دو دو تا چهار تا ... نه سه تا ... نه پنج تا
دکتر وحید عطارد
یاد مدرسه بخیر. آن سالها از راهنمایی و متوسطه و این تغییرات خبری نبود؛ تنها دوران تحصیلات به دبستان و دبیرستان تقسیم میشد. شش سال اول دبستان و شش سال دوم دبیرستان. در دوران دبستان با آنکه سن و سالی نداشتیم اما در اواخر دوره دبستان جدول ضرب را باید حفظ میکردیم. دو دو تا چهار تا و غیره که همراه معلم تکرار میکردیم. آموزش درست بود. ریاضی زبان علم است. علمی است که با استفاده از اعداد و ارقام و ایجاد مدلهای منطقی پدیدههای طبیعی را توضیح میدهد و از این جهت خطای تفسیرهای منطقی بسیار ناچیز و میتوان گفت وجود ندارد.
غرض از بیان جدول ضرب آن است که بدانیم برای رسیدن به مقصود باید از قانون ریاضی استفاده کرد. درست است که بیماریها و تشخیص و درمان و کنترل و پیشگیری از آنها در مقوله بیولوژی و علوم طبیعی قرار میگیرد اما اگر نیک بنگریم، میبینیم که از مقوله ریاضی و دو دو تا چهار تا هم خارج نیست. مثلا برای درمان بیماریهای عفونی که مستلزم استفاده از آنتیبیوتیک است، میزان استفاده مقولهایست ریاضی، زیرا محاسبه سرعت جذب، مدت زمان باقی ماندن در بدن، نگهداری میزان غلطت در خون و سرعت دفع و خلاصه محاسبه زمان تاثیر که برای چند روز باید مصرف شود، همه محاسبات ریاضی است و درست است از آنکه اگر مقدار استفاده از حد تعیین شده تجاوز کند، خود عامل مسمومیت و یا واکنشهای دیگر است و مشکلات بعدی را موجب خواهند شد.
این موضوع در تمام موارد صدق میکند. نگاه کنید به محاسبه میزان شیوع و بروز و تمامی شاخصهای دیگر بیماری، میزان تلفات و میزان ابتلا و غیره و غیره و کنترل بیماری و ریشهکنی و همه و همه محاسباتی ریاضی دارند و بنابراین اذعان بر این موضوع است که علوم از یکدیگر جدا نیستند و تنگاتنگ هم حرکت میکنند و اینجانب هم از قانون دو دو تا چهارتا استفاده میکنم و میگویم بیماری تب برفکی را در 20 روز نمیتوان کنترل کرد؛ ریشهکنی پیشکش و برای این ادعا شاخصهایی از بیماری را مثال میآورم. البته قبل از اینکه مثال بیاورم، میتوان با اقدامات اداری بیماری را به شکلی کنترل و ریشهکن کرد مثلا به ویروس طی نامهای دستور دهیم که به بدن دامها وارد نشود و یا اجازه گزارش بیماری هم به کسی ندهیم و اگر کسی گزارش کرد، مجاراتش کنیم و این هم مثمر ثمر است و البته بیماری با پاک کردن صورت مسئله کنترل و حتی ریشهکن میشود و بجای مجازات، تشویق را هم به همراه خواهد داشت.
امروزه برای اجرای هر برنامه و تحقیقی ابتدا مدلی را ارایه میکنند. مدلسازی اصل اولیه حرکت به سوی نتیجه است. به این عبارت که با استفاده از اعداد و ارقام و ایجاد شاخصها سعی مینمایند بگویند که در چه مدت و به چه روشی، با کدامین هزینهای مثلا میتوان بیماری را در چند مدت کنترل کرد و در این مدت مرتبا روشها و آمار و اعداد و ارقام بازنگری و تفسیر میشوند که جریان به کدام سمت و سویی بوده و آیا نتجه مورد انتظار حاصل شده است و یا نه و اگر نشده، کجای کار اشکال داشته و آیا نیازمند تغییراتی است یا خیر. و اینجاست که موضوع دو دوتا چهار تا خودش را نشان میدهد.
مدلسازی مهترین اقدام در انجام هر کاری است؛ مدلها مبتنی بر زمینههای مختلف تعاریف متفاوتی میتوانند داشته باشند. در اینجا مقصود ما از مدلها، مدلهای ریاضی و و آماری و فیزیکی است که بر اساس آنها برنامههای مبارزه و ریشهکنی بیماریها پایهگذاری میشود. مثلا تعیین شیوع بیماری در زمان x و متعاقبا ایجاد مدل برای رسیدن به شیوع X-1 که مشخص است کلیه عوامل باید در آن مدل منظور گردد. اگر کسی بگوید که با یک واکسیناسون ساده میتوان به این نتیجه رسید، خیال باطلی است و هر اطلاعرسانی در این راستا بیهوده و گزافهگویی است.
حال با نظری کلی بر ادعاها مبنی بر کاهش موارد بیماری و یا کنترل بیماری، ببینیم با کدامیک از مدلهای ایجاد شده منطبق است و پر واضح است که پاسخ منفی است و صرفا در مقوله ادعا قرار دارد. بیماری تب برفکی را با 20 روز و یکماه نمیتوان کنترل کرد. سایر بیماریها نیز چنیناند، مگر آنکه برای حفظ مقامهای اداری و میزهای ریاستی نکوشیم و پیوسته همراه علم و تفکر و راستی حرکت کنیم تا نتیجه مطلوب حاصل شود. دستورالعملهای اداری و نامهنگاریها به جایی نمیرسد. باید ساختار تفکری را اصلاح نمود و به دنبال آن زمینههای لازم را از نظر علمی، اقتصادی و اجتماعی فراهم آورد.