جایگاه دامپزشکی (بخش دهم)
چرا پس از ۶۰ سال واکسیناسیون تب برفکی و بروسلوز، در کنترل این بیماریها ناموفق بودهایم؟/ ضرورت تغییر رویه سازمان دامپزشکی در عید قربان
دکتر ناصر رسولی بیرامی
در بخش دوم گفتیم که با توجه به میزان شیوع و خسارات و تبعات بیماری بروسلوز و آلودگی کیست هیداتید و مشترک بودن آنها بین انسان و حیوان، کنترل و پیشگیری و ریشهکنی این بیماری و آلودگیها در کشورمان، باید در راس و اولویت برنامهها قرار گیرند. اکنون میگوییم جلوگیری از آلودگی محیط زیست برای کنترل همهی بیماریها و آلودگیها ضروری است و هیچ نوع بیماری و آلودگی را نمیتوان بدون پاکسازی محیط به سرانجام رساند. همچنین در بخش نهم گفتیم کشتار دام در بیرون از کشتارگاه و رها کردن لاشهی دامهای تلف شده در محیط و عدم دفن مناسب آنها، از مهمترین دلایل آلودگی محیط زیست با عوامل بیماریزای دامی است. لذا کشتار دام در کشتارگاهها و دفن بهداشتی لاشهها باید در راس همهی برنامههای سازمان دامپزشکی برای پیشگیری و کنترل و ریشهکنی بیماریها و آلودگیها قرار گیرد.
در نظر بگیرید که دامی در بیرون از کشتارگاه کشتار شود و خون آن در مرتع و باغ و کوچه و خیابان بریزد و آلایش آن مانند دستگاه تناسلی دامهای نر و ماده و طحال و نای و غیره در محیط و در مراتع رها شود. حال در نظر بگیرید که این دام یا آلوده یا بیمار باشد و بیماری در مرحلهی وایرمی یا باکترمی باشد، یعنی باکتری یا ویروس در بالاترین مقدار خود در خون یافت شود. یا در نظر بگیرید که طحال و کبد و ریهی دام کشتار شده دارای کیستهایی مانند کیست هیداتید یا کیستی سرکوس باشد؛ خون در محیط بریزد و آدم ها و حیوانات پا روی آن گذاشته و آن را با خود به همه جا ببرند، یا آب و باد آن را در همه جا منتشر نماید، یا حیوانات مختلف مانند سگ و گربه از بافتهای آلوده آن مصرف کنند. آیا بعد از این آلودگی گسترده و وسیع محیطی که با این این بافتها رخ میدهد، امکان کنترل بیماریها و آلودگیها وجود دارد؟ مسلما پاسخ منفی است و همین آلودگیها است که باعث میشود بعد از یکصد سال که از تاسیس دامپزشکی میگذرد، هنوز نتوانستهایم حتی یک بیماری را هم با برنامهریزی کنترل کنیم، چون آلودگی محیط اجازه آن را نمیدهد.
ما معمولا به این موارد یعنی آلودگی محیط توجه نکرده و به آن فکر نمیکنیم اما مشکل اصلی ما همین جا است. ما فکر میکنیم که با واکسن و دارو و ضدعفونی و آهک میشود بیماریها را کنترل کرد. اما اگر امکان کنترل و مبارزه و ریشهکنی بیماریها با واکسن و دارو امکانپذیر بود، هرگز کشورهای پیشرفته که همین واکسن و داروها را میسازند، از تزریق واکسن و تجویز دارو دست بر نمیداشتند و هرگز هزینههای سنگین ریشهکنی بیماریها را تحمل نمیکردند. کدام کشور پیشرفته را سراغ دارید که شصت سال واکسن تب برفکی بزند؟ کدام کشور پیشرفته را سراغ دارید که شصت سال واکسن بروسلوز بزند؟ من هر زمانی که این واکسیناسیونهای طولانیمدت را به خاطر میآورم، آن داستان مشهور مولوی در مثنوی معنوی در ذهنم متبادر میشود که فردی که سالیان دراز رنج و زحمت میکشد و نتیجهای به دست نمیآورد. مولوی میگوید ما چهل سال است که اقدام و عمل میکنیم اما لحظهای درنگ نمیکنیم که نتیجه اعمال و کارها و اقدامات خود را بسنجیم و مشاهده کنیم. ما چهل سال است که در این انبار گندم جمع میکنیم. اما هیچ گندمی دیده نمیشود. پس این نشان میدهد که موش انبار ما را سوراخ کرده و دانهها را میبرد. چون اگر نمیبرد حاصل چهل سال تلاش و جمعآوری مشهود و آشکار میشد. لذا باید لحظهای درنگ کنیم و مشکل خود را پیدا کنیم و سراخ موش را ببندیم سپس اقدام به جمعآوری گندم بکنیم:
ما در این انبار گندم میکنیم
گندم جمع آمده گم میکنیم
مینیندیشم آخر ما به هوش
کین خلل در گندم است از مکر موش
اول ای جان دفع شر موش کن
وانگهان در جمع گندم جوش کن
....
ورنه موش دزد در انبار ماست
گندم اعمال چل ساله کجاست؟
ما الان صد سال است اقدام میکنیم. الان شصت سال است که واکسن تب برفکی میزنیم. شصت سال است واکسن بروسلوز میزنیم. هر کسی هم که میآید برای توجیه اقتدار خویش مدعی واکسیناسیون بیشتر و جامعتر میشود. برادر! خواهر! یک لحظه تحمل کن تا ببینیم این شصت سال تلاش و کار و کوشش چه نتیجهای داشته است؟! آیا مشکل ما واکسیناسیون است؟
همچنان که گفته شد، در کشورهایی که بسیاری از بیماریهای دامی ریشهکن و یا کنترل شده است جلوگیری از آلودگی محیط زیست از اولین اقدامات و در اولویت همهی برنامهها بوده است و در این رابطه آمریکا را مثال زدیم که شما در آنجا تقریبا نمیتوانید هیچ دامی را بیرون از کشتارگاه کشتار کنید و باید برای کشتار دام حتما از کشتارگاه استفاده کنید. اما اگر میخواهید گوشت دام کشتار شده را خود و عزیزانتان مصرف کنید و نمیخواهید آن را بفروشید، میتوانید درخواست کنید که دام کشتار شده بازرسی بهداشتی نشود و شما میتوانید لاشه را بدون آنکه بازررسی بهداشتی شود به خانه ببرید و مصرف کنید.
این را بدان آوردم که بگویم اولا در برنامههای بازرسی بهداشتی دامهای کشتاری، بخصوص در اعیاد دقت نمایید و خود عامل انتشار بیماریها نشوید. دوم اینکه در هنگام اقدام جهت تعطیلی کشتارگاهها دقت بیشتری شود و اگر با تعطیلی یک کشتارگاه که کاملا بر اساس معیارهای بهداشتی عمل نمیکند، کشتار دام در بیرون از کشتارگاه رواج پیدا خواهد کرد، بهتر است این کشتارگاه تعطیل نشود و با صبر و حوصله ایرادات آن رفع شود یا کشتارگاه دیگری به جای آن معرفی شود. البته ممکن است گاهی خود کشتارگاه باعث مشکل شود که در این موارد باید سریع آن را تعطیل کرد. شاید بعضیها شیوع آلودگی فاسیولوز انسانی در گیلان در دههی ۱۳۷۰ را به خاطر داشته باشند. بررسیها نشان داد که به علت بالا آمدگی آب دریا فضولات دامی کشتارگاه بندر انزلی که دارای تخم فاسیولوز بود در مزارع اطراف پخش میشد و مزارع تولید سبزیجات را آلوده میکرد. در آن زمان تعداد زیادی از افراد به فاسیولوز دچار شدند و چون در ابتدا داروی ضد انگل فاسیولوز انسانی وجود نداشت، برای درمان مبتلایان از قرصها و داروهای دامی استفاده شد.
مسئولان برای کنترل بیماریهای دامی و بیماریهای مشترک باید بازرسیهای بهداشتی را که در ایام خاصی بخصوص عید قربان برنامهریزی و اجرا مینمایند، سریعا تعطیل کنند. ممکن است بگویید پس حیوان قربانی در کجا کشتار شود؟ معلوم است که این حیوانات نیز باید در کشتارگاه کشتار شوند. ممکن است بگویید که این عمل خارج از عرف است! اما زمان نشان داده است که وقتی منافع و سلامت انسان مطرح میشود، حتی سنت و عرف و احکام مسلم و ثابت را نیز میتوان تغییر داد و این به درک و فهم ما وابسته است. عرف و سنتی که اینهمه به کشور و مردم این کشور، چه دامدار و چه غیر دامدار، خسارت و ضرر و زیان وارد میکند، نباید ادامه پیدا کند و باید با توجیه مسئولین و مردم، این سنتها و ناهنجاریها که هنجار تلقی میشوند، به تاریخ سپرده شوند و این سخت و مشکل نیست و به راحتی میتواند اتفاق بیافتد.
یادتان هست که چند ده سال پیش حجاج که به حج مشرف میشدند، قربانی خود را در منا انجام نمیدادند، در حالیکه این دستور در نصّ صریح قران بنا به تفاسیر آمده است و احادیث نیز دلالت بر آن دارد. در آن دوران قربانی در ایران انجام میشد و خویشان حاجی بعد از قربانی کردن دام در ایران، با تلفن به او اطلاع میدادند تا حلق و تقصیر کند. دلیل این حکم هم آن بود که میگفتند مردم به گوشت قربانی نیاز دارند و قربانی که در منا انجام میشود، گوشتش به هدر می رود و فاسد میگردد و این نشان میدهد که میتوان قربانی را در کشتارگاه انجام داد و فقط به فرهنگسازی و توجیه مسئولین نیاز دارد. لذا این مسئولیت بزرگان دامپزشکی است که مقامات کشوری و مذهبی را در رابطه با خسارات و مضرات و تلفات انسانی و دامی توجیه کنند تا آنها خود از کشتار دام در بیرون از کشتارگاه جلوگیری نمایند و حکم به منع شرعی آن دهند. زیرا آلودگی محیط زیست که باعث بقای آلودگی و در نتیجه دوام بیماریها در کشورمان و در دامها میگردد، خسارات فراوانی به سرمایهها و مخازن و منابع انسانی و دامی کشور وارد میکند که قابل قیاس و مقایسه با گرسنگی حاصل از کشتار دام در منا نیست. در نظر بگیرید هزاران نفری که در اثر آلودگی به کیست هیداتید جراحی میشوند و مریض میشوند و گاهی فوت مینمایند و یا افرادی که در اثر ابتلا به بروسلوز چندین ماه مریض میشوند و درد و رنج میکشند و دارو میخورند و یا مقطوعالنسل میگردند. خسارات و صدمات بیماریهایی مانند لپتوسپیروز و فاسیولوز به انسانها و سرمایهی دامی کشور نیز کم نیست و بینهایت است و چه بسا دامدارانی که با ابتلای دامهایشان به بیماری آبله، خود و خانوادهیشان از حیز زندگی ساقط میشوند. پس با توجیه مقامات و مردم میتوان از کشتار دام در بیرون از کشتارگاه جلوگیری کرد.
دولت و شوراهای شهری و روستایی باید جلو کشتار دام در بیرون از کشتارگاهها را بگیرند و باید همه دامها حتی در روستاهای دور افتاده در کشتارگاهها انجام شود و نباید خون و آلایش و بافتهای آلودهی دام در محیط و حیاط خانهها و باغها پخش شود. لذا ایجاد اتاقکهایی برای کشتار دام در روستاهای دوردست که در هر هفته یکی دو دام کشتار میشود نیز برای کنترل بیماریهای دامی و بیماریهای مشترک ضروری است و در این رابطه باید اقدام شود. خون و آلایشات دام نباید در محیط پخش شود. همچنین باید مقررات و قوانینی وضع شوند که طبق آن دامدار و مرغدار موظف به دفن مناسب لاشهی دامهای تلف شده گردند و اگر از این اقدام ابا کنند، در این رابطه جریمههای سنگین بپردازند. کوتاه سخن آنکه کشتار دام در کشتارگاهها و دفن بهداشتی دامهای تلف شده و جلوگیری از آلودگی محیط زیست، اولین قدم در راه کنترل و ریشهکنی بیماریها میباشد و بدون اقدام در این مورد، کنترل و ریشهکنی بیماریها غیرممکن و هدر دادن سرمایهها است و مسئولین کشوری و مسئولین دامپزشکی باید با اطلاعدهی در این موارد و وضع قوانین مناسب و برنامهریزیهای لازم اقدام نمایند.
در اینجا با توجه به اهمیت موضوع کشتار دام در کشتارگاهها و دفن بهداشتی لاشهی دامهای تلف شده، این بخش را خاتمه داده و طرح موضوعات دیگری که قبلا قول داده بودیم را به بخشهای دیگر واگذار میکنیم.
به امید آیندهای روشن برای کشورمان و مردم آن.
و هم در مورد کشتار غیرمجاز که در ایام عید مجاز میشود در صورتی که بیماریها بدون توجه به زمان و مکان منتقل میشوند
یکی از کارهایی که در اعیاد در شبکه ها انجام میشود اعزام تیم های بهداشتی و نظارت شرعی سیار در سطح شهر است در صورتی که بیماری مثل تب کریمه کنگو در اثر تماس با خون منجر به بیماری میشود و حضور ناظر شرعی و بهداشتی کمکی به رفع مشکل نخواهد کرد. یکی از خصوصیات سلاخ های سنتی این است که اعتقادی به پوشیدن دستکش ندارند و آن را مانع کار خود میدانند، بنظرم در صورت ساخت اتاقک نیز باید تحت نظارت دامپزشکی باشد و حداقل از حیث دستکش و چکمه و وسایل محافظت فردی تامین شود و اجباری گردد
استان ........ چه خبر شده
تب برفکی همه استان را گرفته
چرا کاری نمی کنند
این استان گاوداری های بزرگی دارد وسهم بهسزایی در تولید شیر کشور دارد
مدیریت استان چکار میکنید ,!!!!!!!!!!!!!!!
این استان یا آن استان.
اصل آینه تب برفکی داره کار دستمان میدهد