حکیم مهر: تیمی از محققان دانشگاه
شفیلد در بریتانیا برای اولین بار در جهان، برای درمان آرتریت یک گوریل ماده با
نام لیزل از سلولهای بنیادی استفاده کردند.
به گزارش حکیم مهر به نقل از ایسکانیوز، تیمی از دانشمندان
بینالمللی شامل «مارک ویلکینسون»، استاد دانشگاه شفیلد و متخصص درمان آرتریت در
انسان، از سلولهای بنیادی مزانشیمی برای درمان مفاصل لگن و زانوی چپ لیزل استفاده
کردند. این بیماری در سالهای اخیر باعث دردهای شدید در لیزل شده است که هماکنون
در باغ وحش پوداپست به سر میبرد.
«لیزل» در ۱۵ آوریل ۱۹۷۷ در باغ وحش فرانکفورت به دنیا
آمد و هماکنون ۴۶
سال دارد و به گفته محققان، تا الان پنج تا ۱۰ سال بیشتر از یک گوریل در
طبیعت عمر کرده است. به طور کلی حیوانات اسیر بیشتر از همتایان وحشی خود در حیات
وحش زندگی میکنند و به همین دلیل بیشتر از آنها هم در معرض بیماریهای مرتبط با
افزایش سن مانند آرتروز قرار میگیرند.
«اندره سوزه»، دامپزشک ارشد باغ وحش بوداپست، میگوید: روشهای
پیشرفته دامپزشکی در باغ وحشهای مدرن باعث افزایش طول عمر در بسیاری از گونهها
از جمله میمونها میشود. وظیفه ما ارائه بهترین مراقبتهای پزشکی و بهترین کیفیت
زندگی برای این حیوانات با وجود شرایط مرتبط با سن آنها است. با این حال امیدواریم
که با روش درمانی سلولهای بنیادی دوره جدیدی را در زمینه مراقبت از حیوانات شروع
کنیم.
استئوآرتریت که در نتیجه فرسایش غیرقابل برگشت غضروف مفاصل
ایجاد میشود، درمانی ندارد و معمولاً با مدیریت علائم دردناک به جای خود بیماری
درمان میشود.
دانشمندان قصد دارند با کمک سلولهای بنیادی، غضروف آسیب
دیده را بازسازی کنند و در نهایت علائم آرتروز را کاهش دهند. سلولهای بنیادی
مزانشیمی که لیزل دریافت کرد از بافت چربی یک گوریل زن جوان دیگر به نام
«نیائوندا» جدا شده است. نیائوندا سال گذشته تحت یک عمل جراحی برنامهریزی شده
قرار گرفت و تیمی از دانشمندان که در درمان مبتنی بر سلولهای بنیادی برای حیوانات
تخصص دارند، ان را خالصسازی کردند و کشت دادند و تا زمانی که مورد نیاز بود، آنها
را منجمد نگه داشتند.
مارک ویلکینسون میگوید: از اینکه بخشی از تیمی بودم که این
کار پیشگامانه را انجام میدادم و فرصتی برای درمان آرتریت لیزل داشتم، خوشحالم.
در حالی که این روش موفقیتآمیز بود، محققان از نزدیک لیزل
را زیر نظر دارند تا ببینند آیا او هم شبیه به سگها و اسبها که قبلا درمان
مشابهی را با سلولهای بنیادی دریافت کرده بودند، از مزایای این درمان برخوردار میشود
یا خیر.
محققان میگویند: ما اکنون بهبودی او را از نزدیک دنبال میکنیم،
به این امید که شاهد بهبود قابل توجهی در حرکات و استفاده از پای مبتلا به
استئوآرتریت باشیم. همچنین این امیدواری وجود دارد که این رویه روی بستگان نزدیک
لیزل نیز انجام شود.
ویلکینسون میگوید: در حال حاضر در حال توسعه درمانی مشابه
برای انسان هستیم. این کار در مراحل اولیه خود است، اما امیدواریم که به یک راه حل
واقعی برای بیماران برای درد و رنج ناشی از آرتریت منجر شود.
سلولهای بنیادی مزانشیمی چه هستند؟
مزانشیم نوعی بافت همبند جنینی است که از سلولهای تمایز
نیافته سازماندهی شده و باعث ایجاد رگ خونی و رگ لنفی، استخوان و بافت ماهیچهای
میشود. بافت همبند جنینی انسان در بیشتر حیوانات پرسلولی نیز دیده میشود.
مزانشیم از سلولهای جدا شده از برگچههای اولیه جنینی ایجاد میشود. در دوره
اولیه از سلولهای بیرون زده متحرک تشکیل شده است که بعداً به هم متصل میشوند و
یک شبکه یا تجمع ایجاد میکنند. مزانشیم موجود در مهرهداران در بافت پیوندی
مزانشیمی آندودرم انسان، رگ خونی، عناصر فیبری، ماهیچههای صاف، هسته خارج رحمی،
بند ناف، بخشی از پوست یافت میشود.
سلولهای بنیادی مزانشیمی که به عنوان سلولهای مزانشیمی
استرومایی نیز شناخته میشوند، سلولهای چند توانی هستند که میتوانند به انواع
سلولها از جمله سلولهای استئوبلاست (سلولهای استخوانی)، کندروسیت (سلولهای
غضروفی)، میوسیت (سلولهای عضلانی) و سلولهای چربی تمایز پیدا کنند.
سلولهای بنیادی مزانشیمی بهعنوان عوامل تنظیم کننده سیستم
ایمنی شناخته شدهاند. تاثیر ایمونومدولاتوری این سلولها بر انواع سلولهای
سیستم ایمنی از جمله لنفوسیتهای T و B، سلولهای کشنده طبیعی، نوتروفیلها، ماکروفاژها و نیز سلولهای
دندریتیک سبب شده است تا امروزه از این سلولها در درمان بیماریهای التهابی و
بهخصوص بیماریهای خود ایمن مانند آرتریت روماتویید استفاده شود.
منبع اصلی سلولهای بنیادی مزانشیمی بافت مغز استخوان است،
اما جداسازی این سلولها از بافتهای دیگر بدن از جمله بافت چربی نیز صورت گرفته
است. از آنجایی که لنفوسیتهای T بهعنوان
مهمترین سلولهای سیستم ایمنی سلولی به حساب میآیند، تاثیر سلولهای بنیادی
مزانشیمی بر فعالیت این سلولها در هدایت پاسخ ایمنی از اهمیت بسیار ویژهای
برخوردار است.
منشاء و محل مزانشیم
مغز استخوان منبع اصلی این سلولهای بنیادی است و هنوز هم
بیشترین کاربرد را دارد.
جوانترین و اولیهترین سلولهای بنیادی مزانشیمی از بافت
بند ناف جنین، یعنی ژل وارتون و خون بند ناف به دست میآید. با این حال، این سلولها
در غلظت بسیار بیشتری در ژل وارتون در مقایسه با خون بند ناف یافت میشوند. بند
ناف بعد از تولد در دسترس است. این سلولهای بنیادی مزانشیمی به دلیل دارا بودن
خاصیت ابتداییشان و سرعت رشد سریع ممکن است منبع مفیدی برای کاربردهای بالینی
باشند.
بافت چربی منبع دیگری از سلولهای بنیادی مزانشیمی است و این
سلولها دارای چندین مزایا نسبت به سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان
دارند. سلولهای بنیادی مشتق از بافت چربی علاوه بر اینکه جداسازی آسانتر و ایمن
تر از سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان دارند، میتوانند در مقادیر
بیشتری نیز به دست آیند.