کد خبر: ۸۱۸۴۴
تعداد نظرات: ۶ نظر
گفت‌وگوی حکیم مهر با «دکتر هومن ملوک‌پور» دامپزشک برجسته حیات‌وحش و حیوانات خانگی:
دکتر هومن ملوک‌پور در گفت‌وگو با حکیم مهر افزود: این فوق‌تخصص جراحی قلب با حسرت سری تکان داد و گفت «من فقط سه نمره کم آوردم که به دامپزشکی بروم؛ اگر سه نمره بیشتر می‌آوردم، دامپزشک بودم.»؛ این جمله را با نوعی حسرت بیان می‌کرد ...

حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: «دکتر هومن ملوک‌پور» یکی از چهره‌های برجسته دامپزشکی ایران است که با سال‌ها فعالیت در حوزه دام کوچک و حیات وحش، سهم بزرگی در ارتقای این رشته در کشور ایفا کرده است؛ از جراحی‌های پیچیده در حیات وحش تا تأسیس اولین کلینیک‌های دام کوچک در تهران، او همواره در تلاش بوده تا دامپزشکی را به عنوان یک رشته حیاتی در جامعه معرفی کند. در این گفت‌وگو، دکتر ملوک‌پور از تجربیات خود، چالش‌ها و دغدغه‌های دامپزشکی در ایران و همچنین آینده این رشته در کشور صحبت می‌کند.

حکیم مهر: آقای دکتر، شما جزو اولین نسل‌هایی بودید که وارد رشته دامپزشکی در دانشگاه آزاد شدید. از ابتدا چطور به این رشته علاقه‌مند شدید؟ آیا این انتخاب بر اساس علاقه شخصی شما بود یا دست تقدیر شما را به این رشته هدایت کرد؟

بله، من ورودی سال 67 دانشگاه آزاد بودم، در اولین دوره‌ای که این دانشگاه رشته دکترای دامپزشکی را ارائه می‌داد. جالب است که آن زمان دامپزشکی در دسته رشته‌های غیرپزشکی قرار داشت. من در کنکور، هم در رشته پزشکی و هم در دامپزشکی شرکت کرده بودم و در نهایت، هر دو را قبول شدم. اما انتخاب من دامپزشکی بود. شاید به نظر برخی‌ها عجیب می‌رسید، چرا که در همان زمان پزشکی نیز یکی از رشته‌های پرطرفدار بود، ولی برای من انتخاب دامپزشکی یک انتخاب کاملاً آگاهانه و مبتنی بر علاقه شخصی بود. همیشه دوست داشتم با حیوانات کار کنم و به نوعی از آن‌ها مراقبت کنم. دوستانم همیشه به شوخی می‌گفتند که من «دیوانه‌ای» بودم که پزشکی قبول شدم اما دامپزشکی را انتخاب کردم!

حکیم مهر: پس از فارغ‌التحصیلی در سال 1373، چه اقداماتی انجام دادید؟ چه مسیر کاری را در پیش گرفتید؟

بعد از فارغ‌التحصیلی در سال 1373، وارد دوره سربازی شدم و تا سال 1376 در این دوره حضور داشتم. البته در طول سربازی، من توانستم مجوز تأسیس کلینیک را هم بگیرم. در همان زمان، با یکی از همکاران عزیزم، آقای دکتر گل احمد، در شهریار کلینیک دامپزشکی راه‌اندازی کردیم. علاوه بر این، در کنار کلینیک، با همکاران دیگری در ورامین هم یک مرغداری داشتیم. بعد از پایان دوره سربازی، به جزیره کیش رفتم و طرح خود را در این جزیره گذراندم که این زمان برای من یک نقطه عطف بود. در کیش بود که با حیات وحش آشنا شدم و اولین تجربیاتم را در این زمینه به دست آوردم. در همین دوره، توانستم اولین جراحی‌های پیچیده حیات وحش را انجام دهم، از جمله جراحی تومور نخاعی روی یک توله شیر که فلج شده بود و بعد از جراحی توانست حرکت خود را باز یابد. این جراحی از اولین‌های خود در ایران بود.

حکیم مهر: در این سال‌ها، به ویژه در کیش، شما با پروژه‌های ویژه‌ای در حیات وحش درگیر بودید. آیا از همان ابتدا تصمیم داشتید که روی این حوزه تمرکز کنید؟

در حقیقت، من در دوران سربازی با حیات وحش آشنا شدم و این آشنایی باعث شد تا به طور جدی به این حوزه علاقه‌مند شوم. این رشته از همان ابتدا در ایران چندان شناخته شده نبود و کمتر کسی از اهمیت آن آگاه بود. من از آن زمان شروع کردم به تلاش برای شناساندن اهمیت دامپزشکی حیات وحش. در کیش، در کنار مسئولیت‌های دیگری که داشتم، اولین تجربه‌هایم را در جراحی‌های پیچیده حیات وحش انجام دادم. به عنوان مثال، در سال 1380، در دلفیناریوم کیش، من به عنوان دامپزشک و مدیر مرکز دلفیناریوم مسئولیت درمان و نگهداری از دلفین‌ها را بر عهده داشتم. در این مدت، اولین جراحی عاج گراز دریایی را در خاورمیانه با همکاری تیمی از بهترین استادان ایران و جهان شامل استاد عزیزم آقای دکتر وشکینی و همچنین استاد صدیقی انجام دادم. از سال 1380 همزمان با فعالیت در کیش، در تهران هم یک کلینیک اختصاصی دام کوچک راه‌اندازی کردم و هنوز هم در آن جا مشغول به کار هستم.

حکیم مهر: آیا در این مسیر، شما دوره‌های تخصصی هم گذراندید یا ترجیح دادید که بیشتر به صورت عملی فعالیت کنید؟

من دوره‌های مختلفی گذراندم. برای مثال، در انگلستان دوره‌ای را در زمینه مدیریت پناهگاه‌های حیوانات بی‌سرپرست گذراندم و در آلمان نیز تمرکز ویژه‌ای روی جراحی زانو داشتم. علاوه بر این، در کنگره‌ها و سمینارهای مختلف بین‌المللی نیز شرکت کرده‌ام، ولی همچنان ترجیح دادم که در سطح دکتری دامپزشکی (DVM) باقی بمانم و به جای تخصص آکادمیک، بیشتر به فعالیت‌های عملی بپردازم و سعی کردم دامپزشکی را در ایران ارتقا دهم.

حکیم مهر: شما در حوزه دام کوچک و حیوانات خانگی تأثیر زیادی داشتید. از مشکلات و چالش‌های این حوزه بگویید و اینکه به نظر شما چه اقداماتی باید انجام شود تا وضعیت دامپزشکی در این بخش بهبود یابد؟

من از همان زمانی که دانشجو بودم، همیشه این دغدغه را داشتم که رشته ما، رشته‌ای مهجور است. در حالی که دامپزشکی یک رشته بسیار وسیع است و در هر جای دنیا که بروید، این رشته جزو رشته‌های برجسته و شناخته‌شده است. یادم است که در همان دوره‌ای که عرض کردم، یکی از دوستانم در لندن دوره تخصصی جراحی قلب می‌گذراند و استاد هم بود. یک آقای مسن، حدوداً شصت یا شاید هفتاد ساله، که استاد تمام بود و رئیس بخش قلب در بیمارستان مرکزی لندن بود. وقتی دوستم من را به ایشان معرفی کرد و گفت که من از ایران آمده‌ام و دامپزشک هستم، او با حسرت سری تکان داد و گفت: «من فقط سه نمره کم آوردم که به دامپزشکی بروم. اگر سه نمره بیشتر می‌آوردم، دامپزشک بودم.» این جمله را با نوعی حسرت بیان می‌کرد؛ کسی که فوق‌تخصص جراحی قلب در پزشکی بود.

به خاطر همین دغدغه‌ها، همیشه تلاش کردم که این رشته را بیشتر معرفی کنم، به‌ویژه دامپزشکی دام‌های کوچک یا همان حیوانات خانگی. زمانی که در تهران فعالیت خود را در زمینه دامپزشکی دام‌های کوچک شروع کردم، نهمین مجوز کلینیک اختصاصی دامپزشکی در تهران را گرفتم. اکنون، خدا را شکر، تعداد کلینیک‌ها و بیمارستان‌های دامپزشکی در هر کوچه و خیابان زیاد شده است، ولی آن زمان من نهمین فردی بودم که این مجوز را دریافت کردم.

بعد از شروع کار، وقتی با دوستانم صحبت می‌کردم، خیلی از آنها نمی‌دانستند که دقیقاً چه کار می‌کنم. از من می‌پرسیدند که کجا هستی و من می‌گفتم که مطب دارم در الهیه. خیلی‌ها با تعجب به من نگاه می‌کردند و می‌گفتند: «مردم گاو و گوسفندشان را تا الهیه می‌آورند، چطور ممکن است کسی سگ و گربه داشته باشد و برای دامپزشکی مراجعه کند؟» تصور این که حیوانات خانگی به دامپزشکی مراجعه کنند، برای آن زمان و شرایط کمی غیرعادی بود.

برای مقابله با این طرز تفکر، شروع به کار فرهنگی کردم. در واقع، از همان زمان، در حدود سیزده یا چهارده مجله و روزنامه ستون یا مطلبی در مورد دامپزشکی داشتم. یکی از این ستون‌ها در روزنامه اعتماد بود که به موضوع «دردسرهای یک دامپزشک» اختصاص داشت و پنج‌شنبه‌ها چاپ می‌شد. در این ستون‌ها، یک مبحث یا داستانی مرتبط با رشته دامپزشکی مطرح می‌کردم. همین‌طور در روزنامه‌های دیگری همچون شرق، اعتماد ملی، اطلاعات و... نیز مطالبی در این زمینه منتشر می‌شد.

سال 1379، من برنامه‌ای در تلویزیون ایران، به نام «به خانه برمی‌گردیم» داشتم. آن زمان تلویزیون ایران خیلی بیشتر از حالا دیده می‌شد و من به عنوان کارشناس دامپزشک در این برنامه حضور داشتم. معمولاً یک حیوان همراه خود می‌آوردم و راجع به بهداشت، نگهداری، و مسائل مختلف مرتبط با آن صحبت می‌کردم. برای من، بحث فرهنگ‌سازی در این رشته همیشه اهمیت زیادی داشت. به نظرم، این یکی از مسائل اصلی بود. خوشبختانه، حالا دیگر ذهن مردم باز شده است و نگاه آنها به حیوانات خانگی و حیوانات خیابانی تغییر کرده است. امروزه می‌بینیم که چقدر تعداد حامیان حیوانات بیشتر شده و بحث کنشگری برای حیوانات بی‌سرپرست، به طرز چشمگیری افزایش پیدا کرده است.

در سال‌های 1381 و 1382، من و چند نفر از دوستانم یک مرکز به نام «وفا» راه‌اندازی کردیم که هدف آن عقیم‌سازی سگ‌ها بود. فکر می‌کنم تا به حال نزدیک به هزار سگ را در آنجا عقیم کرده‌ایم، البته ممکن است این تعداد کمی کمتر یا بیشتر باشد. به هر حال، در کنار این کار، تلاش کردیم تا مردم را آگاه کنیم و در مورد اهمیت این مسئله تبلیغ کنیم تا کمک کنند. برای من، بحث فرهنگ‌سازی همیشه دغدغه اصلی بوده است از زمانی که وارد این رشته شدم، و خوشبختانه الان نتیجه آن را می‌بینیم. امروز وضعیت خیلی بهتر شده است و دیدگاه مردم نسبت به حیوانات تغییرات مثبتی داشته است.

حکیم مهر:  به لحاظ فنی و تکنیکی وضعیت دام کوچک چطور است؟ شهرداری‌ها برخی مشکلات برای کلینیک‌ها ایجاد و آنها را ملزم به فعالیت در اماکن تجاری کردند. ارزیابی شما چیست و چه کار باید کرد؟

بله، متأسفانه این مسئله همچنان ادامه دارد و هر از گاهی از جاهایی صدای آن درمی‌آید. اخیراً در استان مازندران اخطاریه‌هایی برای چند دامپزشک ارسال شده بود. بحث کلینیک‌ها به شکلی پیش رفته که این موضوع خودش به یک معضل تبدیل شده است. علاوه بر این، مشکلات دیگری هم وجود دارد؛ مثل مسئله نگهداری و حمل و نقل حیوانات. شما ببینید، ما در کشوری زندگی می‌کنیم که شغل ما یک شغل نیمه‌قانونی است. یعنی یک وزارتخانه‌ای به نام وزارت جهاد کشاورزی به ما مجوز فعالیت می‌دهد، ولی در عین حال وزارت کشور به ما می‌گوید که حق ندارید بیمارانی را که به شما مراجعه می‌کنند، در خیابان بیاورید، در غیر این صورت ممکن است دستگیر شوید. این اتفاق هم افتاده است.

من دو دوره مشاور کمیسیون محیط زیست مجلس بودم و چندین بار در جلسات کمیسیون مطرح کردم. زمانی که سگ‌ها را جمع‌آوری می‌کردند و به مکان‌هایی می‌بردند که باعث مشکلات زیادی برای مردم می‌شد، توانستم حداقل برای مدتی این روند را متوقف کنم. اخیراً هم طرحی مطرح شده است که بر اساس آن نگهداری هر نوع حیوان در منازل جرم تلقی می‌شود. اگر کسی در یک مجتمع مسکونی هشتاد واحدی زندگی کند و یکی از واحدها نسبت به نگهداری حیوان اعتراض داشته باشد، تمام واحدهای دیگر موظف به خارج کردن حیوانات خود از خانه خواهند بود. این طرح هنوز در حال بررسی است.

در عین حال، خوشبختانه توانستم قانونی را با همکاری شهرداری مناطق یک و سه تنظیم و ابلاغ کنم. به مردم هم تذکر دادیم که حیوانات باید در باکس یا قلاده به مجتمع‌های مسکونی آورده شوند و در مشاعات تردد نداشته باشند. این مسئله در بسیاری از کشورهای دنیا به همین شکل است، اما متأسفانه در کشور ما برای حمل و نقل حیواناتی مانند گاو و گوسفند، حتی زنبور عسل قانون داریم، ولی هیچ قانونی برای حمل و نقل سگ و گربه در سطح شهر وجود ندارد، در حالی که حمل و نقل سگ و گربه به مراتب بیشتر از دیگر حیوانات انجام می‌شود. این مشکلات قانونی و وضعیت نیمه‌قانونی بودن فعالیت‌های ما همیشه معضلی بوده است که هیچ‌گاه کسی به طور جدی برای حل ریشه‌ای آن اقدام نکرده است.

حکیم مهر: در زمینه حیات وحش هم اشاره کردید که در جراحی‌ها و پروژه‌های مختلف فعال بوده‌اید. وضعیت حیات وحش در ایران چگونه است و آیا به نظر شما نیاز به رشته تخصصی دامپزشکی حیات وحش داریم؟

متاسفانه، در نظام آموزشی دامپزشکی کشور، تخصص و آموزش‌های کافی در زمینه حیات وحش وجود ندارد. دانشجویان دامپزشکی در دانشگاه‌های ما به جز حیات وحش، تقریباً همه‌چیز را می‌آموزند، از تخصص‌های مختلف گرفته تا واحدهای مرتبط با حیوانات خانگی و دام‌های صنعتی. اما هیچ واحد درسی اختصاصی برای حیات وحش در نظر گرفته نمی‌شود. این مشکل ریشه در مسائل فرهنگی و آموزشی دارد که متاسفانه در سیستم آموزشی ما وجود دارد و باعث شده که شناخت و آموزش کافی در زمینه حیات وحش به دانشجویان ارائه نشود.

خوشبختانه از آنجا که من در سنین پایین کارم را آغاز کردم، توانستم در حیطه حیات وحش نیز فعالیت کنم و در این زمینه تجربه‌های زیادی کسب کنم. یکی از جراحی‌های پیچیده‌ای که من انجام دادم، جراحی عاج گراز دریایی بود که به شدت چالش‌برانگیز بود. برای انجام این جراحی، من روزانه چهار ساعت به مدت یک سال وقت گذاشتم و با بهترین و معتبرترین مراکز نگهداری پستانداران دریایی در دنیا ارتباط برقرار کردم. این ارتباطات شامل مکاتبات با متخصصین و درخواست کمک برای بهبود روش‌های درمانی و جراحی بود. خوشبختانه این جراحی برای اولین بار در خاورمیانه انجام شد و توانستیم موفقیت‌هایی در این زمینه بدست آوریم.

همچنین در طی دوران فعالیت من در زمینه حیات وحش، پروژه‌های مختلفی را آغاز کرده‌ام. به عنوان مثال، یکی از پروژه‌هایی که با همکاری مرحوم دکتر هرمز اسدی انجام دادیم، انتقال بیست و پنج گوزن زرد ایرانی از دشت‌ناز ساری به دشت مرکزی ایران بود. این پروژه بسیار پیچیده بود و سه هفته به طول انجامید. این پروژه یکی از معدود پروژه‌های موفق در زمینه انتقال حیات وحش بود که توانستیم در آن به موفقیت دست یابیم.

در کنار این پروژه‌ها، من جراحی‌های متعددی روی حیوانات مختلف انجام داده‌ام. از جمله جراحی‌هایی روی میمون‌ها، شیرهای هندی و پروژه‌هایی که به مشکلات خاص حیات وحش پرداخته‌اند. به عنوان مثال، در یک پروژه حدود ده سال پیش، یک ببر سیبری که دچار مشکل مشمشه شده بود به ایران آورده شد. تیم‌های مختلف نمی‌توانستند مشکل را تشخیص دهند، اما ما توانستیم پس از انجام نمونه‌برداری‌ها، عامل بیماری را شناسایی و آن را درمان کنیم.

یکی دیگر از پروژه‌های من جراحی گربه شنی بود که با کمک دکتر فتاحیان، برای جراحی او اقدام کردیم. او به دلیل آسیب‌های جسمی که داشت، جراحی‌های پیچیده‌ای نیاز داشت که به کمک تیم پزشکی انجام شد. این‌ها فقط بخشی از تجربیات من در زمینه حیات وحش بودند.

حکیم مهر: به عنوان حرف آخر...

در نهایت، می‌خواهم از سایت حکیم مهر تشکر کنم که در زمینه فرهنگ‌سازی و آگاهی‌بخشی در مورد رشته دامپزشکی بسیار مؤثر است. این سایت از دو جنبه عمومی و تخصصی به مسائل دامپزشکی می‌پردازد و در شناساندن این حرفه به مردم و ارائه اطلاعات دقیق و به‌روز، نقش بسیار مهمی دارد. این نوع اطلاع‌رسانی می‌تواند به پیشرفت رشته دامپزشکی و آشنایی بیشتر مردم با حیات وحش کمک کند.

حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

 

انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۶
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۳۴ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۰
0
6
لندن با تهران و انگلستان با ایران فرق داره! قیاس مع الفارق!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۷:۲۳ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۱
اونجا هم ازین خبرها نیست
قاسم فرجانی کیش
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۲۹ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۰
2
0
درود بر آقای دکتر ملک پور
یادش بخیر، دوره دانشجویی از طرفداران پروپاقرص ستون دردسرهای یک دامپزشک روزنامه اعتماد با قلم ایشان بودم. آرزوی سلامتی و موفقیت روزافزون برای ایشان دارم.
فلسفی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۴۷ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۰
1
0
چقدر عالی که دست توانمندی در حیات وحش داریم. باید از وجود شما حداقل در دوره های آموزشی که نظام برگزار میکنه استفاده بشه. پایدار باشید.
دکتر دامپزشک از لندن
|
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
|
۰۲:۲۹ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۱
0
11
سلام ببخشید آقای دکتر من حدود پنج سال انگلیس هستم پس از مشقت زیاد بسختی امتحان RCvs exam انگلستان را پاس کردم و به عنوان دامپزشک اینجا مشغول به کار شدم این که یک متخصص قلب در انگلستان در آرزوی دامپزشکی بودند یک ایده شخصی بود دامپزشکی در انگلستان تقریبا جز مشاغل خوب محسوب میشه ولی به هیچ وجه با پزشکی در قیاس نیست پزشکان اینجا بسیار حقوق بالایی میگیرند ..در حالی که بنظرم دامپزشکان زحمات بسیار میکشند حتی در این کشور هم خیلی دامپزشکان دیدم که آرزوی پزشکی داشتند بخاطر استرس کاری زیاد و حقوق به نسبت کمتر یعنی ماهی سه هزار دویست پوند که واقعا پولی نیست در انگلستان..باور بفرمایید تنها چیزی که شما را دامپزشک نگاه میدارد عشق به حیوان است وگرنه در هیچ کجای دنیا دامپزشکی از نظر حقوق حتی جایگاه اجتماعی با پزشکی قابل قیاس نیست جایگاه دامپزشکی در اینجا خیلی خیلی بهتر از ایران است جز مشاغل خوب هست ولی حتی بازهم در این جامعه یعنی انگلستان پزشکان ،پرستاران حتی فیزیوتراپیست ها جایگاه بالاتری دارند
ناشناس
|
France
|
۱۴:۲۶ - ۱۴۰۳/۱۲/۲۱
0
5
این حرف ها ..... همیشه در گوش ما خوندن!
اقا دامپزشکی هیچ جای دنیا جایگاه نزدیک پزشک نداره !
................
نظر شما
ادامه