حکیم مهر: «دکتر حسن گیلانپور»
متولد سال ۱۳۲۱
در محله خانیآباد تهران، در سال ۴۰ از دبیرستان
هدف فارغالتحصیل و همان سال کنکور داد و وارد دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران شد.
وی پس از گذراندن دوره پنج ساله عمومی دامپزشکی که آخرین دوره پنج ساله بود، در سال
۴۵ فارغالتحصیل
شد. خودش میگوید: «از دوران دانشکده خاطرات زیادی دارم. کمااینکه علاوهبر درس، برخی
فعالیتهای ورزشی در رشته شمشیربازی داشتم و سه سال قهرمان شمشیربازی دانشگاه شده بودم.
همزمان وارد تیم ملی شدم و تا سالهای ۴۷ و ۴۸ در تیم
ملی بودم. در مسابقات جهانی مسکو جزء تیم شمشیربازی ایران بودم و مقامهای اول و دوم
و سوم قهرمانی کشور را در دورههای مختلف داشتم.»
بعد از دوران خدمت سربازی دکتر گیلانپور، صحبت بر سر این بود
که در دانشگاه پهلوی (دانشگاه شیراز) دانشکده دامپزشکی راهاندازی شود، لذا وی در سال
۴۷ با آزمایشگاه
بخش فیزیولوژی دانشکده پزشکی همکاری کرد تا ماجرای راهاندازی دانشکده دامپزشکی، جدیتر
شد. دکتر گیلانپور در سال ۴۸
برای تخصص آناتومی به انگلستان بورسیه شد و به دانشگاه لندن
رفت. وی به مدت سه سال در دانشگاه لندن بود و PhD گرفت و در سال ۵۱ به ایران
برگشت.
خودش میگوید: «همزمان با حضور من در انگلستان، آقای دکتر افشار
که رئيس دانشکده دامپزشکی شده بودند، به دانشگاه لندن آمدند و صحبتهایی کردیم مبنیبر
اینکه میخواهند بخش آناتومی را راهاندازی کنند. در واقع نقشه بخش زیستشناسی حیوانی
دانشکده پهلوی که شامل آناتومی و... بود را من دادم. در سال ۵۱ آمدم
و اولین نفری بودم که حکم استادیاری گرفتم. رشته آناتومی را من در آنجا راهاندازی
کردم و اولین نفری بودم که حکم استخدامی در دانشگاه پهلوی گرفتم.»
دکتر گیلانپور در سال ۵۷ مرخصی
مطالعاتی گرفت و به دیویس کالیفرنیا رفت و به مدت یک سال در آنجا بود. یکی از کارهای
ارزشمند تحقیقاتی او در سالهای ۶۷
و ۶۸
بود که با مدیریت آقای دکتر فاضلی و همکاری دکتر گیلانپور برنامه
انتقال جنین در ایران راهاندازی شد.
دکتر گیلانپور در سال ۶۹ تقاضای
انتقال به تهران کرد و پس از سالها تحقیق و پژوهش، در سال ۱۳۸۶ به تقاضای
خود، بازنشسته شد.
حکیم مهر: آقای دکتر، متولد
چه سالی و کجا هستید؟
بنده متولد سال ۱۳۲۱ در محله خانیآباد تهران
هستم. پدرم در آن منطقه کارخانه بلورسازی داشت و تقریبا اولین کسی بود که کارخانه بلورسازی
را به ایران آورده بود و در این خصوص جایزههایی هم گرفته بود. من در آن منطقه متولد
شدم و در ادامه به مناطق مختلف تهران رفتیم.
حکیم مهر: دوران کودکی و دبستان شما چطور گذشت؟
در زمان کودکستان منزل ما در منطقه امیریه بود و در آنجا به
کودکستان خوارزمی میرفتم. کمی بعد به محله شاپور رفتیم و من را در کودکستان ایران
ثبتنام کردند و دوران کودکی من به این شکل گذشت. دوران مدرسه را هم تا کلاس چهارم
در دبستان مولوی در همان محله بودم و بعد به دبستان رازی در خیابان مولوی رفتم. کلاس
ششم را که تمام کردم وارد دبیرستان خرد در منیریه شدم و تا سال پنجم رشته طبیعی آنجا
بودم و در نهایت در کلاس ششم دبیرستان، به دبیرستان هدف شماره یک رفتم.
حکیم مهر: آیا شاگرد درسخوانی بودید؟
تقریبا جزو متوسط به بالاها بودم. شاید همیشه شاگرد اول نبودم
اما معمولا خوب بودم.
حکیم مهر: دیپلم را چه سالی گرفتید؟
در سال ۴۰
از دبیرستان هدف فارغالتحصیل و همان سال کنکور دادم و وارد
دانشگاه تهران شدم.
حکیم مهر: چرا رشته دامپزشکی را انتخاب کردید؟
به طور کلی در دبیرستان به شیمی خیلی علاقه داشتم، برای همین
رشته شیمی را انتخاب کرده بودم. بعد از آن از گروه پزشکی، داروسازی را زدم چون به شیمی
نزدیک بود. دامپزشکی نیز جزو رشتههای بعدی بود و تقدیر من این بود که در این رشته
ادامه تحصیل دهم. البته به حیوانات هم علاقه داشتم چون از کودکی خانههای ما بزرگ بود
و ما انواع و اقسام حیوانات را داشتیم و بازی میکردیم. در حال حاضر خوشحالم که این
رشته را انتخاب کردم.
حکیم مهر: ورودی چه سالی هستید؟
مهر سال ۱۳۴۰
وارد دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران شدم.
حکیم مهر: فضای دانشکده در آن سالها چگونه بود؟
فضای خیلی خوبی بود و همکلاسیهای خوبی داشتم که با هم درس میخواندیم.
در واقع ورود ما درست در زمانی بود که دانشکده دامپزشکی در محل جدید با تلاشهای دکتر
میمندی نژاد تازه افتتاح شده بود. البته ما درسهای آناتومی و... را در ساختمان خیابان
کاخ گذراندیم و برای بعضی از درسها به ساختمان کنونی واقع در خیابان آزادی میآمدیم.
اما از سال دوم کلا در دانشکده جدید بودیم.
از دوران دانشکده خاطرات زیادی دارم. کمااینکه علاوهبر درس، برخی فعالیتهای
ورزشی در رشته شمشیربازی داشتم و سه سال قهرمان شمشیربازی دانشگاه شده بودم. همزمان
وارد تیم ملی شدم و تا سالهای ۴۷
و ۴۸
در تیم ملی بودم. در مسابقات جهانی مسکو جزء تیم شمشیربازی ایران بودم
و مقامهای اول و دوم و سوم قهرمانی کشور را در دورههای مختلف داشتم.
زمانی که در دانشکده بودم به همراه دکتر اعتمادبخش رشته بیولوژی و چند
نفر از دانشجویان یک گروه جانورشناسی تشکیل داده بودیم و به غارهای مختلف ایران میرفتیم
و روی حیواناتی نظیر خفاش و... مطالعه میکردیم. من پروانهها را از نقاط مختلف کشور
جمع کرده بودم و روی پروانه کار میکردم. پایاننامهام هم روی پروانه بود. در دانشکده
اتاق تاکسیدرمی وجود داشت و آنجا کار میکردیم، همچنین موزه دانشکده را داشتیم و روزهای
خوبی بود.
حکیم مهر: همکلاسیهای شاخص شما چه کسانی بودند؟
خانم دکتر گیتی کریم، آقای دکتر بزرگمهری فرد و آقای دکتر مخیر از همکلاسیهای
شاخص بنده در دانشگاه تهران بودند.
حکیم مهر: در چه سالی فارغالتحصیل شدید؟
در سال ۴۵. دوره
ما پنج ساله بود که بعد از ما برای دانشجوهای جدید شش ساله شد.
حکیم مهر: بعد از فارغالتحصیلی چه کردید؟
به خدمت سربازی رفتم و حدود ۱۷ هفته
دوره مقدماتی و هفت هفته دوره بهداشت صحرایی در فرحآباد تهران دیدم. از آنجا به شیراز
و در قسمت تدارکات ارتش سوم منتقل شدم. یک سالی که در شیراز بودم، مربی شمشیربازی دانشگاه
شیراز هم شدم. بعد از خدمت سربازی صحبت سر این بود که دانشکده دامپزشکی در دانشگاه
پهلوی راهاندازی کنند، چون آن زمان هنوز راه نیفتاده بود. بنابراین من در آنجا ماندم
و به دانشکده پزشکی رفتم. حدود سال ۴۷
بود که با آزمایشگاه بخش فیزیولوژی دانشکده پزشکی کار میکردم که صحبت
از دانشکده دامپزشکی جدی شده بود. و اقای دکتر مکارچیان سرپرستی را قبول کرده بود که
دانشکده را راهاندازی کند و به من گفت که قصد اعزام بورسیه دارد. اولین نفراتی که
از دانشگاه پهلوی به انگلستان بورسیه شدند، من و آقای دکتر گیرگری بودیم که در سال
۴۸ به
آنجا رفتیم. در واقع بنده از دانشگاه پهلوی برای تخصص آناتومی به دانشگاه لندن رفتم.
بنده از همان اوایل دوران دانشجویی به آناتومی علاقهمند بودم و بهترین
نمرهها را در این درس آوردم. به مدت سه سال در دانشگاه لندن بودم و PhD گرفتم و در سال ۵۱ برگشتم.
همزمان با حضور من در انگلستان، آقای دکتر افشار که رئيس دانشکده دامپزشکی شده بودند،
به دانشگاه لندن آمدند و صحبتهایی کردیم مبنیبر اینکه میخواهند بخش آناتومی را راهاندازی
کنند. در واقع نقشه بخش زیستشناسی حیوانی دانشکده پهلوی که شامل آناتومی و... بود
را من دادم. در سال ۵۱
آمدم و اولین نفری بودم که حکم استادیاری گرفتم.
حکیم مهر: آیا میتوانیم بگوییم که تخصص آناتومی دانشگاه پهلوی را شما
راهاندازی کردید؟
بله. رشته آناتومی را من در آنجا راهاندازی کردم و اولین نفری بودم
که حکم استخدامی در دانشگاه پهلوی گرفتم. البته در ساختمان کنونی نبود، بلکه ما در
دانشکده کشاورزی یک اتاق کوچک داشتیم و کلاسهای ما حدودا ۱۶ نفره
بود و دانشجوهای خوبی داشتیم. من در سال اول در کنار آناتومی، بافت و جنینشناسی هم
درس میدادم و تا یکی دو سال به همین شکل بود که بعدا اساتید دیگری آمدند و مشغول شدند.
حکیم مهر: تا چه زمانی دانشگاه شیراز بودید؟
تا سال ۷۰. در
واقع در سال ۶۹
تقاضای انتقال به تهران کردم. با دکتر کیایی صحبت کردم، ایشان موافقت
کردند و سال ۶۹
مامور شدم و در سال ۷۰
به تهران آمدم. در دانشگاه شیراز مدیر گروه، معاون آموزشی و سرپرست
دانشجویی و به مدت یک سال رئیس تربیت بدنی دانشگاه بودم. تیمهای مختلفی ایجاد کرده
بودیم و خاطرات خیلی خوبی از شیراز دارم. البته این دانشگاه قبل از انقلاب به دانشگاه
پهلوی معروف بود و بعد به دانشگاه شیراز تغییر نام داد. در سال ۷۰ به
دانشگاه تهران آمدم و تا سال ۸۶
آنجا بودم.
حکیم مهر: چه سالی بازنشسته شدید؟
در سال ۱۳۸۶. البته
خودم تقاضای بازنشستگی کردم که موافقت نکردند اما بعدا انجام شد.
حکیم مهر: بعد از بازنشستگی چه کردید؟
البته بنده پیش از بازنشستگی و از زمانی که دانشگاه آزاد راهاندازی
شده بود، با دانشگاه آزاد همکاری میکردم. چون آن زمان تعداد دانشگاهها کم و سهمیهها
زیاد بود و به همین دلیل خیلی از علاقهمندان نمیتوانستند به دانشگاه دولتی ورود کنند.
دانشگاه آزاد راهاندازی شد تا کسانی که علاقهمند به علم بودند، بتوانند ادامه تحصیل
دهند. البته همان زمان هم برخی اساتید میگفتند که نباید با دانشگاه آزاد همکاری کرد
اما نظر من این بود که اگر ما که چیزی میدانیم، نخواهیم دست آنها را بگیریم، ممکن
است به جای ما هر کس دیگری بیاید که صلاحیت نداشته باشد. من از سال ۶۹ با
دانشگاه آزاد کرج همکاری داشتم و این همکاری ادامه پیدا کرد. معمولا روزهای تعطیل و
آخر هفته را نیز با دانشکدههای مختلف دانشگاه آزاد همکاری داشتم و آناتومی درس میدادم.
سال ۸۶
که بازنشسته شدم به دعوت دوست عزیزم دکتر سهرابی با واحد علوم تحقیقات
دانشگاه آزاد بهعنوان استاد تماموقت همکاری داشتم. این همکاریها ادامه داشت تا سال
۹۸ که
پاندمی کرونا آمد و من به ناچار همکاری خود را قطع کردم.
حکیم مهر: لطفا اشارهای به سوابق علمی و اجرایی خود نمایید.
بنده در حوزه فعالیتهای اجرایی، در کمیتههای مختلف عضو بودم. در دانشگاه
تهران به مدت دو سال معاون پژوهشی بودم و با گروه دامپزشکی وزارت علوم و فناوری در
دورههای مختلف همکاری داشته و عضو کمیتههای مختلف بودم و من اغلب در تیم برنامهریزی
گروه دامپزشکی عضو بودم.
یکی از کارهای تحقیقاتی بنده مربوط به سالهای ۶۷ و
۶۸ و
زمانی است که در دانشگاه شیراز بودم که با همکاری آقای دکتر فاضلی، برنامه انتقال جنین
را در ایران راهاندازی کردیم و دولت هم حمایت زیادی از ما کرد. بنده بخش جنین را به
عهده گرفتم و آقای دکتر فاضلی هم کارهای مدیریت، کلینیکی و هماهنگی را انجام دادند.
دانشگاه شیراز نیز با ما همکاری داشت اما بیشتر وزارت کشاورزی دخیل بود. یک گاوداری
بزرگ واقع در شمسآباد و نزدیک مرودشت تخت جمشید بود که دامهای بومی زیادی داشت. اولین
انتقال جنین گاو را در آنجا انجام دادیم. در سال ۶۹ این
کار را به بخش خصوصی بردیم و یک شرکت تشکیل دادیم. ازجمله در تهران چندین دامداری خصوصی
بود که ما در آنجا انتقال جنین میکردیم. یک دوره دوهفتهای هم به انگلستان رفتم و
در مرکز انتقال جنین آنجا، فریزینگ جنین را کار کردم و به ایران برگشتم و اولین فریز
کردن جنین گاو در ایران را راهاندازی کردیم. این پروژه که دکتر فاضلی مدیریت آن را
به عهده داشت، در جشنواره خوارزمی جایزه سوم تحقیق را برد. بنده همچنین بیشتر از ۱۵۰ مقاله
مختلف و حدود ۵
کتاب هم نوشتم.
حکیم مهر: آقای دکتر، چه سالی ازدواج کردید؟
در سال ۱۳۵۴.
حکیم مهر: یعنی بعد از بازگشتتان از انگلستان؟
بله. سال ۵۴
و زمانی که در دانشگاه پهلوی بودم، ازدواج کردم. در سال ۵۷ مرخصی
مطالعاتی گرفتم و به همراه همسرم به دیویس کالیفرنیا رفتیم و یک سال در آنجا بودیم.
بعد انقلاب شد و مشکلاتی در زمینه ارسال پول به وجود آمد. سوپروایزر من میگفت که به
ایران نرو، چون من انقلابها را دیدهام. همینجا بمان، هر دانشگاهی که بخواهی تو را
معرفی میکنم، اما من جواب منفی دادم و گفتم که باید به مملکت خودم برگردم. در نهایت
در سال ۵۸
با همسرم برگشتیم و در ایران ماندیم.
حکیم مهر: چند فرزند دارید؟
دو فرزند. یک دختر و یک پسر. دخترم ازدواج کرده و دو نوه هم دارم.
حکیم مهر: آقای دکتر، شمشیربازی را تا کجا ادامه دادید؟
زمانی که در انگلستان بودم، مسابقات آسیایی برگزار شد که من نتوانستم
در آن شرکت کنم. وقتی هم که برگشتم و در دانشگاه شیراز بودم، رئیس هیات شمشیربازی استان
فارس بودم و دیگر بعد از آن، ادامه ندادم.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
گفتوگو از: محسن طاهرمیرزایی
دبیر بخش پیشکسوتان دامپزشکی: دکتر محمدکاظم کوهی
یاد دوران دانشجویی به خیر:
دانشکده دامپزشکی شیراز
ترم سوم( سربازی دامپزشکی )- آناتومی۱
سالن آمفی تئاتر وسالن تشریح و بوی تند فرمالین
امتحان پایان ترم وصدای زنگهایی که در جلسه امتحان عملی، برای تعویض میز سئوالات یکی پس ازدیگری به صدا در می آمد
وهنوز هم، صدای رعب آور آن زنگ ها در گوشم طنین انداز است