گوزنها، فضای مجازی، دامپزشکی
دکتر پدرام فرهادیان
رزیدنت جراحی دامپزشکی، مدرس دانشگاه
فیلم گوزنها را خاطراتان هست؟ نمیدانم برای چندمینبار، ولی دوباره دیدمش؛ اینبار با موضوع و برداشتی جدید. قطعا از نظر من و بسیاری از منتقدین، فیلم گوزنها یکی از بهترین فیلمهای تاریخ کل سینمای ایران و حتی زمان حال است. آنچه که از نظر من سبب شد گوزنها خاص و بیهمتا باشد، پیام آن بود، آنهم در دههی پنجاه؛ پیام برای تصمیمی بزرگ؛ پیام برای جهش از کوتاهی و کاهلی؛ پیام برای خروج از چالههای زندگی؛ پیام برای فهم اینکه هیچوقت برای تغییر دیر نیست؛ پیام برای اینکه حتی وقتی که در قعر زندگی و بدبختی هستی، باز هم میتوانی به اوج برسی؛ پیام برای اینکه حتی با تهمانده روح و جانت هم میتوانی مسبب انجام عملی بزرگ باشی؛ و نهایتا پیامی برای آنانکه فکر میکنند زندگی را باختهاند و ناامیدی امانشان را بریده است. میدانید اصلا گویا پایان گوزنها پایان شاهنامه است؛ همانجا که فردوسی بزرگ وعدهی خوشیهایش را داده است.
به نظر من یکی از مهمترین عناصر ایجاد یک نگرش و تغییر در این فیلم زیبا که قابل تامل است و یکی از شگفتانگیزترین موضوعات در مورد عناصر عوامل ایجاد تغییر، نبود کهن الگوی پیر دانا یا فرزانه است. در این اثر ماندگار هیچ گفتمانی از بالا به پایین با قهرمان داستان وجود ندارد. خلاصه اینکه از نظر من مهمترین پیام این فیلم این است: «برای تغییر نیاز به دانایی دارید و دانش و فهم، اما کسب این دانایی و نگرش بر خلاف خیلی از قصه و سرگذشتها و فیلمها با نصیحتهای یک موعظهگر، یک کشیش، یک آخوند، یک روشنفکر یا نماد و کهن الگوی پیر فرزانه نیست، بلکه نحوه کسب آگاهی در تشکیل حلقهی مجدد یک رابطه صمیمی و یک دوست قدیمی با یک عشق نافرجام نیمهکاره است. مهمترین عنصر ایجاد تغییر در ذهنیت رسول که معتاد شده و زندگی را وا داده است، برگشت به عقب و نگاهی عمیق به گذشته است که چه کسی بوده و چه پتانسیلها و تواناییهایی داشته و در کجای زندگی کدامین مسیر را اشتباه رفته که اکنون به این روز دچار شده است.»
به بیان دقیقتر، گاهی اوقات نگاهی منصفانه و دقیق به مسیر گذشته میتواند نقشهای باشد برای مسیر آینده، یعنی: «چی میخواستیم و چی شد…» اما گوزنها کجا و ارتباطش با منِ دامپزشک و عرصهی فعالیتم کجا؟ در گردباد افکارم میان ارتباط فضای مجازی و واقعیت در سیر و سلوک بودم که ناخواسته ذهنم بین ایندو ارتباطی یافت و منهم نگاشتم تا شما هم بخوانید تا علاوه بر تأمل و نقد، شاید کورسویی باشد به روشنایی…
دوستان، در این جبر جغرافیایی و زمانی، فضای مجازی خواسته و ناخواسته بخشی از حیات و ممات ما و حرفهمان است، بنابراین بدیهی است که باید از آن، هم لذت ببریم، هم استفاده کنیم. اما نکته اینجاست که این فضای مجازی نباید به پیر مغان و راهنمای ما تبدیل شود که اگر چنین شود، من و شما از اصل خویش دور و چهبسا گم خواهیم شد. عزیزانم، نگاهی به گذشته بیاندازید. آیا پیشگامان این حرفه در تمامی شاخهها و حوزهها از حیوانات فارم تا حیوانات خانگی، از حلالگوشتها تا حیات وحش، از صنعت پرورش تا بستهبندی، از تولید تا دارو نیاز به فضای مجازی داشتند؟
میدانم اکنون جوانی تازه فارغالتحصیل با بادی در گلو میگوید:« خب، اون موقع نبود که نبودن!» و صد البته که تا حدی هم دوست جوانم درست میگوید، ولی عزیزان، باور بفرمایید هر عصر و دورهای امکاناتی در حد خود داشت به غایت جذاب و وهمانگیز، ولی داستان در عزت نفس بود و نگاه جامع و غرورانگیزتر به درمان و دامپزشکی. من نمیخواهم بگویم که فضای مجازی و داشتن صفحه شخصی برای درمان و کلینیک و بیمارستان ناروا و دور از عقل است، نه، اصلا چنین قصدی ندارم، اما میخواهم بگویم دوست عزیزم، کاش حداقل اصل داستان را نگاه کنی و گذشته را مرور. کاش من و شما مثال رسول نگاهی به پتانسیلهای علمی حرفهمان داشته باشیم و بپذیریم که در قالبی جذاب و پر از دانش در صفحه مجازی خود یا کلینیک و بیمارستانمان حضور پیدا کنیم، نه همانند فردی برای خنداندن و ایجاد لحظات فان برای مردم، که حتی اگر اینهم الگوی شخصی از دوستان است، ایرادی ندارد و ما قصد فضولی در امور شخصی کسی را نداریم ولی لطفا آن را به دامپزشکی و اهمیت علمی آن منگنه نکنید.
رفقا، در دانش از هم سبقت بگیرید؛ در نشان دادن اهمیت علمی حوزه دامپزشکی با هم رقابت کنید؛ در تولید محتواهای علمی جذاب از تمام ابعاد این علم کوشا باشید؛ در معرفی حرفههای مرتبط با دامپزشکی دقیق و جامع عمل کنید؛ در معرفی و ارائه خدمات خود در قالب علمی دریغ نکنید؛ اما لطفا همانند بلاگرهای دلقک سخن نگویید؛ موجب به سخره گرفتن ابعاد وسیع دانش دامپزشکی نشوید؛ فیلمهای کودکانه و ابلهانه در جهت جذب مخاطبان نسازید؛ در اعلام تعداد عقیمسازیها و… خود با دیگر همکاران رقابتهای بلاهتانگیز نکنید؛ با بیماران خود همانند تمریندهندهها و سرپرستان فیلم نگیرید؛ اگر از دانش رفتارشناسی و ارتباطش با دامپزشکی اطلاعاتی ندارید لطفا فیلمهایی پر از اشکالات علمی را پخش نکنید؛ برای گردش چرخه مالی امور کلینیک یا بیمارستان خود دست به هر اقدام ناآگاهانهای نزنید.
دوستان، اساتید، سروران، من و شما قرار نیست به هر قیمتی و به هر ذلتی و به هر شیوهای کسب درآمد کنیم. من و شما مصداق همان پزشکی هستیم که انسان را درمان میکند- که صدالبته با شما موافقم؛ در میان آنان نیز چه بسیارند افراد سخیفی که نمیدانند کجای دانش ایستادهاند و نقششان چیست- پس لطفا در شأن خود از فضای مجازی بهره ببرید. کاش مثال رسول با نگاهی به پتانسیلهای خویش تک به تک به رشد و تعالی دامپزشکی کمک کنیم، چرا که من و شما فانی هستیم و رفتنی اما این دانش مانا است و ماندگار؛ قدر بدانیم آنرا…
رسول با کمک دوستان و جمع صمیمیاش به گذشته که نگاه کرد، فهمید که کجاها به زندگی خودش […] زده است؛ درست شنیدید یا خواندید، […] چون به روایتی قرار بود اسم فیلم مسعود کیمیایی همین باشد. […]زنها که میگن به معنای معتاد بوده است؛ البته همین ایهام در نوشتار هم جالب بوده است. اما در مجموع گوزنها با همان شاخهای بلندش که لابلای شاخهها جنگل گیر کرده، بر سر زبانها افتاد و البته که کمی مودبانهتر هم هست.
بعضی وقتها نگاه به گذشته خوب است، آنهم هنگامی که در زمان حال افتضاحی درست کردهایم، بیا و ببین… هر چند زندگی رو به جلو و آینده خوب است، اما مصیبت جایی است که گذشته از حال امروز ما خیلی بهتر بوده و ما آرزویش را داریم؛ آرزوی روزهای خوش گذشته از دست رفته که یک جایی با یه انتخاب اشتباهی مسیر خوب را به بد تبدیل کردیم و شاید به قول مسعود کیمیایی حسابی […]زن شدیم.
اما سوال اساسی و اصلی اینجاست جناب دکتر ، شما به عنوان یک جراح و دامپزشک چه پیشنهادی برای انجام این کار دارید ، آیا برنامه راهبردی ویژه ای برای ارتقای وجهه دامپزشکی در کلاس جهانی دارید ؟ خوشحال و خوشنود خواهم بود اگر شما استاد بزرگوار یک بستر برای گسترش دانش و آموزش دامپزشکی نظیر یک برنامه مدون یا یک پژوهشکده علمی تحقیقاتی یا به عنوان مثال یک مجله و حتی یک رسانه ، یک سایت تأسیس بفرمایید ، چرا که میدانم استعداد آن را دارید.
با احترام فراوان