کد خبر: ۷۹۲۱۳
تعداد نظرات: ۵ نظر
نگاه شما:
در هنگام زنده‌گیری، احتمال به دام افتادن سگ‌های آرام و غیرمهاجم بیشتر است و به بیان آماری، احتمالا چیزی بالغ بر ۸۴ درصد به دام افتاده‌‌ها نمره‌ای کمتر از میانگین تهاجمی بودن در جامعه آماری را دارا خواهند بود ...

نگاهی به زنده‌گیری سگ‌های بی‌صاحب و انتقال به پناهگاه از منظر زیستی تکاملی و روان‌شناختی

اشکان لطیفی

این روزها اخبار مربوط به سگ‌های بی‌صاحب، سگ‌گزیدگی، مرگ دردناک هموطنان در هنگام فرار از حمله (برای مثال بروز اتفاقاتی همچون تصادف با خودرو) و یا در اثر حمله مستقیم این سگ ها، هاری، و غیره موجب آن شده است که مخالفان و موافقان با راهکارهای ارائه شده از سوی متخصصین امر، خصوصا دامپزشکان، به تبادل نظر بپردازند. این مبادلات و گهگاه مجادلات به مباحث مختلفی پرداخته اند که حیطه گسترده ای از مسائل در مقولاتی همچون آسیب های جسمی و روانی، بیماری های عفونی و مشترک، محیط زیست، مدیریت شهری، فلسفه اخلاق، حقوق، و غیره را شامل می شوند. اما به نظرم رسید که آنگونه که باید و شاید به این مقوله از منظری زیستی تکاملی و نیز روانشناختی پرداخته نشده است. از همین روی، در این مقاله کوتاه سعی بر آن دارم تا موضوع را از زوایای یاد شده نیز مورد واکاوی قرار دهم.

عموما از زنده گیری و انتقال به پناهگاه به عنوان راهکاری برای پایان دادن به معضل سگ های بی صاحب یاد شده است. اما من فکر می کنم که صرفا استفاده از این راهکار بدون توجه به دیگر متغیرهای دخیل در بلند مدت می تواند به افزایش تعداد حملات و سگ گزیدگی منجر شود. اما چرا و به چه علت صرفا زنده گیری سگ های بی صاحب و انتقال آن ها به پناهگاه احتمالا نتیجه عکس خواهد داشت؟

همانگونه که مطالعات روانشناسان تطبیقی و کردارشناسان نشان می دهد، خصیصه های شخصیتی تنها مختص به گونه انسان نبوده و در دیگر جانداران، منجمله سگ ها، نیز قابل مشاهده است. شاید تجربه روزمره افراد با فرزندان و یا حیوانات خانگی خود نیز به تنهایی برای تایید این موضوع کافی باشد. ما می دانیم که در میان فرزندان یا حیوانات خانگی خود، برای مثال، برخی تندخوتر، برخی آرام تر، و برخی بازیگوش ترند. به بیان دیگر، شاهد خصوصیاتی هستیم که از بدو تولد موجبات تفاوت های میان افراد و یا حیوانات را تا میزانی فراهم می سازند.

مطالعات زیست شناسان، روانشناسان تطبیقی، و عصب شناسان تحولی موید این امر است که این خصیصه های اولیه بر تفاوت هایی در زیرساخت های عصب شناختی و به صورت تفاوت در میزان فعالیت مدارهای مغزی مربوطه استوار هستند. و مهم تر آنکه مطالعات در حیطه ژنتیک رفتاری نشان دهنده قابلیت به ارث رسیدن این خصایص می باشند، البته باید خاطر نشان ساخت که تعامل میان آنچه به ارث برده می شود و محیط نیز دارای اهمیت بسزایی است، مضاف بر آنکه بحث توارث خود بر اساس قوانین احتمالات صورت می پذیرد. این تعامل از همان دوران بارداری تا تولد و سپس رشد و نمو یافتگی دارای موضوعیت است.

حال تصور کنید که در جامعه آماری سگ های بی صاحب توزیع ژنی خصیصه های شخصیتی که می توانند منجر به بروز رفتار تهاجمی بیشتر و یا کمتر در حیوان شوند به صورتی نرمال توزیع شده باشد، بدین صورت که دو دسته از سگ های بسیار آرام و بسیار تندخو دارای درصد جمعیتی مشخصا پایین تری نسبت به سگ هایی با درجه ای میانه از این نوع رفتار باشند. دگر بار تصور کنید که برنامه ای میان یا بلند مدت برای صرفا زنده گیری و انتقال سگ ها به پناهگاه ها به اجرا درآید، نتیجه چه خواهد بود؟

فرض کنید که احتمال زنده گیری موفق یک سگ تابعی از متغیر میزان اعتماد حیوان به انسان ها باشد، به نحوی که همبستگی ای مثبت میان میزان اعتماد به انسان و در دام افتادن حیوان وجود داشته باشد. حال سوال دیگری مطرح می شود که عموما میزان بالاتری از اعتماد به انسان در میان کدام سگ ها قابل مشاهده است؟ سگ های مهاجم یا سگ های آرام؟ پاسخ واضح است، اگر رابطه میان تهاجم و اعتماد را بررسی کنیم متوجه خواهیم شد که در فضای اعتماد میزان بروز تهاجم کمتر از فضای بی اعتمادی است. در واقع عملکرد و فعالیت مغز در موقعیت اعتماد متفاوت با موقعیت بی اعتمادی است. تحریک پذیری و فعالیت بیشتر در دستگاه لیمبیک یکی از مشخصه های عصب شناختی رفتار در فضای بی اعتمادی و لذا آمادگی برای پاسخ گریز و یا تهاجم است. به بیان آماری، ما شاهد رابطه ای خطی و شیبی با ضریب منفی در میان دو متغیر اعتماد و تهاجم خواهیم بود.

بر این اساس، آنچه روی خواهد داد، به دام افتادن سگ های آرام و غیر مهاجم با احتمال بالاتر است. به بیان آماری، احتمالا چیزی بالغ بر ۸۴ درصد به دام افتاده ها نمره ای کمتر از میانگین تهاجمی بودن در جامعه آماری و یک انحراف معیار بالاتر از این حد میانگین را دارا خواهند بود. بنابراین، آنچه که در بلند مدت اتفاق خواهد افتاد حذف تدریجی سگ های آرام و معتمد به انسان از این جامعه آماری است. حال اگر به یکی از دلایل مهم بی اعتمادی و تهاجم در سگ ها بازگردیم، به خصیصه های شخصیتی حیوان خواهیم رسید. خصیصه هایی که باعث شده اند این حیوان در تعامل با محیط و انسان ها مانند آن دسته از سگ هایی که دارای خصوصیات شخصیتی کمتر تهاجمی هستند عمل نکند و لذا تا درجاتی در فضای گریز و یا تهاجم قرار گرفته و رشد و نمو یافته باشد. ممکن است بگویید اما شاید محیط موجب تهاجمی بودن آن سگ شده است. باید گفت بله، اما محیط در تعامل با ژن ها عمل می کند و نقش خصیصه های شخصیتی را به هیچ عنوان نمی توان انکار کرد. مضاف بر آنکه، مبحث ما توزیع ژن ها در یک جامعه آماری است.

و اما نتیجه در این جامعه آماری چه خواهد بود؟ نتیجه آن است که ما با توزیع ژن هایی که موجبات تعامل کمتر و تهاجم بیشتر را در سگ ها فراهم می آورند روبرو خواهیم شد، جامعه ای از سگ ها که به صورت ژنی مهاجم تر هستند و سخت تر اعتماد می کنند. در این شرایط انسان ها نیز خصمانه تر با این حیوانات برخورد خواهند کرد، و دور باطلی از تقویت تهاجم و بی اعتمادی را شاهد خواهیم بود. نکته مهم دیگر آنکه، یادگیری اجتماعی که از مباحث مهم در روانشناسی یادگیری است زمینه را برای بدتر شدن اوضاع فراهم می آورد. مطالعات نشان می دهند که یادگیری از طریق مشاهده دیگر افراد گروه از ساز و کارهای مهم یادگیری در حیوانات اجتماعی است، گرچه این مهم به حیوانات اجتماعی محدود نمی شود. خلاصه آنکه سگ ها فرا می گیرند که در مواجهه با انسان بی اعتماد و تهاجمی باشند و انسان ها نیز یاد می گیرند که همین رفتار را در برابر سگ ها از خود نشان دهند. نتیجه به احتمال زیاد افزایش نرخ سگ گزیدگی خواهد بود.

و اما راهکار چیست؟

جواب ساده و خلق الساعه ای برای این موضوع وجود ندارد، اما می توان راهکارهای ذیل را به عنوان اجزای یک رویکرد کلی تر و یکپارچه پیشنهاد کرد.

الف) عقیم سازی سگ های بی صاحب. سگ های نر با خصوصیات تهاجمی و سلطه طلبانه بخت کمتری برای انتقال ژن های خود خواهند داشت، میزان سگ گزیدگی توسط سگ های ماده که عموما در دفاع از توله ها به وقوع می پیوندد کاهش خواهد یافت، و مهمتر آنکه از نرخ زاد و ولد سگ ها نیز کاسته خواهد شد.

ب) فرهنگ سازی در قبال فرهنگ اشتباه غذارسانی به سگ های بی صاحب

ج) واکسیناسیون و انگل زدایی

د) سازماندهی تیم های بررسی نرخ رشد جمعیت سگ های بی صاحب در حیطه شهرها و روستاها (برای مثال استفاده از نیروهای دولتی در سازمان های مربوطه، همچنین از طریق تعریف پایان نامه و رساله تحصیلی در رشته های مرتبط در راستای مطالعاتی از این دست در مراکز علمی و دانشگاهی، استفاده از افراد متخصص داوطلب، استفاده از فعالان داوطلب در سازمان ها و گروه های مردم نهاد، و غیره) و اتخاذ سیاست معدوم سازی با در نظر گرفتن موازین انسانی و اخلاقی در صورت کاهش نیافتن تعداد سگ ها و میزان مراجعات مرتبط با سگ گزیدگی در منطقه علیرغم به کارگیری راهکارهای ارائه شده در بازه زمانی مشخص، و از سرگیری راهکارهای جایگزین پس از برابر شدن شمار جمعیتی سگ های بی صاحب و نرخ گزش در منطقه با صدکی معین شده از سوی مراجع علمی ذیصلاح و یا میانگین کشوری

ه) پیگرد و برخورد قضایی با متخلفان و کاسبان سگ های بی صاحب، و همچنین مهیا ساختن تمهیدات موثر و سریع برای شکایت شهروندان و دادستانی ها از شهرداری ها و ارگان های مرتبط در صورت انجام ندادن وظایف محوله

و) ساماندهی سیاست های مرتبط با پسماند و زباله

ز) شناسنامه دار کردن سگ های دارای صاحب و پیگیری و بازخواست مالک سگ در صورت ارتکاب به رهاسازی

ح) ممنوعیت مالکیت آن دسته از نژادهای سگ که دارای خصوصیات تهاجمی هستند، مگر در موارد خاص همچون استفاده در نگهبانی و مراقبت از گله

در پایان می توان گفت به نظر می رسد که اتخاذ رویکردی پویا و در تماس با واقعیات آماری و شاخصه های منطقه ای همانند نرخ رشد جمعیتی سگ های بی صاحب در منطقه، نرخ بروز سگ گزیدگی و حملات این سگ ها در منطقه، نرخ شیوع بیماری های مشترک میان سگ و انسان در منطقه، و دیگر شاخص های مربوطه تنها راه ممکن برای حل و فصل علمی این معضل است. تنها یک رویکرد پویا است که می تواند راهکارهای مقتضی را بر اساس نیازها و مشخصه های هر منطقه صورت بندی کرده و به بازنگری و تصحیح خود در مواجه با واقعیت بپردازد.

 

انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۱۷ - ۱۴۰۳/۰۴/۰۹
0
3
سگهای ولگرد رو ببرید پناهگاه
بعد از چند وقت همین حکیم‌مهر تیتر میزنه: افراد ناشناس (بخوانید حامی نما) به یک پناهگاه سگهای ولگرد حمله کرده و آنها را به آغوش طبیعت باز گرداندند!!!

حالا این افراد به ظاهر ناشناس کی هستن؟
همان حامی نمایی که وقتی جیبش خالی میشه مجبور میشه دوباره از اون سگهای زبون بسته کسب درآمد و سواستفاده کنه...
ناشناس
|
France
|
۰۰:۱۱ - ۱۴۰۳/۰۴/۱۰
0
2
حیف این متن خوب و علمی بود که رفرنس نداشته باشه ولی خسته نباشید
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۴۵ - ۱۴۰۳/۰۴/۱۰
2
0
امحا سریع تنها را چاره است
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۴۴ - ۱۴۰۳/۰۴/۱۰
0
0
خب الان تو اون مرکز جمع آوری امکان انتقال بیماری به همدیگر رو دارن
رضا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۴۲ - ۱۴۰۳/۰۴/۱۰
0
1
با سلام و خدا قوت
معظل سگ های بلاصاحب مختص ایران نیست و در اکثر کشورهای اسیایی و همسایه وجود دارد ولی تفاوت تصمیم گیری با کشور ما در مدیریت معظل هست که متاسفانه در ایران از الگوهای آنها که تا حدوی موفق بوده اند استفاده نشده که به اختصار عرض میکنم در دنیا برنامه مقابله حذف یکباره نیست و در برنامه مقابله ۱۰ ساله برنامه ریزی شده و بدین صورت که سگ های یک منطقه یا محله در روستاها و شهرهای کوچک که دارای قلمرو هستند را زنده گیری به سایت منتقل کرده و عقیم سازی، واکسن هاری و انگل زدایی می شوند و حداکثر ظرف کمتر از ۲۴ ساعت به مکان زنده گیری بر می گردانند تا قلمرو حفظ شده و سگ های دیگر وارد ان منطقه نشوند و پس از انجام بیش از ۹۰ درصد منطقه با علامت گذاری سگ ها با حذف ۱۰ درصد سالیانه سگ های مهاجم هر منطقه ظرف ۱۰ سال کار جمع می شود ...
نظر شما
ادامه