حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: هنوز خود را جوان به حساب میآورد و به افراد جوانتر از خود توصیه میکند که یا هیچ کاری را شروع نکنند یا اگر کردند، با عشق و علاقه به آن کار و نه صرفا به خاطر بحث مادی آن فعالیت را انجام دهند. این شاهبیت نظرات یک کارآفرین موفق در حوزه دامپزشکی است: «این را بدانند که اگر به کاری علاقه ندارند، ورود در آن کار جز زجر و خودخوری چیزی نخواهد بود.»
در سال ۷۷ که آنفلوانزای H9 شیوع پیدا کرد، «دکتر غلامرضا نصرت» تمام اندوخته زندگی خود را که معادل ۸۷ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان و پول بسیار بزرگی بود، از دست داد. اما مایوس نشد و کار را ادامه داد. به طوری که در طول ۲۹ سال فعالیت حرفهای، شبها به طور متوسط بیشتر از ۵ ساعت نخوابید.
خودش میگوید: «در سال ۷۶ و به واسطه فشارهای کاری، یک روز در یک واحد مرغداری نشستم و بیش از ۴۰ دقیقه گریه کردم، اما دوباره دست به زانو گرفتم و بلند شدم.»
وی اخیراً از سوی سازمان جهاد کشاورزی استان البرز به عنوان مدیر نمونه کارخانه تولید خوراک دام انتخاب شد.
حکیم مهر: آقای دکتر، متولد چه سالی و کجا هستید؟
بنده متولد سال ۱۳۵۰ در شهرستان خوی آذربایجان غربی هستم. پدر و مادر من هر دو دبیر آموزش و پرورش بودند و قبل از انقلاب پدر و عمویم واحد مرغداری گوشتی در شهرستان خوی داشتند.
حکیم مهر: چه شد که پدر شما که شغل معلمی داشتند، به سمت واحد مرغداری گوشتی کشیده شدند؟
عمویم فارغالتحصیل هنرستان کشاورزی بود و از سال ۵۴ همراه با پدرم در شهرستان خوی مرغداری گوشتی داشتند. اولین داروخانه دامپزشکی استان آذربایجان غربی را نیز پدر و عمویم در شهر خوی به اسم «داروی رحمت» راهاندازی کردند که تا سال ۷۸ هم پابرجا بود. مسئولیت فنی این داروخانه نیز بر عهده پسرخاله آنها بود که آن موقع کاردان دامپزشک بود و کاردان دامپزشک را بهعنوان مسئول فنی داروخانه میپذیرفتند.
حکیم مهر: چرا خانواده شما از شهرستان خوی به کرج نقل مکان کردند؟
به هر حال پدر و مادرم علاقهمند بودند که ادامه تحصیل و فعالیت کاری فرزندانشان در یک محیط بزرگتر انجام شود و لذا به همراه خانواده در سن ۹ سالگی من، به کرج مهاجرت کردیم.
حکیم مهر: شما از چه زمانی به دامپزشکی گرایش پیدا کردید؟
با توجه به پیشینه شغلی خانوادگی که داشتیم، به تبع من فعالیت دامپروری و دامپزشکی را از ۱۹ سالگی در پیش گرفتم. ما از سال ۵۹ در شهرستان کرج ساکن شدیم و بنده بهعنوان فرزند ارشد خانواده در سال ۶۸ وارد دانشکده دامپزشکی دانشگاه آزاد کرج شدم.
حکیم مهر: تا امروز چه فعالیتهایی را در زمینه دامپزشکی انجام دادهاید؟
همزمان با فعالیت تحصیلی در سال ۶۹ اقدام به تاسیس گاوداری پرواری و در سال ۷۰ راهاندازی مرغداری گوشتی کردم. در ادامه بلافاصله بعد از فارغالتحصیلی، در سال ۷۵ یک مطب دامپزشکی در شهرستان ساوجبلاغ احداث کردم. همچنین به واسطه همکاری با چند نفر از دامپزشکان خوشنام، «بیمارستان دامپزشکی مهرگان» را احداث کردیم.
در ادامه با ایجاد شرکت پخش دارویی و واکسن به صورت استانی و سراسری و سپس واحدهای مرغداری تخمگذار و پولت و در نهایت ایجاد یک هلدینگ در این زمینه، کار را ادامه دادیم و در نهایت با همکاری دکتر ساسان محمدی و چند نفر دیگر، سهام عمده شرکت دارویی و مکملسازی هشتگرد را خریداری کردیم. در حال حاضر نیز من در این مجموعه هلدینگ در حوزه خوراک دام و طیور، بیمارستان دامپزشکی، شرکت پخش دارویی، واحد مرغداری پولت، واحد مرغداری تخمگذار و واحد مرغ مادر نیکان مشغول به فعالیت هستم.
حکیم مهر: شما تقریبا در همه عرصههای کاری دامپزشکی ورود کردید. لطفا کمی از تجربیات خود برای نسل جوانی که خود را برای ورود به بازار کار آماده میکنند، بفرمایید.
البته من هنوز خودم را جوان به حساب میآورم و به افراد جوانتر از خودم توصیه میکنم که یا هیچ کاری را شروع نکنند یا اگر هر کاری را شروع کردند، با عشق و علاقه به آن کار و نه صرفا به خاطر بحث مادی آن فعالیت را انجام دهند. این را بدانند که اگر به کاری علاقه ندارند، ورود در آن کار جز زجر و خودخوری چیزی نخواهد بود.
حکیم مهر: آیا در طول مدت فعالیت، تجربه شکست و روزهای سخت هم داشتید؟
بله، یک بار در سال ۷۷ که آنفلوانزای H9 شیوع پیدا کرد، در واحد مرغداری گوشتی تمام اندوخته زندگی خود را که معادل ۸۷ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان و پول بسیار بزرگی بود، از دست دادم، اما با توجه به عشق و علاقهای که به شغل خود داشتم، کار را ادامه دادم. به طوری که در طول ۲۹ سال فعالیت حرفهای شبها به طور متوسط ۵ ساعت خوابیدم. کسی که میخواهد فعالیت و رشد کند، باید کمی از رفاهی که میتواند به آن دسترسی داشته باشد، چشمپوشی کند و قانع باشد تا بتواند فعالیت و حرکت کند.
حکیم مهر: همانطور که خودتان هم اشاره کردید، در میان همکاران به عنوان یک فرد پرکار معروف هستید. آیا از لحاظ نیروی بدنی کم نمیآورید؟
اگر عشق و علاقه به کار وجود داشته باشد، آن کار برای شما حکم تفریح را هم خواهد داشت، اما اگر عشق و علاقه نباشد، با کوچکترین مسئلهای پا پس میکشید و از کاری که در پیش گرفتید، دلزده میشوید. لذا خواهش من از همه همکاران و دوستان جوانی که پا به عرصه کار دامپزشکی میگذارند این است که عشق درونی خود را بیدار و برای این شغل با علاقه کار کنند. در بحثهای تجاری، درمانی یا تولیدی که در صنف کاری ما کم هم نیست و شاخههای بسیار متنوعی برای همکاری همکاران دارد، ورود و فعالیت کنند.
حکیم مهر: آیا امروز زمینههای کاری برای همکاران جوان، مانند آن زمانی که شما ورود به کار کردید، وجود دارد؟
البته که الان زمینههای کاری بسیار کم شده و علت آن هم فراوانی تعداد فارغالتحصیلان است که به شدت بازار کار را تحت فشار قرار میدهد.
حکیم مهر: چه راهکاری به نظر شما میرسد؟
حضور همکاران در شرکتهای دانشبنیان و طرحهای نو میتواند راهگشای این عزیزان باشد.
حکیم مهر: آقای دکتر، برای موفقیت در این حوزه، به غیر از عشق و علاقه، دیگر چه ملزوماتی نیاز است؟ آیا سرمایه اولیه اهمیت ندارد؟ شما اشاره کردید که یک بار همه دارایی خود را از دست دادید و از صفر شروع کردید.
واقعیت مطلب این است که ظرف زمانی را هم باید در نظر گرفت. سال ۷۷ که من به نقطه صفر رسیدم و دوباره شروع کردم، هنوز ظرف زمانی ایجاب میکرد و اجازه میداد که همکاران فعالیتهای گستردهای داشته باشند اما الان زمینه رقابتی بسیار تنگاتنگ و بعضا نفوذناپذیر شده است. بله، در این میان بحث سرمایه میتواند خیلی دخیل باشد و مهمتر از همه اینها پشتکار است.
من در سال ۷۶ و به واسطه فشارهای کاری که وجود داشت، یک روز در یک واحد مرغداری نشستم و بیش از ۴۰ دقیقه گریه کردم، اما دوباره دست به زانو گرفتم و بلند شدم. پشتکار، حرکت رو به جلو، همکاری با دوستانی که خوشفکر بودند و در کنار خوشفکری، خوشطینت و سالم هم بودند، به من خیلی کمک کرد. انتخاب دوستان و همکاران با طینت و نیت سالم، میتواند کمک زیادی به رشد و تعالی دوستان کند.
حکیم مهر: آیا در این مدت از سمت حاکمیت و سازمان دامپزشکی یا نظام دامپزشکی هم حمایت میشدید؟
واقعیت این است که راهاندازی مجموعه کلینیک من و بیمارستانی که با اتفاق دوستان ایجاد کردیم، همزمان شد با واگذاریهای امور در سازمان دامپزشکی به بخش خصوصی و در آن زمان این مساله پشتوانه خیلی خوبی برای ما بود. مرکز واکسن دامی و مرکز واکسن طیور این امکان را به ما داد که بتوانیم به صورت فراگیر بخشهای مختلفی از حرفه خودمان را شامل دام بزرگ، دام کوچک، طیور و... را تحت پوشش قرار دهیم و این مساله برای فعالیت و رشد ما مزید بر علت شد.
حکیم مهر: برای آینده چه برنامهای دارید؟
در حال حاضر فکر میکنم که دیگر ظرفیت کاری من پر شده و به اندازه کافی درگیر مسالههای کاری هستم و برای خودم رشد بیشتری را متصور نیستم؛ همینکه بتوانم واحدهای موجود را به بهترین شکل تعالی بدم و در هر شغل و هر بخشی از کار بتوانم بهترین باشم، این برای من بزرگترین کار است.
حکیم مهر: آیا به بازنشستگی هم فکر کردید؟
البته که من هنوز جوان هستم اما فکر میکنم برای ۲۰ سال آینده زمان بازنشستگی من خواهد رسید.
حکیم مهر: البته که جوان هستید اما نزدیک به ۳۰ سال است در حال فعالیت هستید.
مجموعه را یا به دست وراث میسپارم یا همکارانی که بعد از ما میآیند تا زمینهای برای فعالیت سایر همکاران باز شود.
حکیم مهر: بهعنوان حرف آخر...
از شما و سایت وزین حکیم مهر تشکر میکنم و باز هم توصیهام به همکاران این است که کارهایی که من تا امروز انجام دادم، کارهای روتین شغلی بوده است. دوستان باید بتوانند در زمینه دامپزشکی و صنوف وابسته، نوآوری داشته باشند که بهترین مأمن برای این همکاران، شرکتهای دانشبنیان است. انشاءالله بتوانند در شرکتهای دانشبنیان با همگرایی که بین دوستان همفکر خود ایجاد میکنند، برای رشد اولا خودشان و ثانیا رشد صنف دامپزشکی و صنوف وابسته و در نهایت رشد و تعالی کشور قدم بردارند.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
الان دقیقا به چی اعتراض دارید دوستان ؟ به موفق بودن این همکار یا به خیرخواه بودنش ؟
ودرود بر دکتر نصرت ودکتر محمدی