مروری بر مشکل سگهای بیسرپرست و روشهای کنترل جمعیت آنها
دکتر پدرام فرهادیان
رزیدنت جراحی دامپزشکی، مدرس دانشگاه
همانطور که میدانید سگهای اهلی (خانگی) به وفور در جهان زیست میکنند ولی مسئلهی اصلی جامعه بشریت با سگهایی که سرپرست دارند نیست، بلکه عمده درگیری جوامع امروزی با سگهای بیسرپرست یا اصطلاحا آزاد (و متاسفانه ولگرد) است. این سگها به دلیل پرسهزنی در طبیعت و احیاناً حومهی شهرها ممکن است خطراتی را برای سلامت عمومی و رفاه سایر حیوانات و حیاتوحش بههمراه داشته باشند که این امر نگرانکننده است. به همین دلیل تحقیقات گستردهای در جوامع و کشورهای مختلف برای روشهای سیستماتیک کنترل جمعیت سگهای بیسرپرست صورت گرفته و یا حتی در حال رخداد است.
طبق آمار ارائه شده در سال ۲۰۱۹ جمعیت سگهای خانگی در سراسر جهان حدود ۷۰۰ میلیون تخمین زده شده است (مسلما این آمار اکنون تغییر کرده و احتمالا بیشتر شده است)، اما نکته جالب آن اینجاست که حدود ۷۵ درصد این جمعیت «free-roaming» یا بیسرپرست هستند و اینها دقیقا همان سگهای دارای خطرات احتمالی برای بهداشت و درمان، سایر حیوانات و حیاتوحش هستند.
مهمترین رویکردهای ارائه شده برای مدیریت کنترل جمعیت این سگها را میتوان در سه گروه کلی به شرح زیر طبقه بندی کرد:
۱- معدومسازی یا کشتن
۲- عقیمسازی و کنترل باروری آنها
۳- پناه دادن و نگهداری آنها
در این مقاله سعی دارم مستند ولی جامع و کوتاه به بررسی سه پرسش بپردازم:
۱- مطالعات در کجا و چه زمانی انجام شدهاند؟
۲- به طورکلی چه روشهایی در مقیاس بسیار انجام شدهاند؟
۳- اثر روش اجرا شده چه بوده است؟
بدیهی است که سگهای خانگی، یا سرپرست دارند یا ندارند. بگذارید با سگهای سرپرستدار آغاز کنم. این سگها:
- برای غذا، آب و سرپناه به انسان وابسته هستند.
- ممکن است دارای یک سرپرست اصلی باشند، یا حتی گاها چندسرپرستی باشند.
- دایرهی حرکتی و کُنام بنیادین و حقیقی آنها کاملا مشخص و اغلب ثابت است (حصار پارک بازیشان، اتاق محل سکونتشان،حیاط خانهشان و…)
- تقریبا تمام حرکات و رفتارهای این سگها تحت نظارت و کنترل آدمی است.
اما سگهای بیسرپرست:
- با اینکه فاقد مالک واقعی هستند اما ممکن است برای غذا، آب و یا سرپناه به طور غیرمستقیم به انسان وابسته باشند.
- ممکن است از نظر دایره حرکتی محدود باشند، در منطقه خاصی زیست کنند یا پس از زندهگیری در پناهگاه ساکن گردند (مختص سگهای پناهگاهی) ولی از سوی دیگر ممکن است آزاد بوده و فاقد دایره حرکتی باشند.
- دستهای که کاملا رها بوده و فاقد دایره حرکتی مشخص و ثابت هستند، به راحتی جفتیابی کرده و جفتگیری میکنند و حتی گاها بر اساس غریزه حیاتشان به شکل گروهی زیست میکنند.
اما تعداد جمعیت این سگها با توجه به نوع زیستگاه (شهری و روستایی)، جمعیت انسانی زیستگاه مذکور (تراکم و پراکنش آدمی) و شرایط فرهنگی و اجتماعی انسانهای آن منطقه متغیر و متفاوت است.
اما این سگها چه آسیبهایی را می توانند به همراه داشته باشند:
الف) تاثیر بر سایر حیوانات اهلی و حیات وحش:
- گسترش عوامل پاتوژن (بیماریزا) در پی ایجاد شرایط بدون کنترل بر ترکیب این عوامل با یکدیگر
- رقابت بر سر منابع (مکان، غذا و حتی جفت) و حتی شکار برخی حیوانات اهلی
- احتمال بر هم زدن عوامل تعادل تولیدمثلی پیشزیگوتی مانند جدایی مکانی، جدایی زمانی و جدایی مکانیکی
- افزایش احتمال انتقال پاتوژنهای بیماریزای مشترک با آدمی و حتی سایر گونهها که مهمترین آن هاری است.
- این سگها میتوانند خطر بالقوهای برای حذف گونههای دیگر و یا حتی تهدیدی برای برهم خوردن تعادل جمعیتها و فراوانی آللها (ژنها) باشند ( مانند در معرض خطر قرار گرفتن و احتمال حذف جمعیت غزال کوهی در شیلی یا شکار شدن گوشفند و بز و حتی الاغ در نیوزلند).
عوامل ذکر شده، مخصوصا در بخش آسیب به حیوانات اهلی، میتواند سبب خسارتهای مالی بسیار زیاد به خصوص در بخشها و جوامع کمدرآمد روستایی شود.
ب) بهداشت و سلامت و شرایط رفاهی این سگها
- اغلب آنها شرایط رفاهی و بهداشتی بدی (گاها بسیار بدی) را تجربه می کنند که این امر ناقض قانون پیشرو و موثر “one health” است (البته این قانون چندان مورد وثوق بهداشت و درمان و دامپزشکی کشور ما نیست!). تقریبا تمام این سگها دچار سوء تغذیه و کمآبی (dehydration) هستند.
- دلیل ذکر شده در بالا سبب میشود این سگها به طور مستقیم یا غیرمستقیم به انسان وابسته باشند.
- این سگها فاقد مراقبتهای دامپزشکی مانند انگلتراپی، واکسیناسیون، معاینه دورهای، دندانپزشکی و… هستند، به همین دلیل شیوع بیماری علیالخصوص بیماریهای حاد پوستی و انگلهای خارجی در آنها بیداد میکند.
- بسیاری از این حیوانات مورد تهاجم انسانهای سایکوپات و حیوانآزار قرار میگیرند که متاسفانه در سرزمین خودمان به وفور یافت میشوند.
- از طرفی این حیوانات به شدت در معرض خطرات تصادفات ترافیکی و جادهای -باز هم ما پیشگام هستیم- قرار دارند.
- یکی از مهمترین آسیبهای وارده به این گروه از سگها، رفتارهای توهینآمیز و حذف به روش غیرانسانی مانند مسمومیت (با سیانید، آرسنیک و یا حتی مونوکسیدکربن) استفاده از برق، تیراندازی با گلولههای شکاری یا حتی جنگی و در غیر انسانیترین روش زنده به گور کردن دستهجمعی آنهاست.
اما روشهای کنترل جمعیت این سگها چیست و چه باید کرد؟
۱- معدومسازی:
گاها بر اساس شرایط، ممکن است نیاز به حذف سگ بیسرپرست باشد؛ در مواردی مانند بیماریهای واگیر و مشترک با انسان و سایر حیوانات اهلی مانند هاری و… یا صدمات و تروماهای بسیار شدید ناشی از تصادفات یا حیوانآزاری که مداخلات جراحی بر اساس شرایط یا امکانپذیر یا مقرون به صرفه نباشد، یا در اثر کهولت سن حیوان یا وجود بیماریهای صعبالعلاج مانند سرطانها و نئوپلازیها.
اما نکته اینجاست این روش باید کاملا علمی و با حداقل درد تحت نظارت دامپزشک معتمد -جسارتاً همکارانی را در این حوزه دیدهام که صد رحمت به غیر دامپزشکها!- و در مرکز درمانی صورت بگیرد، نه به شیوههای وحشیانه مرسوم.
۲- پناه دادنهای طولانیمدت:
ایجاد پناهگاههای استاندارد و مناسب جهت اسکان و نگهداری این حیوانات، آنهم تحت نظارت بهداشت و درمان دامپزشکی، انجام انگلتراپی و واکسیناسیون و کنترل رشد جمعیت آنها با عقیمسازی یا جداسازی مکانیکی نرها و مادهها.
اما مهمترین و دقیقترین شیوه که در کشورهای مختلف دنیا (ایالات متحده، کانادا، انگلستان، نیوزلند، شیلی، هند، ترکیه و…) انجام شده است و نتیجه موفقی نیز داشته است، پیرو روش دوم شکل میگیرد.
۳- تشویق مردم برای قبول سرپرستی آنها
بدیهی است سگها به عنوان یکی از قدیمیترین حیوانات اهلی شده و همزیست با انسان میتوانند به راحتی در کنار انسانها زیست کنند. پس مراکز ذیصلاح پس از انتقال سگهای بیسرپرست به پناهگاههای امن و انجام امور پزشکی آنها میتوانند از طریق یک سیستم جامع و هماهنگ (سایت یا آیتی و اپلیکیشنها میتوانند به این امر کمک کنند) در واگذاری این حیوانات به افراد علاقهمند اقدام کنند تا به این ترتیب علاوه بر کمک به رفع مسائل ذکر شده در این نوشتار، اعتماد حامیان واقعی حیوانات را نیز جلب کنند.
اما پرسش اینجاست: این طرح چه اشکالاتی در کشور ما دارد؟
پرواضح است که مشکل این طرح در نگرش و نگاه حاکم بر جامعه برای نگهداری حیوان خانگی علیالخصوص سگ است. همان نگاهی که این مخلوق دوستداشتنی و دارای حق حیات را نجس میداند. همان نگرشی که معتقد است اگر زوجی جوان سگ داشته باشند فرزند نمیآورند. همان دیدگاهی که هر از گاهی حتی به درمان و بهداشت و دامپزشکی هم خنج میاندازد و وااسفا کنان بر سر و سینه میزند که واویلا اینها -یعنی من و شما- میخواهیم مردم را به تجدد و دینگریزی سوق دهیم. همان تفکر مسمومی که به دلیل عدم رعایت و انجام پروتکلهایی از همین دست، به محض رخداد حیوانگزیدگی در یک منطقه و شهر و روستایی، حکم نابودی تمام آنها را آنهم به کثیفترین شیوه غیرمرسوم صادر میکند.
در انتها باز هم صادقانه و مبتنی بر تجربه و دانش عرض میکنم راه کنترل حیوانات بیسرپرست از جمله سگها تقریبا در جوامع پیشرفته حل شده است و پروتکلهای علمی آن نیز بر اساس تجربههای موفق آنها در دسترس است؛ فقط کافی است با آموزش و فرهنگسازی به سمت مدیریت این امر پیش برویم.
باید جدی و فوری اقدام کرد
همه جای جهان ، انفجار جمعیت را مهار می کنند. مانند اجازه شکار کانگرو در استرالیا بدلیل افزایش جمعیت. یا شکار گسترده گوزن قرمز در اروپا برای تعدیل جمعیت.