حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی:
«دکتر نگین مهدوی جعفری» یکی از رزیدنتهای ممتاز دوره تخصص بهداشت و بیماریهای طیور
دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران است که یکی از انگیزههای اصلی خود برای ورود به این
مقطع را، فعالیت آکادمیک و تدریس عنوان میکند.
به گفته او، در بحث آموزش مخصوصا در برهه کرونا، آن دسته
از بازدیدهایی که باید دانشجویان را میبردند تا با آنها با حوزههای کاری آینده
خود آشنا و متوجه شوند که آیا به آن علاقه دارند یا نه، کلا حذف شده بود: «بعضا
خود اساتید همکاری نمیکنند که دانشجویان به همان فارمها بروند و لاشه ببینند و
خود دانشجویان به اجبار باید خارج از دانشگاه این قضیه را پیگیری کنند. با توجه به
اینکه ما دانشگاه آزادی بودیم، این تمهیدات میتواند اندیشیده شود که ما در آن
دوره، حداقل یک جوجهریزی داشته باشیم.»
وی در گفتوگو با حکیم
مهر
تصریح میکند: «متاسفانه جای خالی این فعالیتها احساس میشود و دانشجویان
از حیطه صنعت بسیار دور هستند؛ مخصوصا برای منی که دختر هستم، خیلی سخت است. من رزیدنت
شدم اما هنوز یک فارم ندیدم و هنوز نمیدانم که آیا میتوانم وارد این حیطه شوم و
اجازه دارم؟»
حکیم مهر: خانم دکتر، چه شد که رشته دامپزشکی را انتخاب کردید؟
آیا از قبل علاقهمند بودید یا دست تقدیر شما را وارد این حوزه کرد؟
من از کودکی به دامپزشکی علاقه داشتم و به نوعی خانواده من
باعث ایجاد این علاقه شدند. پدرم به شدت به پرندگان علاقهمند بودند و به همین دلیل
وقتی که وارد این رشته شدم، میدانستم که قرار نیست در فیلد دام کوچک کار کنم. حتی
تلاش خود را هم کردم و در دورههای کارآموزی این حیطه شرکت کردم تا مطمئن شوم که
برای آن ساخته نشدهام. در آزمون کنکور که شرکت کردم، سال اول در رشته دامپزشکی
دانشگاه آزاد قبول شدم و نرفتم. چون پدر اصرار داشتند که دوباره تلاش خود را بکنم.
سال دوم در واحد علوم و تحقیقات پذیرفته و وارد این رشته شدم.
حکیم مهر: ورودی چه سالی هستید؟
ورودی سال ۹۵
دانشگاه علوم و تحقیقات.
حکیم مهر: برای آزمون تخصص به طور متوسط چقدر درس میخواندید؟
من به صورت استریت آمدم، یعنی در ماه شهریور از پایاننامه
دفاع کردم و مهرماه سر کلاس تخصص بودم و هیچ فاصلهای در این میان نبود. در واقع
هم درگیر کلاس و درس دوره عمومی بودم، هم کارورزی سنگینی داشتم و هم کارهای پایاننامه
را انجام میدادم که خیلی سنگین بود. به همین دلیل خیلی فرصت نداشتم که بگویم هر
روز این اندازه برای درس خواندن زمان میگذاشتم. ساعات درس خواندن من ثابت نبود
اما با نتبرداریهایی که میکردم، به طور میانگین در روز حداقل چهار ساعت مطالعه
داشتم. علاوه بر زمانی که اختصاص به درس خواندن داشت، در مسیر رفت و آمد به کلاسها،
صحبتها و ویسهای اساتید بنام این رشته را گوش میدادم.
حکیم مهر: بیشتر چه منابعی را میخواندید؟
سعی میکردم که رفرنس را ترجمه کنم. من از یک سال پیش شروع
به درسخواندن کردم اما حالت جدیتر آن از شش ماه آخر بود. آن اوایل سعی میکردم
که رفرنس را ترجمه کنم اما بعضی بیماریها خیلی سنگین بودند که آنها را از جزوههای
دانشگاه تهران و جزوه تمامی دانشگاههای ایران که در این رشته ممتاز هستند، میخواندم.
جزوههای دانشگاههای اهواز، ارومیه و گرمسار را میخواندم و یک جمع کلی را نتبرداری
میکردم و آن را میخواندم. در مورد بیماریها هم که در سه واحد طیور فرصت نمیکنند
که همه مباحث را درس دهند، آنها را از رفرنس Disease
of Poultry و Poultry Disease ترجمه کردم.
حکیم مهر: آیا سهمیه داشتید؟
خیر، نداشتم.
حکیم مهر: فرایند مصاحبه به چه شکل بود؟ آیا استرس داشتید؟
روز مصاحبه که طبیعتا انسان استرس دارد و من تا زمانی که نفر
قبلی بیرون بیاید و نوبت من شود، نفسم بالا نمیآمد. اما همین که وارد اتاق شدم،
با برخورد گرم اساتید مواجه شدم.
حکیم مهر: کدام اساتید داخل اتاق بودند؟
پنج نفر از اساتید دانشگاه تهران، شامل آقایان دکتر پیغمبری،
دکتر رزمیار، دکتر حسنزاده، دکتر بزرگمهریفرد و دکتر برین حضور داشتند. آنها
برخورد بسیار خوبی داشتند و سعی میکردند که ما استرس نگیریم.
حکیم مهر: چه سوالاتی پرسیدند؟
اول در مورد رزومه سوال کردند که من آن را قوی کرده بودم.
بعد مدرک زبان را پرسیدند که من داشتم و در ادامه راجع به پایاننامه سوال کردند.
از آنجا که تا روز مصاحبه، بخشی از پایاننامه من مانده بود، موضوع پایاننامه را
که ارائه دادم و گفتم درگیر چه چلنجهایی هستم، خیلی پیرامون آن بحث شد و من سعی میکردم
جلوتر از اینکه سوالی به ذهن آنها بیاید، در ذهنم پاسخ آن را بدهم. برای همین پایاننامه
من مبحث خیلی داغی بود و به سوال علمی نرسید. در واقع در بطن خود سوال علمی داشت و
من اینها را پاسخ میدادم. از آنجا که مدرک زبان داشتم از من رفرنسخوانی
نخواستند. معدل را سوال کردند و...
حکیم مهر: CV شما شامل چه
مواردی بود؟
مقاله زیاد داشتم که البته مجلهای نبودند، بلکه مقالات
کنگرهای بودند. همچنین سخنرانی و پوستر داشتم و وبینارهای زیادی را مخصوصا در
دروان کرونا در مباحث مولکولی و طب طیور شرکت کرده بودم. فعالیتهای غیر مرتبط در
حوزه دام کوچک و بزرگ هم زیاد داشتم و مدرک زبان هم در مصاحبه تاثیر زیادی دارد.
حکیم مهر: معمولا نوعی تفکر قالبی وجود
دارد که دانشگاهها در مقطع تخصص، دانشجویان خود را جذب میکنند. آیا شما هم چنین
تصوری داشتید؟
متاسفانه این مساله را همه میگویند. اتفاقا در یکی از بازدیدهایی
که چند ماه قبل از ورود به دوره تخصص از طرف دانشگاه رفتیم، در یکی از فارمها
دکتر قمصری در حال جراحی بودند. من با ایشان صحبت کردم و گفتم که خیلی مشتاق هستم
که رزیدنت دانشکده دامپزشکی تهران شوم اما میگویند که شما فقط دانشجویان خود را میگیرید.
ایشان گفتند به هیچوجه چنین چیزی نیست و ما دانشجویی را جذب میکنیم که به درد
بخش بخورد و بخش را توسعه دهد. خود من هم تا زمانی که پذیرش شوم، همین تصور را
داشتم اما حالا معتقدم که خود شخص خیلی مهم است. اینکه متقاضی در آن لحظه چه CV و چه اعتماد به
نفسی داشته باشد، پایاننامه او مرتبط باشد و اینکه چقدر نسبت به آن مسلط باشد. من
حس میکنم که این تفکرات بیپایه است و حتی اگر از دانشجویان خود باشند، اما رزومهای
نداشته باشند و خود را در مصاحبه خوب نشان ندهند، نمیتوانند پذیرش بگیرند.
حکیم مهر: برنامه شما برای آینده چیست؟
آیا در حوزه آکادمیک فعالیت خواهید کرد یا به بخش خصوصی ورود میکنید؟
به غیر از علاقهمندی خودم، یکی از دلایلی که به رشته طیور
آمدم این بود که به فضای آکادمیک خیلی علاقه دارم و دوست دارم که برای هیات علمی
شدن و تدریس اقدام کنم. کمااینکه یکی از شروط تدریس، داشتن تخصص است. قطعا من فضای
آکادمیک را انتخاب می کنم و در کنار آن هم به ویزیت بالینی و کارهای آزمایشگاهی و...
خواهم پرداخت.
حکیم مهر: بازار کار این رشته را چطور
پیشبینی میکنید؟
از نظر من بسیار عالی است. به طور کلی دامپزشکی جای بد
ندارد و روز به روز گستردهتر میشود و بیشتر جا میافتد. صنعت طیور از بس که
گسترده است، قابل قیاس با صنایع دیگر نیست. بخش بالینی و همینطور حوزه پرندگان زینتی
روز به روز افزایش و رشد پیدا میکند که یکی از دلایل آن، مسائل مذهبی در کشور است
که برخی علاقه ندارند از سگ و گربه نگهداری کنند. از طرفی طب بالین پرندگان زینتی
نیز در حال گسترده شدن است و اساتید بسیار زیادی در این حیطه فعالیت دارند و در
حال جا افتادن است. مخصوصا در تهران کلینسینهای زیادی هستند و اگر این حوزه را با
چند سال قبل مقایسه کنید، میبینید که تعداد خیلی زیاد شده است و آینده بسیار روشنی
دارد. فقط اینکه دانشجویان باید حوزه علاقه خود را خیلی زود پیدا کنند و بدانند که
قرار است وارد کدام حیطه شوند؟ از آن کارآموزیهایی که در دوران دانشگاه میگذرانند،
استفاده و هر چیزی را که علاقه دارند، جستجو کنند، در نهایت خیلی عمیق وارد شوند و
بر این اساس انتخاب کنند.
حکیم مهر: مهمترین مشکلی که در رشته
تخصصی بیماریهای طیور وجود دارد، چیست؟
در بحث آموزش مخصوصا در برههای که ما دانشجو بودیم، به دلیل
کرونا، آن دسته از بازدیدهایی که باید ما را میبردند تا دانشجویان با این مقوله
آشنا و متوجه شوند که آیا علاقه دارند یا نه، کلا حذف شده بود. بعضا خود اساتید
همکاری نمیکنند که دانشجویان به همان فارمها بروند و لاشه ببینند و خود دانشجویان
به اجبار باید خارج از دانشگاه این قضیه را پیگیری کنند. با توجه به اینکه ما
دانشگاه آزادی بودیم، این تمهیدات میتواند اندیشیده شود که ما در آن دوره، حداقل یک
جوجهریزی داشته باشیم. گروه گروه شویم و دانشجویانی که علاقه به طیور دارند، جوجهریزی
کنند و پرورش دهند و وقت خود را بیشتر در حیطهای بگذرانند که به آن علاقه دارند و
برای خود دانشکده مفید باشند. کمااینه سود پرورش میتواند به خود دانشکده برسد.
متاسفانه جای خالی این فعالیتها احساس میشود و دانشجویان
از حیطه صنعت بسیار دور هستند. مخصوصا برای منی که دختر هستم، خیلی سخت است. من رزیدنت
شدم اما هنوز یک فارم ندیدم و هنوز نمیدانم که آیا میتوانم وارد این حیطه شوم و
اجازه دارم؟ قطعا میشوم اما بحث این است که این قضیه باید روشنتر شود. یا اینکه
قسمتهای پرورش دانشگاهها، علاوه بر اینکه دام بزرگ دارند، باید به این حیطه هم
بپردازند که یک سالنی باشد و دانشجویان به بازدید بروند و پرورش انجام دهند.
خودشان آزمون و خطا کنند و یاد بگیرند. متاسفانه این قضیه خیلی ضعیف است. در قسمت
زینتی هم همین است. البته دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران در بخش زینتی خیل قوی
است اما در دانشگاه ما کیس خیلی کم بود.
حکیم مهر: برای علاقهمندانی که قصد
شرکت در آزمون تخصص دارند، چه توصیههایی دارید؟
قطعا کسی که این حیطه را اتخاب میکند، به آن علاقهمند
است. به نظر من افراد علاقهمند هرچه بیشتر پیش افراد بنام در آن حیطه کارآموزی
سنگین کنند. اگر یک کیس میبینند، جستجو و همان شب در مورد آن مطالعه کنند. قطعا
اساتید دلسوز که خوشبختانه سر راه من هم قرار گرفتند، پاسخ میدهند و سوال ذهنی ایجاد
میکنند که کارآموز به دنبال آن برود. حتما رفرنس بخوانند و چشمان خود را به رفرنس
خواندن عادت دهند و رفرنسهای رشته خود را بشناسند. زبان را قوی کنند، چون یک
مساله بینالمللی است و اگر زبان قوی نباشد، قطعا انسان با دنیا ارتباط ندارد. CV را خصوصا در یک
سال آخر قوی کنند و مقاله و پوستر و کنگره داشته باشند. به طور خلاصه به خاطر چیزی
که به دنبال آن هستند، بجنگند.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار
ما قرار دادید.
ممنون از سایت حکیم مهر که چنین مصاحبه هایی را ترتیب می دهند