جایگاه دامپزشکی (بخش دوازدهم)
هر گونه تلاش برای حفظ وضعیت موجود یا بهینهسازی آن، فقط باعث تنزل جایگاه دامپزشکان و دامداران خواهد شد
دکتر ناصر رسولی بیرامی
همه از وضع موجود ناراضیاند. این را در نوشته ها و گفته هایی که در حکیم مهر و سایر منابع می آید می توان دید. همه از وضع موجود ناراضی اند و جایگاه کنونی دامپزشک و دامپزشکی و دامدار و دامداری را نامناسب و غیرقابل قبول می پندارند و این را می توان از صحبت ها و گفتگوهایی که با سایر همکاران و با دامداران انجام می شود متوجه شد. البته بعضی از رؤسا و مسئولین هم هستند که وضعیت موجود را مطلوب و قابل قبول می انگارند. چون باید اینگونه باشد. زیرا به قول نیچه تمام اعمال و کردار و رفتار و باورهای آدمی، ریشه در قدرت طلبی و حفظ قدرت است. البته مترجمین فارسی این نکته ی کلیدی در عقاید نیچه را به غلط «خواست معطوف به قدرت» ترجمه کرده اند که ترجمه ای نامفهوم و گنگ است. همه از وضع موجود ناراضی اند و از آن نقد می کنند. با اینهمه هیچیک از منتقدان و ناراضیان راه حلی برای برونرفت از این وضعیت ارائه نمی نمایند و اگر هم پیشنهادِ تغییری ارائه می شود، با آن مخالفت می ورزند و یا با پیشنهادات و انتقادات نامربوط، آن را به بیراهه می کشانند.
اینجانب در بخش هشتم از زبان آبراهام مزلو، روانشناس مشهور و برجستهی قرن بیستم، دلیل اصلی این نوع مخالفت ها را بیان کردم. ابراهام مزلو در کتاب «افق های والاتر فطرت انسان» می گوید عادات و سنن و باورهایی که ما از جامعه و محیط کسب می کنیم و به دست می آوریم و به آن عادت می کنیم، به این راحتی ها قابل تغییر نیستند و ما به سادگی نمی توانیم عیوب و نقص آنها را تشخیص دهیم. لذا اینجانب این مخالفت ها با تغییر روش دامداری را نیز از اینگونه مخالفت ها می پندارم. یعنی این مخالفت نوعی عادت به وضع موجود و مقاومت در مقابل تغییر و به صورت خلاصه محافظه کاری بعد از کار طولانی و عادت با شرایط کنونی می باشد. البته علت مخالفت می تواند موارد دیگر نیز باشد که در بالا به مخالفت ناشی از قدرت طلبی نیز اشاره کردم.
در بخش یازدهم گفته شد که از مهمترین اقدامات و از برنامه های اولویت دار برای برونرفت از وضعیت موجود، تجمع گاوداری ها و دامداری های کوچک در روستاها و ایجاد یک دامداری واحد و تاسیس شرکت یا تعاونی های دامداری در آن روستاها می باشد تا همه جای روستا و همه ی محیط روستا آلوده نشود. اما اغلب مخالفت ها که با این پیشنهاد انجام شد مربوط به بهداشت و بهره وری نبود. بلکه به اشتغال و معیشت روستائیان و دامداران کوچک مربوط می شد. در مخالفت با این پیشنهاد بیشتر همکاران به اشتغال زایی دامداری های کوچک تکیه کرده بودند و دامداری های کوچک را که در آن یک روستایی دو سه گاو نگهداری کند و از درآمد حاصل، امرار معاش خانواده را تامین کند اساسی و مهم پنداشته بودند و در کمال تعجب، بخش بهداشتی که ما دامپزشکان مسئول آن هستیم تقریبا مغفول مانده بود و این خود یکی از عوامل تنزل جایگاه دامپزشک و دامپزشکی در کشور است که ما به جای آنکه به وظایف خود عمل کنیم و به وظایف خود توجه کنیم، بیشتر به وظایف دیگران توجه داریم.
توجه به اشتغال مشکلی ندارد؛ با اینهمه نباید این توجه ما را از وظایف خودمان بیگانه و الینه نماید. زیرا این نوع توجه به اشتغالزایی و بیتوجهی به بهداشت، مشکلات دیگری را نیز به همراه دارد و جامعه را از مواهب تمدن و پیشرفت محروم نگه می دارد. دیگر زمان آن گذشته است که ما ساختمان دو طبقه ای بسازیم و خود در طبقه ی بالا و دام هایمان در طبقه ی پایین زندگی کنند. دیگر زمان آن گذشته است که دام و انسان ها در یکجا زیست نمایند. ما بخواهیم یا نخواهیم به زودی محل زندگی دام ها و آدمیان جدا خواهد شد و خود روستائیان از این نوع زندگی استقبال نخواهند کرد و ناراضی خواهند شد و همانگونه که می دانیم، در بیشتر روستاها این انتخاب رخ داده و تمام شده است. دیگر وقت آن گذشته است که دامدار و دام هایش در یک محل زندگی کنند و جوانان روستایی که این نوع زندگی را با زندگی شهری مقایسه می کنند حاضر به قبول این نوع زندگی نخواهند شد و سعی خواهند کرد که از آن بگریزند یعنی به شهر مهاجرت کنند و یا روستای خود را به شهر مبدل سازند. وانگهی وزارت بهداشت هم اجازه نخواهد داد تا در داخل بافت مسکونی انسان ها، دام نگهداری شود و با ایجاد بو و تپاله و فاضلاب، محیط و زندگی آدمیان را آلوده نماید. این روندی بوده است که در همه ی کشورهای پیشرفته اتفاق افتاده است و در کشور ما نیز اتفاق خواهد افتاد و نیازی به تایید یا تصدیق ما ندارد. ما فقط با مخالفت خود می توانیم چند صباحی آن را به تاخیر بیندازیم و از حل مشکلات موجود و خدمت به دامداری کشور فرار کنیم.
کتاب بسیار جالبی در کتابخانه ی دانشکده ی دامپزشکی تهران وجود دارد که در رابطه با تاریخچه و نحوه ی مبارزه با بیماری های دامی در آمریکا می باشد و وزارت کشاورزی آمریکا آن را در اواسط قرن بیستم منتشر کرده است و متاسفانه نمی توان حتی آن را در لیست کتاب های اینترنتی پیدا کرد. به نظرم اسم کتاب Combating and eradication of Animal Diseases in USA است. بر اساس نوشته ی آن کتاب تا سال 1880 دولت آمریکا هیچ نقشی در کنترل بیماری های دامی در آمریکا نداشت تا آنکه به علت شیوع بعضی از بیماری ها، اروپائیان واردات گوشت و محصولات دامی از آمریکا را ممنوع کردند. لذا در وزارت کشاورزی بخشی برای کنترل بیماری های دامی به وجود آمد که اقدامات آن در عرض چند سال زبانزد خاص و عام گردید. در آن کتاب می گوید در اواخر قرن نوزدهم شما می توانستید رفت و آمد خوک ها در خیابان های نیویورک را مشاهده کنید. منظورم از آوردن این مطلب آن است که بگویم این وضعیت همه جا مشابه بوده است و خاص یک منطقه نیست. من به یاد دارم که حتی در دهه ی 1370 شما می توانستید گاوداری هایی را در بعضی از نقاط تهران امروزی ببینید که اکنون دیگر اثری از آنها نیست. سایر شهرها نیز اینگونه بودند و یا هستند و روستاها هم که پیشرفته و مدرن می شوند، همین گونه می شوند و خواهند شد.
گروهی از همکاران به اشتغالزایی دامداری های کوچک برای روستائیان تکیه کرده بودند. اما واقعیت آن است که سطح زندگی روستائیان که امرار معاش آنها با دو سه گاو و چند گوسفند تامین می شود، سطح مطلوبی نیست و این افراد اغلب در سطحی نزدیک به فقر و فلاکت زندگی می کنند و لذا فرزندان آنها دوست ندارند که زندگی پدران خود را پیگیری کنند و اغلب کارمند و کارگر شرکت ها و کارخانجات و یا دولت می شوند و یا در اسنپ مشغول می گردند. یعنی الگو و مدل زندگی پیشینیان، مطلوب آنها نیست. لذا اگر این دامداران دام های خود را بفروشند و بودجه ی دامداری خود را در دامداری بر اساس سهام به کار گیرند و از سود ان استفاده کنند، می توانند در آمد بیشتری کسب کنند و زندگی در روستا را مطلوب سازند و از مهاجرت به شهرها جلوگیری کنند.
ما در رابطه با نحوه ی زندگی و الگوی زندگی خود، نباید از کشورهای عقب مانده و ففیر که غرق مشکلات و فلاکت هستند درس بگیریم. ما نباید از کشوری مانند هندوستان درس بگیریم و مرکز جمع آوری شیر در روستاها راه بیندازیم. اینکه هر خانه هر روز سه چهار کیلو به ما شیر بدهد نه از نظر اشتغال و نه از نظر بهداشت صحیح نیست و در این شرایط شما اصلا نمی توانید بهداشت را تحت کنترل در بیاورید، زیرا هر خانم یا آقا که گاوها را می دوشد استانداردها و روش های مخصوص به خود را دارد که با همسایه متفاوت است و چون تعداد این افراد زیاد است، کنترل دقیق این موارد نیز مشکل است. ما نباید از برنامه های فائو برای هندوستان و سایر کشورهای فقیر آسیا و آسیای شرقی تبعیت کنیم بلکه الگوی ما باید کشورهای موفقی مانند هلند یا آلمان یا دانمارک باشد.
گاهی همکاران چنان می پندارند وقتی در کشورهای اروپایی و غربی از کسب و کارهای کوچک صحبت می شود، همان شغل دامداران روستایی ما می باشد، در حالیکه به هیچ وجه اینگونه نیست. اول اینکه وقتی در آن کشورها از کسب و کارهای کوچک صحبت می شود ممکن است آن کسب و کار کوچک سیصد چهار صد نفر کارمند داشته باشد. دوم اینکه بیشتر این کسب و کارها خدماتی است. یعنی مثلا این کسب و کار کوچک می تواند گشایش یک مغازه ی سرو و ارائه ی قهوه یا فروشگاهی برای صنایع دستی باشد. در رابطه با دام این کسب و کارها محدود و نادر هستند و مثلا ممکن است دامدار مزرعه ای داشته باشد که شما می توانید روزهای تعطیل به انجا بروید و با خانواده بساط پهن کنید و بچه ها با دست خود شیر بدوشند یا توت فرنگی و گوجه بکنند که این نوع کسب و کار، هم آموزش و هم تفریح و هم اشتغال است که متاسفانه در کشور ما با توجه به اینکه مزارع همه به صورت ویلا در آمده اند و مزارع بزرگ وجود ندارند، زیاد عملی نیست. یا ممکن است مزرعه ای مثلا شیر بز تولید کند و یا پنیر بز تولید کند که زیاد معمول نیست و همه طرفدار آن نیستند و خوششان نمی آید. با اینهمه تنوعی محسوب می شود و بعضی ها را به خود جلب می نماید.
من برای آنکه با کسب و کارهای کوچک در آمریکا آشنا شوید، طبقه بندی این مشاغل و تعداد کارمندان آنها را به نقل از پایگاه اینترنتی اتاق بازرگانی آمریکا https://www.uschamber.com/small-business در زیر می آورم. همچنانکه در این تصویر دیده می شود بیشتر کسب و کارهای کوچک کارمند استخدامی ندارند و به عبارت دیگر خانوادگی می باشند. با اینهمه همچنان که در سمت راست تصویر مشاهده می کنید، بعضی از این کسب و کارها 20 الی 399 کارمند دارند. لازم به ذکر است که اتاق بازرگانی هر از چندی کسب و کارهای موفق را مورد تشویق قرار می دهد و در سال 2024 بر اساس اطلاعات همان پایگاه، شرکت 787 Coffee که در سال 2019 کار خود را در نیویورک با گشایش یک قهوه خانه شروع کرد موفقترین آنها در میان یکصد کسب و کار کوچک است که در سال 2024 تعداد قهوه خانه های خود در امریکا را به 25 قهوه خانه افزایش داده است و در پورتریکو مزارع تولید قهوه برای مصرف خود راه انداخته است. شرکت دوم در این فهرست Aquanto است که شرکت حمل و نقل مخصوص قاره ی آفریقا است و کالاهای مورد نیاز افراد و مشاغل در آفریقا را از هر نقطه که بخواهند تهیه و در کمترین فرصت به انها تحویل می دهد.
این نمونه ها را آوردم تا وقتی کسب و کار کوچک می شنوید، با تعریف خودمان از این نوع کسب و کارها اشتباه نکنید و متوجه باشید شرکتی که کمتر از 400 نیرو داشته باشد از نظر آنها کوچک است و برای آنها والمارت با حدود دو میلیون کارمند و کارگر و آمازون با حدود یک و نیم میلیون کارمند و کارگر است که کسب و کار بزرگ محسوب می گردد. از طرف دیگر بیشتر کسب و کارهای کوچک و بزرگ، درست مثل قطعه سازان کشورمان و صنایع خودرو سازی، به هم تنیده هستند. در آمد نیز در شرکت های کوچک بیشتر است و در سال 2013 به ازای هر ساعت کار به طور متوسط سی و دو و چهل و دو صدم دلار بوده است که سالانه به 63 هزار دلار می رسد.
نکته ی دیگری که در نظرات و پیشنهادات همکاران وجود داشت، درخواست حمایت دولت از پرورش سنتی و حفظ ذخایر ژنتیکی دام های بومی بود و حمایت های دولت از دامداری سنتی را ناکافی و مشکل ساز می دانستند. من خود در طول خدمت خویش چندین بار مشاهده کردم که چه سرمایه ی عظیمی از این کشور در راه حمایت از دامداری سنتی به کار گرفته شد. چندین بار جهت بازسازی اغل های روستایی در کشور بودجه گذاشته شد و پول کارگر و سیمان داه شد تا دامداران آغل های خود را بازسازی و مدرن نمایند که البته بودجه ها به هدر رفت و آغل ها مدرن نشد. مگر با کشیدن چند کیسه شن و سیمان بر دیوار و کف آغل سنتی و گلی و بی قواره می توان آن را به دامداری مدرن و جدید تبدیل کرد؟ معلوم است که فصل این برنامه ها تمام شده و به تاریخ پیوسته است. گاوهای سرابی و سیستانی و گوسفندان افشار و قره گل و طیور بومی را برای اصلاح نژاد و حفظ ذخایر ژنتیکی جمع اوری و مرکز تحقیقات درست کردند. بودجه های عظیم در این راه صرف شد اما هیچ نتیجه ای نداشت. من از همان ابتدا با این طرح ها اشنا بودم و می دانم که اگر بودجه ای که برای حفظ ذخایر ژنتیکی طیور بومی صرف شد به روز شود، همه از ارقام صرف شده سرگیجه خواهند گرفت. می توان در زبان شعار حفظ ذخایر ژنتیکی را داد اما در عمل اینها به جز ضرر و زیان حاصلی ندارد. چون نیروی انسانی متخصص و کاردان و با تجربه و دانشمند در این رابطه که پایه و اساس موفقیت هر برنامه ای است، در کشور وجود ندارد.
من با دخالت دولت در اقتصاد و تولید مخالفم و در نهایت آن را به ضرر کشور می دانم. هیچ شرکت دولتی یا نیمه دولتی یعنی خصولتی نباید پا در تولید و اقتصاد بگذارد، چون به ضرر کشور و به ضرر تولید و اقتصاد می باشد. خود بخش خصوصی باید تصمیم گیر باشد و در تولید شرکت کند و به قول سید جمال اسدآبادی که قبلا ذکر کرده ام، از دولت باید فقط تامین امنیت باشد و ملت خود می تواند مشکلات خود را حل کند. وقتی شرکتی خصولتی یا دولتی باشد تنها حاکمان و قدرتمندان و به قول معروف صاحبان زر و زور و تزویر سود می برند و بقیه ضرر می کنند. یعنی صاحبان نفوذ در دولت و حاکمان از آن شرکت ها به عنوان سوپاپ اطمینان بقای خود استفاده می کنند و اگر مثلا پست خود را در جایی از دست دادند در جایی دیگر به ریاست یا مدیرعاملی یا به عضویت هیئت مدیره ی این شرکت ها در می آیند و تا نوبتی دیگر پست خود را در جایی دیگر حفظ می کنند. دخالت دولت در تولید که در کشورهای کمونیستی فرم شدید آن را داشتیم، به جز بدبختی و فلاکت مردم و کشور چیزی به ارمغان نیاورد. اما شما به کشورهای کوچکی مانند هلند نگاه کنید که همه ی تولید در دست بخش خصوصی است و به همه ی جهان محصولات کشاورزی صادر می کند. آمریکا را نگاه کنید که حتی نگهبانان زندان هایش نیز در دست بخش خصوصی است و دولت تنها ناظر می باشد. حتی صنایع نظامی و ماهواره و موشک هایش هم در دست بخش خصوصی است و این کلید پیشرفت و موفقیت آنها می باشد.
کوتاه سخن آنکه وضعیت موجود وضعیت مطلوبی نیست و متاسفانه مسئولین نیز به دنبال برنامه ریزی برای دامداری مناسب و مطلوب نمی باشند و حداکثر آنکه خود را با شرایط وفق می دهند. مثلا امسال نظام دامداری می نویسند تا مشکل فاصله دامداری ها را بر اساس واقعیت های روی زمین و دامداری هایی که وجود دارد کم کنند و یا فاصله آنها را بر اساس خواسته ی مسئولین بهداشتی از شهرها و روستاها تعیین نمایند. اما دو روز دیگر همین ها هم مشکل زا می شود و می گویند باید نظام دامداری دیگری تدوین شود و اینها همه برای آن است که از تجارب عبرت و درس نگرفتیم و تا زمانیکه اینگونه باشد، ما مجبوریم بر اساس شرایط محیط و جامعه عمل نماییم و بر اساس شرایط جامعه حرکت کنیم و هر چه در دانشکده و دانشگاه خوانده ایم یعنی علم و دانش را به فراموشی بسپاریم و به زبان دیگر سیاسی شویم تا جایگاه و پست ما حفظ شود.
حاصل آنکه به نظر من هر گونه تلاش برای حفظ وضعیت موجود یا بهینه سازی آن، تلاشی بیهوده و عبث است و با شکست مواجه خواهد شد و فقط باعث تنزل جایگاه ما دامپزشکان و دامداران خواهد گردید. لذا همانگونه که در بخش قبلی عرض کرده ام ما باید با برنامه ریزی و استفاده از تجارب دیگران تحولات اساسی در دیدگاه ها و اقدامات خود به وجود بیاوریم تا بتوانیم به وظایف خود عمل نماییم و بتوانیم جایگاه مناسبی برای دامپزشکی و دامداری و دامپزشک و دامدار پیدا کنیم.
به امید آینده ای روشن برای کشورمان و مردم آن.