حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: دستیابی به رکورد یک میلیون دنبالکننده علاقهمند به حرفه دامپزشکی در پلتفرم اینستاگرام، اتفاقی است که «دکتر مهرداد کریمی» در یک قدمی آن قرار دارد و به زودی به آن خواهد رسید. دامپزشکی که با ارائه یک تصویر زیبا و دلچسب از روزمرگی با حیوانات کوچک، مردم عادی را با این حوزه از فعالیت دامپزشکان آشتی داده است. البته این تمام ماجرا نیست و تلاش بیوقفه او برای معرفی حوزه حیوانات کوچک، ضربات ناخواستهای را به سایر بخشهای دامپزشکی زده و ویترین نامتوازنی را از نقش و جایگاه دامپزشکان پیش روی مسئولان کشوری قرار داده است.
دکتر مهرداد کریمی به حکیم مهر میگوید: «دو سال پیش ناآگاه و جوان بودم و کمتر از حال حاضرم اطلاعات داشتم. با چنان سرعتی در معرفی دام کوچک پیش رفتم که بخشهای دیگر را فراموش کردم. اما الان تمام تلاش من این است که به هیچ عنوان به صنف و به همکارانم آسیب نزنم. واقعیت این است که این مسئله نو و جدید بود و من در مسیری قدم میگذاشتم که قبلا کسی نرفته بود. قطع به یقین معمار فوقالعادهای برای این جاده نبودم و جاده بهتری میتوانست ساخته شود، اما این نهایت توانمندی من در آن زمان با دانش یک پسر ۳۵ ساله بود.»
حکیم مهر: آقای دکتر، فارغالتحصیل کدام دانشگاه هستید؟
بنده فارغالتحصیل دانشکده دامپزشکی دانشگاه آزاد گرمسار هستم.
حکیم مهر: مسیری را که تا به امروز طی کردید، چگونه بود؟
من هم مانند همه همکاران دیگرم، مسیر بسیار سختی را طی کردم تا تبدیل به کلینیسین شوم. مشکلات مربوط به کارآموزی و... بسیار ما را آزار میداد، چون آن زمان همه مراکز کارآموزی قبول نمیکردند و تعداد کلینیکها و بیمارستانها خیلی کم بود. بعد از کارآموزی هم با مشکلاتی نظیر اخذ پروانه و ورود به بازار کار مواجه بودم. حتی ورود من به بازار کار هم بسیار سخت بود، چون بیمارستانها و کلینیکهای بزرگتر فشار میآوردند و این مسائل اذیتکننده بود.
حکیم مهر: از ابتدا به رشته دامپزشکی علاقهمند بودید یا دست تقدیر شما را وارد این رشته کرد؟
بله، من از کودکی به به این حوزه علاقهمند بودم.
حکیم مهر: آیا آن زمان حیوان خانگی هم داشتید؟
بله، داشتم.
حکیم مهر: بعد از فارغالتحصیلی چه کردید؟
به مدت چهار سال نماینده علمی شرکتهای دارویی بودم و بعد از آن به تدریج توانستم به سمت فیلد کلینیسینی که مورد علاقهام بود، برگردم.
حکیم مهر: در حال حاضر صفحه شخصی شما در اینستاگرام دنبالکنندههای بسیار زیادی دارد و این حجم از دنبالکننده برای یک موضوع دامپزشکی، بینظیر است. چطور به این نقطه رسیدید و برای دستیابی به موقعیت کنونی، چقدر زمان اختصاص دادید. آیا این بازار کار، برای سایر همکاران هم وجود دارد؟
از لطف شما سپاسگزارم. قطعا دامپزشکان زیادی را داریم که از نظر دانش و محتوای علمی بسیار از بنده داناتر هستند و من شاگرد آنها هستم، اما شاید در حوزه فضای مجازی و مدیریت مشتری، قوی عمل نکردند. اما در خصوص بازار کار کنونی باید بگویم که بازار پت در ایران یک بازار رو به رشد است که همچنان به مسیر رشد خود ادامه میدهد. دوستانی که بعد از ما فارغالتحصیل شدند، مسیر راحتتری را نسبت به ما داشتند، چون مردم مقداری با فضای کلینیکها و فعالیتهای دامپزشکی بیشتر آشنا هستند. تعداد بالاتر کلینیکها و رویت دامپزشکان در فضای مجازی در این مسیر نقش زیادی داشته است؛ اما آنچه که میتوانم بگویم صرفا سهم خودم بوده، ایجاد دوستی بین مردم با پت است، تا جایی که حتی افراد فاقد پت هم دیگر با پت مشکلی ندارند. بیشترین کمکی که حضور در فضای مجازی توانسته بکند، ریختن قبحی بوده که مردم ما به دلیل برخی سنتها و اصول، نسبت به پت داشتهاند و میتوانم بگویم که این نقش بنده بوده است. در حال حاضر هم حال و هوای بازار خوب است، چون دوستانی را که در حوزه کلینیکهای بزرگ و کوچک و بیمارستان ها میشناسم، شرایط نامساعدی ندارند.
حکیم مهر: مهمترین مشکلات فعالیت در این عرصه چیست؟
مشکلاتی ما با آن مواجه هستیم، مواردی چون مصوبه شهرداری در خصوص الزام به تجاری بودن کلینیکهای دامپزشکی، فشار به کلینیکها برای فعالیت در خارج از بافت شهری و... است که البته نظام دامپزشکی تمام تلاش خود را به کار گرفته تا برای این حکم از دیوان عدالت اداری دستور توقف بگیرد. بنده در جریان تلاشهای نظام هستم و تقریبا هفتهای یکبار در این خصوص با رئیس نظام دامپزشکی استان تهران صحبت میکنم. همانطور که میدانید، هر چقدر که یک کلینیک مراجعین بیشتری داشته باشد، شهرداری و سایر ارگانها بیشتر روی آن متمرکز میشوند.
حکیم مهر: به این مسئله اشاره کردید که برخی همکاران علیرغم دانش و توانمندی بالا، در مدیریت مشتری موفق نیستند. رمز موفقیت شما در این مسیر چیست؟ خاص آنکه خیلی از افرادی که صفحه شما را دنبال میکنند، نه دامپزشک هستند و نه حتی پت دارند.
واقعیت این است که چالش اول من با اینستاگرام این بود که ما پلتفرم اینستاگرام را درست نمیشناسیم که البته در حال حاضر این وضعیت بهتر شده است. بنده راجع به زمانی صحبت میکنم که خودم شروع به کار کردم. من به درستی نمیدانستم که این پلتفرم چیست و بیشتر نگاه من به عنوان یک ویترین برای مغازه بود. اما واقعیت این است که ما میتوانیم از طریق این رسانه مدیریت مشتری انجام دهیم. اینستاگرام به منزله صدا و سیماست و بر اساس تعداد مخاطب، یک رسانه قوی در دستان صاحب صفحه به شمار میرود. یک میلیون دنبالکننده به معنای تمام افراد صاحب پتی است که پای شبکههای صدا و سیما مینشینند. در واقع آنچه که از محتوای اینستاگرام در ذهن من بود، اینی نبود که در حال حاضر ساخته شده است، چون آن زمان خیلی آگاه نبودم.
به نظر خودم یکی از علل دستیابی من به این جایگاه، این است که خیلی از آموزهها را در مسیر یاد گرفتم. در واقع به این شکل نبود که از ابتدا بخواهم یک ساختار بسیار کامل بسازم و ارائه دهم، بلکه معمولا در طول مسیر ورژنهای مختلف را امتحان و سعی میکنم که بهتر شوم. بنده همواره در طول مسیر بازخورد مشتری را میگیرم تا بعد بتوانم باگهای آن را حذف کنم و این مهمترین مسئله بود.
موضوع دوم صداقت محض بود. مردم ما با صداقت حال بسیار خوبی میگیرند، چون از دروغ متنفر هستند و خسته شدند از بس که دروغ شنیدند. لذا صداقت را به راحتی میپذیرند. اگر کسی در صفحه اینستاگرام برای ارتقای کاراکتر خود تلاش کند، با او همراه نمیشوند. اما اگر احساس کنند که به یک صنف، یک تفکر و یک فرهنگ کمک میکند و این تفکر و فرهنگ، صادقانه و شرافتمندانه باشد، حتما به دنبال او میآیند.
موضوع بعدی به تکنیک و ابزار برمیگردد. بنده تئاتر، سینما و نویسندگی کار کردم و در مورد مسائل مربوط به اجرای برنامه، مدتها تمرین داشتم و این مهم را کاملا بلد هستم. دانستهها باید به درستی بیان شوند و فن بیان یکی از مهمترین ابزاری است که یک نفر میتواند در فضای مجازی داشته باشد. اگر یک دانشمند فن بیان نداشته باشد، حجم دانایی او مشخص نمیشود. زبان ما برای نشان دادن دانستههای درون مغز است. اگر زبان توانا نباشد، چه کسی خواهد فهمید که درون مغز ما چه میگذرد؟ البته که برخی افراد ممکن است مرید یک دانشمند باشند و صرفا به خاطر مقالات و... او را دنبال کنند.
مسئله دیگر اینکه فضای مجازی به منزله یک چاقوی دو لبه است و به همان اندازه که مثبت است، نقاط منفی هم دارد. فرد باید سعی کند که این چاقوی دو لبه را به سمت گردن کسی نگیرد. من فکر نمیکنم در تمام مدت این شش سالی که دنبالکنندههای زیادی داشتم، حتی یک بار بر علیه کسی صحبت کرده باشم. چرا شخص باید از این موقعیت برای ضربه زدن به فرد دیگری استفاده کند یا بخواهد او را زخمی کند؟ این فاکتور بسیار مهمی است که نباید انجام شود. حتی پلتفرم اینستاگرام هم در قوانین خود تاکید کرده که استفاده از کلمات رکیک و... را به هیچ عنوان نمیپذیرد.
موضوع مهم دیگر محتواست که باید کاربردی، سرگرمکننده و در عین حال نو و جدید باشد. ترکیب این سه مقوله بسیار سخت و یکی از مسائلی است که معمولا همکاران در فضای مجازی با آن مشکل دارند؛ ایجاد محتوایی که هر سه ویژگی را در حد متعادل داشته باشد، لوس نشود و صرفا فقط علمی و خشک نباشد. مردم علاقهمند هستند از چیزی که میبینند و به آن میخندند، یک مسئله هم یاد بگیرند.
حکیم مهر: آیا پیش از راهاندازی این صفحه، میدانستید که به این مرحله میرسید یا این مسئله اصلا برای شما مهم نبود و به مرور پیش آمد؟
واقعیت این است که من از ماه سوم و چهارم راهاندازی صفحه اینستاگرام، متوجه این موضوع شدم که ماکزیمم بازخورد یک ویدیو، نشان دهنده پتانسیل دنبالکنندههای ماست. درست مثل اینکه یک فرد به باشگاه میرود و بدن او دم میکند. آن دم، توانایی بدن برای رسیدن به آن حجم عضله در کوتاهمدت است که هر بار افزایش پیدا میکند. من از همان ویدیوهای ابتدایی متوجه شدم با اینکه تعداد دنبالکنندههای صفحه من حدود ۴ هزار تا است، اما این ویدیو تا ۱۵۰ هزار بازدید میخورد. لذا بر اساس دانشی که از ساخت محتوا و ساختار اینستاگرام پیدا کرده بودم، متوجه شدم که این پتانسیل من است. موضوع دوم اینکه من واقعا به دنبال این نبودم که صفحه موثری داشته باشم، بلکه هدفم این بود که مردم احساس کنند هر روز در کلینیک با من در کنار حیوانات زندگی میکنند.
یکی از کارهایی که من کردم، انتشار روزانه یکصد استوری بود و خیلی به پست اهمیت نمیدادم. میخواستم از ابتدای صبح، حضورم در کلینیک دامپزشکی مثل یک برنامه تلویزیونی برای مردم اجرا شود. فکر میکنم این مسئله که مردم احساس میکردند دروغی وجود ندارد، بسیار موثر بود. کما اینکه اگر ما در پروسه درمان ناموفق بودیم و خطایی داشتیم، آنها میفهمیدند و خودمان هم عنوان میکردیم که خطا دادیم. در نهایت صداقت و شرافت و در عین حال مسائل خلاقانه مانند اینکه از صبح تا شب با بنده در کلینیک باشند، ترکیب خوبی شد.
حکیم مهر: آیا تبلیغ هم قبول میکنید؟
اصلا. یکی از ستونهای اصلی کار بنده این است که هیچ وقت تبلیغ نگرفتم. هر زمان هم که میبینید از ابزار خاصی صحبت میکنم، از روی لطف است. مثلا برخی افراد آن ابزار را میآورند و از من خواهش میکنند که در مورد آن صحبت کنم. در نهایت هم درخواست واریز هزینه میکنند که من قبول نمیکنم و میگویم مثلا همین کادو کفایت می کند؛ در واقع بیشتر حالت مبادلات کالا به کالا دارد که از روی دوستی است.
حکیم مهر: خودتان هم برای رشد صفحه جایی تبلیغ ندادید؟
به هیچ عنوان. اعتقاد من این بود که برای ساختن یک فرهنگ و مسئله درونی که مردم را تحریک کند، نیاز است که محتوا از قلب خودت بجوشد.
حکیم مهر: آقای دکتر، اینکه شما در برقراری ارتباط بین دامپزشکان و مردم موفق بودید، صحیح است. اما این داستان سمت دیگری هم دارد که آن، خود صنف دامپزشکان هستند. وقتی بنده از مسئولین غیر دامپزشک مطالبهای را برای صنف دامپزشکان بیان میکنم، میبینم که دید آنها نسبت به این صنف، به درمانگران سگ و گربه که عموما وضعیت مالی خوبی دارند، متمرکز شده و توجهی به نقش دامپزشکان در بهداشت جامعه و غذای سالم ندارند. علت این مسئله را هم رفتار برخی از دامپزشکان در صفحات مجازی میدانند. بسیاری از بزرگان دامپزشکی هم نسبت به این مسئله صحه میگذارند. شما فکر نمیکنید که بخشی از این مسیر را اشتباه رفتید و تعادل را حفظ نکردید؟
بنده کاملا با صحبت همکاران خودم موافق هستم. دو سال پیش نادانتر بودم و کمتر میدانستم و به آنها کمتر حق میدادم، اما الان واقعا با آنها موافقم. بنده با چنان سرعتی در معرفی دام کوچک پیش رفتم که بخشهای دیگر را فراموش کردم. اما در حال حاضر در تمام مصاحبههایی که حتی با کانالهای یوتیوبی انجام میدهم، سعی میکنم که حتما حدود ۶ دقیقه از زمانم را در مورد سایر حرف دامپزشکی صحبت کنم؛ در مورد خانواده بزرگ دامپزشکی و اینکه ما صنف بزرگی هستیم که از «الف» تا «ی» تغذیه مردم را تامین میکنیم و چیزی که شما در حال حاضر میبینید، فقط بخش دام کوچک است.
شما درست میگویید، بنده ناآگاه و جوان بودم و کمتر از حال حاضرم اطلاعات داشتم، اما الان تمام تلاش من این است که به هیچ عنوان به صنف و به همکارانم آسیب نزنم. حتی وقتی در مورد یک همکار صحبت میکنند، به هیچ عنوان ادامه نمیدهم و میگویم که حتما کار آنها درست بوده است. بنده با هیچ کدام از همکاران مشکل ندارم و احساس همکاران نسبت به خودم را میپذیرم. البته تا آنجا که اطلاع دارم، خیلی از همکاران و اساتید من، بنده را نسبت به دو سال قبل جدا میکنند و قبول دارند که مسئله متفاوت شده است. واقعیت این است که این مسئله نو و جدید بود و من در مسیری قدم میگذاشتم که قبلا کسی نرفته بود. قطع به یقین معمار فوقالعادهای برای این جاده نبودم و جاده بهتری میتوانست ساخته شود، اما این نهایت توانمندی من در آن زمان با دانش یک پسر ۳۵ ساله بود.
حکیم مهر: به عنوان حرف آخر...
اگر بخواهم تمثیلی صحبت کنم، اعتقاد من این است که همواره تجدد بر اصولگرایی و تکنولوژی بر سنت فایق میشود. ما میتوانیم هر دو را با هم نگه داریم و این فوقالعاده است؛ کاری که ژاپنیها به بهترین نحو ممکن انجام میدهند؛ هم ریشههای فرهنگی خود را نگه میدارند و هم در عرصههای تکنولوژی فوقالعاده هستند. ترکیب این دو با هم، به شکل فوقالعاده پیش میرود. به نظر من ما باید ابزار جدید برای ارتقای مشاغل را بپذیریم و راهکار مناسبی بیندیشیم که از آن تخطی نشود. ما در پلتفرم اینستاگرام این همه روانشناس زرد داریم که هر چیزی را به مردم توصیه میکنند که بخشهای مختلفی از پزشکی و روانپزشکی را تحتالشعاع قرار میدهند. من از دوستان پزشک و دندانپزشک سوال کردم که شما با این موارد چطور مواجه میشوید؟ پاسخ آنها این بود که ابتدا و قبل از هر مسئله، یک نظارت ساده بر فضای مجازی دارند که اتفاقا فردی که بر فضای مجازی نظارت دارد، خبره فضای مجازی است. یعنی ما نمیتوانیم فردی را که فضای مجازی را نمیشناسد، مسئول نظارت بر فضای مجازی کنیم.
موضوع دوم در مورد آگاهسازی مردم است که نقش اساسی ماست. متاسفانه ما دامپزشکان نقش خود را کنار زدیم و آن را به افراد غیرمتخصص سپردیم. یکی از علل ورود من به عرصه اینستاگرام این بود که ما بازی را به مربیها و حامیها باخته بودیم. آنها ما کلینیسینها را اصلا حساب نمیکردند، به این دلیل که تریبون بزرگی نداشتیم. همه ما بازی را باخته بودیم. یک روز یکی از حامیان فعال در فضای مجازی تصمیم میگرفت فلان دکتر را تخریب کند و چنان به شکل مویرگی او را تخریب میکردند که نفس او در نمیآمد. من آمدم که با اینها مبارزه کنم و تریبون را از آنها بگیرم و به صنف تحویل دهم. همیشه هم گفتم که تصور نکنید این یک چاقو در دست من است. چاقو دست یک انسان احمق باشد، میکشد و دست یک جراح باشد، نجات میدهد. ما میتوانیم از این ابزار بهترین استفاده را بکنیم. هر مسئله دامپزشکی که پیش بیاید، این صفحه در اختیار دوستان است و همیشه با این رویکرد جلو رفتیم. به نظر من ما باید این موضوع را بفهمیم، درک کنیم و با آن حرکت کنیم. ما هیچ جایی برای فرار نداریم. یک زمانی کنگره شعر و ادب علیه نیما یوشیج برگزار و او را احضار میکردند که شما چرا به این شکل شعر میگویی و تن حافظ و سعدی را در مزار میلرزانی، شعر نو دیگر چیست؟ از آن دوره ۸۰ سال گذشته و ما نمیدانیم که نام آن کنگره چه بوده و اعضای آن چه کسانی بودند، اما امروز شعر نیمایی ساخته شده و باقی مانده که من و شما میتوانیم در مورد آن صحبت کنیم.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
بیشتر مراقب خودتون باشید