حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: «دکتر هادی نورانی» یکی از دامپزشکان جوان و فعال در حوزه اسب در شهرستان گنبد است که به گفته خودش قریب به ۶ ماه در یک باشگاه مهتری و کارگری کرده و کنار اسبها بیل زده تا رفتار آنها را بشناسد و امروز با یک نگاه در چشم یک اسب، متوجه خصوصیات آن شود: «در یک سال اول به امید حمایتی که قول آن را داده بودند، پیش دامپزشکان قدیمی کار کردم اما جز سنگاندازی و اذیت، کار دیگری نکردند، چون تمایلی به ورود جوانان به این عرصه نداشتند.»
به گفته وی صنعت اسب در ایران تدریس نمیشود و این مسئله برای کسانی که قصد ورود به این حوزه را دارند، یک معضل است: «من حتی یک استاد دامپزشکی در زمینه اسب نداشتم و به شکل خودخوان یاد گرفتم. رفرنس را میخوانم و بعد کار میکنم و همه جراحیهایی که انجام میدهم، از روی رفرنس است.»
دکتر نورانی در گفتوگو با حکیم مهر تصریح میکند: «متاسفانه هیچ گونه صنفی در حوزه اسب وجود ندارد و به همین دلیل هیچ تعرفهای در این حوزه نداریم و تعرفه درمان اسب را خود دامپزشکان تعیین میکنند.»
حکیم مهر: آقای دکتر ورودی چه سالی و کدام دانشکده هستید؟
بنده ورودی مهر ماه سال ۹۰ دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر هستم.
حکیم مهر: آیا به دامپزشکی علاقه داشتید یا دست تقدیر شما را وارد این حوزه کرد؟
در واقع دست تقدیر بود که باعث شد وارد این رشته شوم.
حکیم مهر: وقتی وارد این رشته شدید، با آنچه که تصور میکردید، چقدر فاصله داشت؟
بالاخره یک نوجوان ۱۸ ساله دید خاصی از زندگی ندارد و من هم در همین شرایط بودم که وارد دانشگاه شدم. در ترمهای اول که همه دانشجویان علاقهمند به افزایش معدل خود هستند، اما من بعد از اینکه دروسی مثل فارماکولوژی را خواندیم، به دامپزشکی علاقهمند و متوجه شدم که واقعا کم از علم پزشکی ندارد. آن زمان یکی از اساتید ما میگفت که دامپزشکی یک دریای هزار متر در هزار متر با عمق یک متر است اما پزشکی یک دریای یک متر در یک متر در عمق هزار متر است، چرا که در دامپزشکی با جانداران زیادی سروکار داریم که روی آنها خیلی کار نشده است.
در همان سالها پلتفرم اینستاگرام به تازگی شروع به کار کرده بود و من به کمک آن دامپزشکان برزیل و آمریکای جنوبی را دنبال میکردم؛ چون سطح امکانات این کشورها هم مثل ایران است و امکانات زیادی ندارند. من دیدم که آنها فعالیتهای زیادی میکنند و به این نتیجه رسیدم که فرق دامپزشکی با پزشکی این نیست، بلکه ما یک دریای هزار متر در هزار متر و به عمق هزار متر هستیم. کمااینکه مثلا در همین صنعت اسب، کیست رحمی برمیداریم و همه مشکلات ناباروری و مفصلی را حل میکنیم. لذا هر آنچه که در پزشکی هست، در این صنعت، حتی در ایران که هیچ حمایتی از آن نشده و خصوصی است، وجود دارد.
حکیم مهر: منظورتان از خصوصی بودن طب اسب چیست؟
منظورم این است که دامپزشک فعال در این عرصه باید با پول و امکانات خودش دستگاهها را وارد کند و امروز تمام دستگاههای مورد نیاز رشته را داریم. به نظر من طبابت یک مسئله خونی است و باید در ذات انسان باشد و همه چیز علم نیست. بلکه باید علاقه وجود داشته باشد و من هم به تدریج به رشته دامپزشکی علاقهمند شدم و سعی کردم مطالعات خود را افزایش دهم که وارد کار شوم.
حکیم مهر: بعد از اتمام دوره عمومی چه کردید؟
دوره عمومی بنده در سال ۹۶ تمام شد و من بعد از آن در آزمون تخصص رشته داخلی دامهای بزرگ شرکت کردم و رتبه ۵ آوردم. همزمان با این رخداد، از دکترهای متخصص، رزیدنتها و افراد فعال پرسوجو کردم و به این نتیجه رسیدم که اگر زمان خودم را در این ۴ سال به اتمام دوره سربازی و سپس فعالیت حرفهای اختصاص دهم، در نهایت از سایرین که دوره تخصص را خواندند، جلوتر خواهم بود و همین اتفاق هم افتاد. کمااینکه دوستانی که آنها را میشناسم، به تازگی به دنبال اثبات خود و ورود به بازار کار هستند. من در مصاحبههای دانشگاههای تهران و شیراز شرکت کردم و آنها من را نپذیرفتند و اگر هم میپذیرفتند، من شرکت نمیکردم و از همان زمان شروع به کار کردم و کلینیسین دام بزرگ شدم.
حکیم مهر: چه شد که به حوزه اسب ورود کردید؟
من در ابتدا به دام کوچک علاقهمند بودم و دوره کارآموزی را در بیمارستان ۱۴ مهر کرج خدمت دکتر کرمی گذراندم. دو سال آخر دکتر کامبیز باستان که از دوستان من بود، به من پیشنهاد داد که در حوزه اسب کار کنیم، چون این حوزه شرایط مالی مساعدی دارد. خود او از اسبدارهای قدیمی بود که در این حوزه بسیار کار کرده بودند. من هم قبول کردم و وارد عرصه دامپزشکی اسب شدم.
حکیم مهر: آیا در این حوزه سررشتهای داشتید؟
متاسفانه در دانشگاه آزاد و همچنین دانشگاه سراسری به هیچ عنوان طب اسب تدریس نمیشود و اگر هم بشود، در حد ۴ عدد جزوه است. در واقع یکی از مشکلات دامپزشکی ایران این است که دانشگاههای آزاد و سراسری به صورت ساختگی رشته دامپزشکی را تدریس میکنند؛ خود من در این صنعت کار میکنم و دلسوز افرادی هستم که وارد این صنعت شدهاند. چون کیس ندیدند و لذا هیچ چیزی بلد نیستند.
حکیم مهر: شما چطور یاد گرفتید؟
من حتی یک استاد دامپزشکی در زمینه اسب نداشتم و به شکل خودخوان یاد گرفتم. رفرنس را میخوانم و بعد کار میکنم و همه جراحیهایی که انجام میدهم، از روی رفرنس است. هم دل و علاقه داشتم و هم در خودم میدیدم که این جراحی را انجام دهم؛ در حوزه داخلی و مامایی نیز به همین شکل.
بنده در شهر گنبد وارد صنعت اسب شدم. یک سال اول را به امید حمایتی که قول آن را داده بودند، پیش دامپزشکان قدیمی کار کردم اما جز سنگاندازی و اذیت کار دیگری نکردند. به هر حال دامپزشکان قدیمی مایل به ورود جوانان به عرصه کار نیستند، چون معتقدند که فضای کار را از آنها میگیرند. اما من پافشاری کردم و ادامه دادم. الان هم به همه کارآموزان میگویم که اگر در طول روز ۱۰ کیس دیدند، شبها که به خانه میروند هر ۱۰ کیس را آنالیز کنند و پیش خود بگویند که مثلا اگر من جای دکتر نورانی بودم، در آن موقعیت چه تصمیمی میگرفتم. شاید ایشان اشتباه میکند. خود من هر شب حداقل ۲ ساعت مطالعه میکردم. در حال حاضر نیز در پیج اینستاگرام، هر شب یک پست منتشر میکنم و ذیل همان پست، برای نوشتن کپشن حداقل نیم ساعت مطالعه میکنم، تا یک کپشن علمی و ساده بنویسم.
حکیم مهر: به نظر شما صنعت اسب با چه مشکلات دیگری روبرو است؟
به نظر من صنعت اسب باید از صنعت دام بزرگ جدا شود، چون یک گاو شیری مثلا ۱۰۰ یا ۲۰۰ میلیون تومان قیمت دارد. اگر گاو به خاطر اشتباه دامپزشک تلف شود، نهایتا با جبران خسارت ۲۰۰ میلیون تومانی، رضایت دامدار جلب میشود. اما کسی که صاحب پت است، اگر سگ او تلف شود، با پرداخت هزینه راضی نمیشود. چون صرفا ارزش مالی آن مطرح نیست. در این میان اسب هم گرانقیمت است و هم صاحب ارزش معنوی. در واقع معمولیترین اسب ۱۵۰ میلیون تومان قیمت دارد و این رقم تا ۲۰ میلیارد تومان نیز بالا میرود. گاهی من برای درمان کولیک مراجعه میکنم و متاسفانه کاری از دستم ساخته نیست و اسب تلف میشود. شخصی که همسن پدر من است، برای اسب خود گریه میکند. چون با حیوان انس و رابطه عاطفی پیدا کرده و این مسئله بسیار برای من سخت است. لذا صنعت اسب برای افرادی که مثل ما استاد نداشتند، بسیار مشکل است. ما حق خطا کردن نداریم، چون خودمان دچار افسردگی میشویم.
صنعت اسب صنعتی است که در ایران تدریس نمیشود و این مسئله برای کسانی که قصد ورود به این حوزه را دارند، یک معضل است. قدیمیها هم به هیچ عنوان به جوانان کمک نمیکنند، تا نان خودشان بریده نشود. در صورتی که ما مسلمانها معتقد هستیم که روزی ما در دست خداست.
جراحی اسب نیز مشکلات خاص خود را دارد. مثلا اگر یک لحظه بیهوشی یک اسب ۵۰۰ کیلویی به اتمام برسد و جراحی تمام نشده باشد، دامپزشک به خطر میافتد. اما برای دام کوچک این مسئله مطرح نیست. چون پت روی میز جراحی فیکس میشود. اگر یک اسب، دامپزشکی را بزند، قطع به یقین دست و پای او شکسته یا باعث مرگ او میشود، چون حدود ۵۰۰ کیلوگرم عضله خالص است، به خصوص برای ما که در صنعت اسب کورسی کار میکنیم و اسبهای این حوزه پرخون و ورزشکار هستند، این خطر دوچندان است.
حکیم مهر: آیا تا به حال برای شما حادثه رخ داده است؟
خوشبختانه تا الان برای من اتفاق نیفتاده است، چون من در سال ۹۴ که با دکتر باستان وارد این عرصه شدیم، حدود ۶ ماه در یک باشگاه که متعلق به پدر ایشان بود، مهتری میکردم، کارگر اسب بودم و کنار او بیل میزدم تا رفتار اسب را بشناسم و با اسب آشنا شوم. الان چشم اسب را که نگاه کنم، متوجه میشوم که چه اسبی است و چه خصوصیاتی دارد. این مسائل را باید آنالیز کرد.
حکیم مهر: چه توصیهای برای جوانترهای علاقهمند به حوزه طب اسب دارید؟
کارآموزانی که قصد ورود به صنعت اسب را دارند، معتقدند که صنعت اسب مافیایی است، در صورتی که چنین چیزی وجود ندارد. صنعت اسب سخت است و البته که در آن پول وجود دارد اما به آرامی باید در آن جلو رفت. زمانی که من حوزه اسب را شروع کردم، هفت نفر از دوستانم از بهترین دانشگاههای ایران با من همراه بودند اما آنها دوام نیاوردند. یکی از آنها به من گفت «همان زمان که تو ۹۰۰ میلیون تومان در حوزه داروخانه صنعت اسب سرمایهگذاری کردی، من با آن پول خودرو خریدم و الان ۴ خودرو دارم. تو چه داری؟» در صورتی که همه چیز پول نیست. بلکه جوانان باید علاقه داشته باشند و روی کار خود تمرکز کنند و بدانند که اگر در سال اول موفق به برداشت نشدند، نباید فرار کنند، بلکه در سال دوم یا سوم میتوانند برداشت کنند. اگر یک کیس را نتوانستند درمان کنند، نباید بترسند، بلکه شب کتاب رفرنس را باز کنند و اصطلاحا آن را بخورند. چشمانشان را ببندند و تصور کنند که روی کیس هستند. پافشاری کنند و بگویند که من باید دامپزشک اسب شوم و با اخلاق خوب و علم، به تدریج جلو روند.
من هم از سال ۹۶ که فارغ التحصیل شدم، چندین سال است که کار میکنم و جلو میروم و شرایطم از ابتدا که به این صورت نبوده است. من اعتماد صاحبان اسب را جلب کردم. شب گذشته شخصی از تهران با من تماس گرفته که برای کارآموزی مراجعه کند. به او گفتم که من ۸۰۰ پست در اینستاگرام دارم، تو اگر توانستی همه این پستها را مورد مطالعه قرار دهی و آنالیز کنی، آن وقت بیا. من چند نکته را گفتم و چند نکته را نگفتم. خود تو آنها را آنالیز کن. قبول کرد که در یک ماه این کار را انجام دهد و برگردد که البته اکثر آنها هم برنمیگردند.
حکیم مهر: بهعنوان حرف آخر...
متاسفانه هیچگونه صنفی در حوزه اسب وجود ندارد و به همین دلیل هیچ تعرفهای در این حوزه نداریم. تعرفه درمان اسب را خود دامپزشکان تعیین میکنند. مثلا فلان دکتر در تهران کمر تزریق میکند و ۴۰ میلیون تومان میگیرد؛ یک جوان که سال دوم وارد این کار شده، با ۵ میلیون تومان هم این کار را انجام میدهد.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
از زمان دانشجویی
واقعا شاهد تلاش و زحمت های ایشون واسه طب اسب بودم.
الگوی خوبی برای دامپزشک های جوانه