیدیم که اساتید هم شهرت جهانی دارند. موسسه رازی شهرت جهانی داشت و واکسنهای آن هم، چه انسانی و دامی شهرت جهانی داشتند و اساتید آنجا نیز مسلط به کار بودند.
حکیم مهر: در چه سالی فارغالتحصیل شدید؟
سال ۴۵.
حکیم مهر: بعد از فارغالتحصیلی چه کردید؟
به خدمت سربازی رفتم و در خدمت ارتش بودم. آن زمان سپاه ترویج، سپاه دانش و سپاه بهداشت بود و تعدادی از نیروها را هم ارتش برای خود برمیداشت. گروهانی با حضور متخصصان تشکیل شد و دامپزشکان را هم جزء گروه پزشکی متخصص مورد نیاز ارتش قرار دادند. بنده حدود ۱۸ ماه در آنجا بودم و چون رتبه اول شدم، در تهران ماندم.
بعد از آن، زمان انتخاب شغل بود. آن زمان شغلهای متعددی برای دامپزشکان وجود داشت و دامپزشکان از بین قسمتهای مختلف علمی، کاری و کلینیکی حق انتخاب داشتند. خدا رحمت کند دکتر شیمی را که رئیس گروه میکروبشناسی بودند. ایشان یک بار من را صدا زدند و خواستند که نزدشان بروم. گفتند قصد داریم بخش طیور را راهاندازی کنیم، کمااینکه حوزه طیور در مملکت در حال پیشرفت است. لذا نیاز به بخش مستقلی از طیور در دانشکده داریم. به هر جهت باز به دانشگاه رفتم و تصادفا به قسمت میکروبشناسی رفتم و بخش طیور را در آنجا کار میکردم. دکتر افنان در قسمت میکروبشناسی بودند و بنده را هدایت میکردند. ایشان در تشخیصهای میکروبی هدایتکننده خوبی بودند. چند وقتی در دانشکده بودم که مرحوم دکتر رفیعی بنده را صدا زدند و گفتند اگر میخواهی در دانشکده باشی، حتما باید تخصص داشته باشی و با علم دنیا آشنا شوی. به همین ترتیب پذیرش گرفتم و به ایرلند جنوبی رفتم.
حکیم مهر: چه مدت در ایرلند بودید؟
فکر میکنم سال ۵۱ یا اواسط ۵۲ رفتم و در سال ۵۵ برگشتم و اولین کسی بودم که در ایران PhD طیور گرفتم. بعدها و تقریبا با چند ماه اختلاف، مرحوم دکتر آقاخان هم که در این رشته درس میخواندند، PhD طیور گرفتند و به دانشگاه شیراز تشریف بردند. من از آن موقع به دانشکده آمدم و تا خواستم کمی خودم را پیدا و رشته و آزمایشگاه و... را راهاندازی کنم، انقلاب شد و دانشگاه مدتی تعطیل شد. با این وجود در آنجا ادامه دادم و چون کمی تنها شده بودم، فعالیتهای بخش طیور و آزمایشگاه و باکتریولوژی و... را خودم انجام میدادم. در امور تشخیص و آزمایشگاههای ویروسشناسی از همکاران دانشکده کمک میگرفتم و کار را پیش میبردیم.
آن موقع، کار ما واقعا خسته کننده بود اما چون جوانتر بودم و دانشجوها هم بودند، تمام مراحل را میرفتیم. زمانی که یک کیس میآمد و کار ویروسشناسی داشت، آن را انجام میدادیم. در قسمت ویروسشناسی، کار میکروبیولوژی را خودم انجام میدادم در حالی که آن موقع حتی الایزا و دستگاههایی که الان HI را سریعا انجام میدهند، نبودند. کار سخت بود اما من انجام میدادم. میکروبها را کاملا جدا و شناسایی میکردیم و گاهی هم به خارج میفرستادم. در نهایت توانستیم برای خودمان یک فایل خیلی خوب از میکروبها و باکتریهای شناخته شده طیور را طبقهبندی و نگهداری کنیم. حتی سرم تشخیصی ساختیم و سالمونلا را تشخیص میدادیم و میکروبهای کاملا شناسایی شده را نگهداری میکردیم اما متاسفانه زمانی که دانشکده تصمیم گرفت بخش طیور را به مردآباد منتقل کند، تمام این موارد در غیاب من جابه جا شد و حتی پروندهها را که کلاسه کرده بودم، در آن نقل و انتقالات از بین رفت.
من مدت دیگری در دانشگاه بودم و در سال ۶۵ استاد تمام دانشگاه تهران شدم. شاید برای استاد تمامی خیلی جوان بودم اما چون مدارک من تکمیل بود، استاد شدم و تا سال ۸۹ فعالیت کردم و سپس بازنشست شدم. چند سالی هم در دانشگاه آزاد کار کردم و بخش تخصصی راهاندازی کردم و از آن به بعد شروع به نیرو گرفتن کردم. اکثر نیروها از دانشجوهای خودمان بودند که به دانشکده آمدند و مشغول شدند و الان هم ادامه میدهند. ما در دوره تخصصی، متخصصین زیادی تربیت کردیم که اکثرا در دانشگاههای دیگر شهرستانها استاد هستند و بعضی بازنشسته شدند و بعضی هم مشغول به کار هستند. در دانشگاه آزاد نیز قبل از اینها رشته تخصصی طیور را راهاندازی و اداره کردم. چندین دانشجوی متخصص بودند که الان کلینیسینهای خوبی هستند و کار میکنند. چند سال پیش هم دانشگاه آزاد را رها کردم و به کارهای خودم میپردازم.
حکیم مهر: آیا تالیف کتاب هم جزو کارهایتان بوده است؟
بله. یکی دو تالیف مختصر داشتم و در پروژههای تحقیقاتی دانشگاه آزاد و گاهی دانشگاه تهران شرکت میکنم که منجر به چاپ مقالاتی در مجلات داخلی و خارجی میشود.
حکیم مهر: از نظر شما مهمترین مشکلات در حوزه مدیریت بیماریهای طیور در کشور چیست؟ آیا عملکرد سازمان دامپزشکی کشور در این زمینه قابل قبول است؟
من همان زمانی که در دانشگاه تهران و مدتی هم در دانشگاه آزاد بودم، همکاری مستمری با سازمان دامپزشکی داشتم و در کمیسیونهای مختلف شرکت میکردم و آییننامههای زیادی هم نوشتم، ازجمله آییننامه مبارزه با بیماری مایکوپلاسما و بعد هم مبارزه با سالمونلا که مساله سالمونلا خیلی پیگیری نشد اما مایکوپلاسما پیگیری و منتج به این شد که دیگر این بیماری صنعت طیور را اذیت نمیکند. این مهم به دلیل اجرای آییننامهها و پیگیری سازمان دامپزشکی حاصل شده است و از این نظر میتوانم بگویم که مدیریت دامپزشکی هم بسیار خوب بوده و پیگیر برنامهها بودند.
حکیم مهر: ارزیابی شما از وضعیت واکسیناسیون طیور در کشور و تاثیرات آن چیست؟ به نظر شما چند درصد از توفیقات اخیر در زمینه کنترل بیماری آنفلوانزای فوق حاد پرندگان ناشی از واکسیناسیون بوده است؟
همیشه بحث ما این بوده که بیوسکوریتی نه تنها در مورد آنفلوانزا بلکه در مورد تمام بیماریها حرف اول را میزند. یک حلقه از بیوسکوریتی که حلقه آخر هم هست و بسیار پراهمیت، واکسیناسیون است. آن زمان نظر من این بود که برنامههای سازمان دامپزشکی با وضعیت کشور، مرزهای متعدد، گستردگی کشور، وضعیت اقلیمی و... روی کنترل بیماریها اثرگذار است و در نتیجه ما هم از مدتها قبل پیگیر واکسن بودیم. البته این ایده زمانی به فکر ما رسید که واکسن ساخته شده بود. کشورهایی که وضعیت ما را داشتند و صرفا با بیوسکوریتی نمیتوانستند بیماری را کنترل کنند، از واکسن استفاده کرده و نتیجه گرفته بودند و پیشنهاد ما هم این بود که واکسیناسیون انجام شود. اما این مهم انجام نشد تا به مدیریت آقای دکتر ماکنعلی رسید. ایشان با جدیتی که داشتند و با تمام مخالفتهایی که از اطراف با ایشان میشد، برنامه واکسیناسیون را به طور محدود در استانهای پرخطر اجرا کردند و خوشبختانه تا الان این بیماری کنترل شده و اگر هم جایی یا واحدی به هر علتی مبتلا میشود، بلافاصله محدود میشود.
برنامه آن زمان این بود که اگر یک واحد درگیر شد، واحدهای اطراف آن را خالی کنیم اما الان این کار را نمیکنند و فقط واحدهای دیگر را تحت کنترل میگیرند. اما به هر جهت برنامه از نظر من خوب اجرا میشود که این ناشی از پشتکار خود دکتر ماکنعلی و همکاران ایشان است. البته بیماری به صورت موجی حرکت میکند، به این معنا که مدتی کم شده و ویروس پایین میآید و باز تراکم آن بالا میرود و بیماری اوج میگیرد. اما به هر حال این برنامهها توانستند جلوی این اوجها را بگیرند و اجازه ندهند اوج به وجود بیاید. در نتیجه اقدامات را موفق میدانم.
حکیم مهر: آیا با الحاق آموزش دامپزشکی به وزارت بهداشت موافق هستید؟
خیر.
حکیم مهر: چرا؟
به این دلیل که تا آموزش دامپزشکی و اجرای دامپزشکی مستقل نشود، من برای آن آینده خوبی نمیبینم و در این صورت زیرمجموعه هر جایی که قرار بگیریم، همان آش است و همین کاسه. لذا هم آموزش و هم اجرای دامپزشکی باید مستقل شوند. اگر مستقل شود، میتواند با یک برنامهریزی صحیح پیش رود اما اگر بناست در وزارت علوم یا وزارت بهداشت باشد، به نظر من فرقی نمیکند، کمااینکه در هر دو صورت، زیر نفوذ یگ گروه دیگر هستیم. در آموزش دامپزشکی، محل دانشکده مهم نیست، یعنی اینکه کدام وزارتخانه متولی باشد، اهمیتی ندارد، بلکه به عقیده من یا باید مستقل شود یا اینکه آموزش دامپزشکی را اساتید آن بالا بیاورند. مگر الان که آموزش دامپزشکی در وزارت علوم است، چه اتفاقی میافتد که اگر برویم وزارت بهداشت، این اتفاق نخواهد افتاد؟ درست است که ارتباط تنگاتنگی با پزشکی داریم، اما کاری با پزشکی نداریم. آن موقع هم که جزء پزشکی بودیم و حتی کنکور دامپزشکی هم جزء پزشکی بود، باز خود دامپزشکی مستقل عمل میکرد و علم آن بود که باعث معرفی دامپزشکی میشد.
عدهای معتقدند که اگر در گروه پزشکی قرار بگیریم، شخصیت ما بالا میرود اما من فکر نمیکنم که با این تفاسیر، میبایست به دنبال شخصیت باشیم، بلکه ما باید به دنبال علم خود باشیم و اگر بتوانیم خود را در اجتماع به خوبی معرفی کنیم و موقعیت اجتماعی خود را بالا ببریم، میتوانیم همه کار کنیم و هر جا باشیم. اگر مستقل باشیم بیشتر میتوانیم برای خودمان موقعیت اجتماعی کسب کنیم. مگر پزشکی چه امتیازی به ما میدهد؟ لذا یا باید مستقل باشیم یا هر جا که باشیم هیچ تفاوتی نمیکند.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.