حکیم مهر- محسن طاهرمیرزایی: در پی صدور احکام قضایی مبنی بر ممنوعیت حمل سگ در خودرو و محدودیت در نگهداری حیوانات خانگی در فضاهای شهری، نگرانیهای گستردهای در میان دامپزشکان، حامیان حیوانات و صاحبان پتها شکل گرفته است؛ نگرانیهایی که نهفقط متوجه سلامت و رفاه حیوانات خانگی، بلکه معطوف به سلامت عمومی جامعه، کنترل بیماریهای مشترک انسان و حیوان و حتی روند واکسیناسیون هاری است. در چنین شرایطی، سکوت یا غیبت نهادهای متولی، زمینهساز ورود قضایی به حوزهای شده که به باور بسیاری از کارشناسان، نیازمند قانونگذاری پیشدستانه و مبتنی بر نظر متخصصان دامپزشکی بوده است.
حکیم مهر در گفتوگو با «دکتر امید مرادی» رئیس یکی از بیمارستانهای معتبر دامپزشکی کشور، از منظری کارشناسانه و مستند، ابعاد مختلف این تصمیمات را واکاوی میکند؛ از تأثیرات روانی و رفتاری بر حیوانات گرفته تا خلل در نظام واکسیناسیون، از چالشهای حقوقی در تفسیر مالکیت حیوانات تا درسهایی که از تجربههای بینالمللی میتوان آموخت.
حکیم مهر: ارزیابی شما از تصمیم اخیر دادستانیهای بسیاری از شهرهای کشور در خصوص ممنوعیت سگگردانی چیست؟
نگرانی دادستانها قابل درک است و تردیدی نیست که شهروندان ما آگاهی کافی از بسیاری از اصول نگهداری و تردد با سگها را ندارند. اما قطعاً نمیتوان شهروندانی را که اساساً از امکان و دسترسی به آموزش محروم بودهاند، مسئول و مقصر دانست. در مواجهه با چالشهای غیرقابل انکار فعلی، در میان تمام راهکارهای ممکن، ممنوعیت بیرونبردن سگها از منزل، نه ممکن است و نه مطلوب. این تصمیم بیشتر از مصادیق پاککردن صورتمسئله است.
«ممکن نیست»، چون بههرحال اگر افراد به هر دلیل و بدون منع قانونی تمایل به نگهداری از حیوان خانگی داشته باشند، نمیتوانند سگهای خود را در خانه محبوس کنند یا آنها را برای اقدامات درمانی – که متضمن سلامت هم حیوان و هم شهروندان است – به مراکز دامپزشکی نبرند. «مطلوب هم نیست»، زیرا این شیوه مواجهه با موضوع، نه تنها به بهبود وضعیت موجود کمک نمیکند، بلکه موجب افزایش تنش، سرخوردگی و بیاعتمادی اجتماعی نیز خواهد شد.
حکیم مهر: آیا این تصمیم مبنای قانونی دارد؟
بهتر است پاسخ به این سؤال را به حقوقدانان واگذار کنیم، که البته نظرات خود را در این زمینه نیز اعلام کردهاند. من ترجیح میدهم درباره منطقی و عقلایی بودن این تصمیم صحبت کنم. فرض کنیم بتوان از دل برخی قوانین چنین نتیجهگیری کرد که حملونقل و بیرونآوردن سگها خلاف است. این چه قانونی است که از یکسو خرید، فروش و نگهداری سگ را غیرقانونی نمیداند، اما حملونقل یا بیرونآوردن آن را تخلف تلقی میکند؟
چه قانونی است که فعالیت مراکز دامپزشکی حیوانات خانگی و آموزش دروس مرتبط با سگها را در دانشگاه مجاز میداند، اما انتقال این حیوانات برای امور پیشگیری و درمان را تخلف میخواند؟ نمونههای دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که برای جلوگیری از اطاله کلام به آنها نمیپردازم.
از نظر من، منطقا و عقلا، قوانینی که یکدیگر را نقض میکنند و پیشبینیهای لازم را ندارند، در بلندمدت قابلیت اجرا نخواهند داشت. چنانچه بر اجرای آنها پافشاری شود، میتوانند بنیانهای مهمتری را نیز تخریب نمایند. شاید اگر تصمیم اخیر را نه «قانون»، بلکه «حکم دادستانیها» بنامیم، تعبیر دقیقتری باشد. احکامی که قواعد موردنیاز قانون را رعایت نکردهاند و بسته به شرایط یا اهداف خاصی در زمانی مشخص اعلام و اجرا شدهاند.
حکیم مهر: از منظر دامپزشکی، عدم امکان گردش سگها در محیطهای عمومی چه تأثیری بر سلامت جسمی و روانی این حیوانات دارد؟
همانگونه که پیادهروی و ترک منزل برای انسان ضروری و مفید است، در مورد سگها نیز شرایط مشابهی وجود دارد. اصولاً گردش سگها میتواند تأثیر مستقیم بر سلامت آنها داشته باشد. بهعنوان نمونه، پیادهروی به بهبود عملکرد دستگاه گردش خون، تقویت دستگاه اسکلتی و عضلانی، و کارکرد بهتر دستگاه گوارش کمک میکند.
برخی از حیوانات برای دفع، نیاز به پیادهروی دارند، و این امر ریشه در طبیعت آنها دارد؛ طبیعتی که بر پایه طراحی خلقت الهی شکل گرفته است. ممانعت از این رفتار طبیعی، میتواند منجر به بروز دشواریهای متعددی در سلامت جسمی آنها شود.
از سوی دیگر، تحقیقات نشان داده است که سگهایی که امکان خروج از منزل را ندارند و در واقع در محیطهای بسته و محبوس نگهداری میشوند، در معرض آسیبها و اختلالات روانی قرار میگیرند. از جمله این اختلالات میتوان به اختلالات شناختی، اختلال در چرخه خواب و بیداری، و کاهش مهارتهای اجتماعی اشاره کرد. این حیوانات به دلیل از دستدادن فرصتهای آموزشپذیری، واکنشهای مناسبی در مواجهه با محیط و سایر موجودات ندارند. مجموعه این عوامل بر آسایش خود حیوان، سرپرست آن و اطرافیان تأثیر مستقیم خواهد داشت.
حکیم مهر: با توجه به اهمیت ورزش و تحرک برای حیوانات خانگی، چه عوارضی در صورت ماندگاری طولانیمدت سگها در فضاهای بسته قابل انتظار است؟
پاسخ به این سؤال میتواند بسیار مفصل باشد، اما بهطور خلاصه میتوان گفت که حبس یا نگهداری طولانیمدت سگها در فضاهای بسته، منجر به مجموعهای از عوارض فیزیکی، روانی و رفتاری میشود. از جمله این عوارض میتوان به چاقی، ضعف عضلانی و مفصلی، افزایش احتمال ابتلا به عفونتهای مجاری ادرار، یبوست، اضطراب، افسردگی و سایر اختلالات اشاره کرد.
این اختلالات میتوانند به تغییراتی در الگوهای رفتاری منجر شوند، نظیر پارسکردنهای مکرر، دندانقروچه، تخریب وسایل منزل و مبلمان، بروز رفتارهای بیشفعالی، افزایش خوی تهاجمی و در مجموع، بروز مشکلاتی که ناشی از عدم اجتماعی شدن سگها هستند.
حکیم مهر: آیا ممنوعیت حمل سگ در خودرو میتواند باعث افزایش مراجعات اورژانسی و شرایط پرخطر برای حیوانات خانگی شود؟
به احتمال فراوان چنین انتظاری معقول است. ممنوعیت حمل سگ در خودرو نه تنها میتواند باعث افزایش مراجعات اورژانسی شود، بلکه اختلال در روند برنامه زمانبندی چکاپهای دورهای، تمایل بیشتر سرپرستان به درمانهای خودسرانه یا خانگی (مبتنی بر برداشتهای شخصی از مطالب آنلاین)، و همچنین رونق گرفتن بازار خدمات دامپزشکی زیرزمینی یا افراد فاقد مجوز را بهدنبال خواهد داشت. شاید از همه مهمتر، این تصمیم منجر به اخلال در برنامه دریافت بهموقع واکسنها شود؛ موضوعی که دامنهای متفاوت و گسترده از آسیبها را در پی دارد.
حکیم مهر: از نظر شما، این تصمیم چه تأثیری روی سلامت عمومی، بهویژه در زمینه کنترل بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان، میتواند داشته باشد؟
این مسئله ابعاد متعدد و بسیار مهمی دارد که متأسفانه تاکنون مورد غفلت قرار گرفته و بهطور جدی بررسی نشده است. فارغ از اختلالی که در روند ارائه خدمات دامپزشکی و درمانی ایجاد میشود، این اقدام میتواند اثر منفی مستقیمی بر اقدامات پیشگیرانه، بهویژه واکسیناسیون، داشته باشد. یکی از مهمترین این واکسنها، واکسن هاری است.
واقعیت این است که بسیاری از چالشهایی که امروز به چنین احکامی انجامیدهاند، حاصل بیتوجهی یا اجرای ناقص اقداماتی هستند که از ابتدا هم بهطور کامل محقق نشدند. اکنون نیز با اجراییشدن این حکم، کورسوی امید در خصوص اجرای صحیح آن اقدامات نیز از بین خواهد رفت.
نخستین موردی که تحت تأثیر این تصمیم قرار خواهد گرفت، موضوع امنیت شهروندان در برابر گزش سگهاست؛ موضوعی که در خود حکم دادستانی نیز به آن اشاره شده است. همانگونه که میدانید، پیشگیری از گزش تنها از طریق آموزش به سرپرستان سگها برای مالکیت مسئولانه، تأمین اصول رفاه حیوانات و آموزش به کودکان محقق میشود. امروزه اثبات شده است که سگها بیدلیل گاز نمیگیرند؛ گزشها معمولاً در نتیجه ترس، استرس و شرایط نامناسب محیطی اتفاق میافتد. اجرای چنین حکمی، نهتنها ارائه آموزشهای لازم را مختل میکند، بلکه به افزایش رفتارهایی که خطر گزش را بالا میبرند، میانجامد.
موضوع دیگر، نقش مهم خدمات دامپزشکی در تعیین هویت و ثبت خدمات بهداشتی و سلامت سگها، از جمله ثبت پیشینه واکسیناسیون آنهاست. این نوع ممنوعیتها، علاوه بر تضعیف سطح اعتماد و همکاری عمومی، مانع آموزش، ثبت و مانیتورینگ حیوانات شده و در نهایت، امکان شکلگیری سامانه یکپارچه ثبت موارد گزش را از بین میبرند. این در حالی است که اگر چنین سامانهای تاکنون محقق شده بود، میتوانست با شناسایی سگهای دارای صاحب (که طبق آمار، عامل بیش از ۷۰ درصد موارد گزش هستند)، باعث صرفهجویی جدی در هزینههای واکسیناسیون انسانی پس از گزش شود. این امر میتوانست میلیونها دلار از بودجه کشور را حفظ کرده و در جای مؤثرتری هزینه شود.
حکیم مهر: آیا مطالعهای وجود دارد که ارتباط میان موارد گزش و کاهش فعالیت بدنی یا محبوس بودن سگها را اثبات کند؟
بله، مطالعات فراوانی وجود دارد که نشان دادهاند انزوای سگها در محیط بسته و نبود ارتباط با جامعه پیرامون، منجر به بروز رفتارهایی مانند ترس و اضطراب در مواجهه با مردم میشود. این شرایط بهطور مستقیم خطر گزش را افزایش میدهد. همچنین، حبس طولانیمدت باعث میشود نیازهای ضروری سگها برای بروز الگوهای نرمال رفتاری ـ که یکی از اصول مهم تأمین رفاه حیوانات است ـ برآورده نشود، و همین موضوع نیز یکی دیگر از عوامل موثر در افزایش احتمال بروز گزش به شمار میرود.
حکیم مهر: بهعنوان رئیس بیمارستان دامپزشکی، چه نوع واکنشها یا شکایاتی از سوی صاحبان حیوانات در پی این محدودیتها دریافت کردهاید؟
با توجه به جدید بودن این تصمیم، بسیاری از مراجعهکنندگان هنوز از ابعاد آن آگاه نیستند، اما نگرانیهای زیادی را همراه با پرسشهای مکرر ابراز میکنند. برخی از آنها نسبت به تضادهای آشکار و مستتر در این حکم اعتراض دارند و از فاصله عمیق نهادهای تصمیمگیر با واقعیتهای جامعه گلایهمندند. از سوی دیگر، بخشی از مراجعان نیز این موضوع را بهصورت طنز و فکاهی مطرح میکنند، که البته خود گویای نوعی سردرگمی و بیاعتمادی نسبت به روند تصمیمگیری است.
حکیم مهر: آیا شما یا همکارانتان از نهادهای قانونگذار خواستهاید که در تدوین چنین مقرراتی از نظرات کارشناسان دامپزشکی استفاده شود؟
در واقع، سؤال شما این است که آیا دامپزشکان باید از قانونگذاران بخواهند که هنگام تدوین مقررات مربوط به دام، از نظر دامپزشکان استفاده کنند؟ پاسخ این است که بهتر بود اساساً پیشتر کسی از آنها میخواست که از منطق و عقلانیت کارشناسانه بیشتر کمک بگیرند. اخذ نظر از کارشناسان برای تدوین مقررات جزئی، نه فقط ضروری بلکه امری اجتنابناپذیر است.
نکته اساسی اما اینجاست: صدور احکام اخیر، نه نتیجه تدوین قانون و مقررات، بلکه نتیجه فقدان آنهاست. اصولاً قانونگذاری و تدوین مقررات وظیفه دستگاه قضایی نیست. صدور حکم دادستانی بهمعنای تدوین قانون نیست؛ بلکه حکمی است که خودش باید ذیل قانون معنا پیدا کند. فلسفه وجودی نظامهای جمهوری، بر مبنای تفکیک قوای سهگانه، بهویژه تمایز قوه مقننه و قضاییه است.
شرایط بغرنج فعلی، محصول مشترک سه عامل است: اول، انفعال سازمانهای مسئول در قوه مجریه؛ دوم، خواب طولانی قوه مقننه در زمینه تدوین قانون برای حیوانات؛ و سوم، نهایتاً، عرض اندام قوه قضاییه برای پر کردن خلأ موجود.
حکیم مهر: بهنظر شما در فضای فعلی، نقش دامپزشکان در آموزش شهروندان و مسئولان در زمینه نگهداری از سگها و حیوانات خانگی چیست؟
متأسفانه در شرایط کنونی، این نقش بسیار محدود و حتی در مواردی نزدیک به صفر است. حتی اگر دامپزشکان بخواهند در این زمینه فعالیت کنند، با چالشهای متعددی در انتشار، توزیع و ترویج مطالب آموزشی روبرو هستند. در بسیاری از کشورها، آموزش در این حوزه تحت عنوان مالکیت مسئولانه شناخته میشود و بر محورهایی چون تأمین مبانی رفاه حیوانات (شامل پنج آزادی حیوانات)، آموزش، اجتماعیسازی سگها و احترام به حقوق سایر شهروندان استوار است. نکته کلیدی اما اینجاست: تحقق هرگونه آموزش یا مقرراتی، مشروط به بهرسمیتشناختن حق مالکیت حیوان خانگی است. اصولاً هیچ مسئولیتی بدون وجود حقی تعریف نمیشود. اگر ما حق قانونی نگهداری حیوان خانگی را به رسمیت نشناسیم، هرگونه توصیه یا آموزش درباره مسئولیتپذیری در این حوزه، در نهایت، بیثمر خواهد بود.
حکیم مهر: آیا در کشورهای دیگر تجربه مشابهی در زمینه محدودیت سگگردانی وجود داشته و نتایج آن چه بوده است؟
بله، نمونههایی وجود دارد. در صربستان، در ماههای ابتدایی شیوع کرونا، تصمیمی برای محدودیت در سگگردانی اتخاذ شد. این تصمیم با واکنش منفی شدید افکار عمومی روبرو شد و حتی در سطح بینالمللی بهعنوان اقدامی بیخردانه و آسیبزا مورد انتقاد و تمسخر قرار گرفت. نمونه تاریخی دیگری مربوط به ژاپنِ پیش از جنگ جهانی دوم است. در آن زمان، با وجود شروع واکسیناسیون هاری در سگها و کسب نتایج قابل قبول، ایدئولوژی حاکم بر کشور و نفوذ امپراتور هیروهیتو، نگهداری سگ را رفتاری لوکس و مذموم میدانست. همین نگاه باعث شد بسیاری از مردم سگهای خود را رها کنند و مالکیت مسئولانه کاهش یابد. در پی آن، پوشش واکسیناسیون نیز تنزل پیدا کرد. پس از پایان جنگ، این رویکرد تغییر یافت و از سال ۱۹۵۶ ژاپن به نخستین کشور موفق در ریشهکنی هاری در سگها تبدیل شد. این نمونهها نشان میدهند که بیتوجهی به رفتار اجتماعی و علمی در این حوزه میتواند نتایج فاجعهباری به همراه داشته باشد.
حکیم مهر: چه راهکارهایی را پیشنهاد میکنید که هم دغدغههای بهداشتی و اجتماعی برطرف شود و هم حقوق حیوانات و صاحبان آنها رعایت گردد؟
نخستین و بنیادیترین گام، بهرسمیتشناختن جایگاه حیوانات خانگی، از جمله سگ، در حاکمیت است. تنها در صورت تحقق این پیشنیاز میتوان به تدوین قانونی جامع درباره حیوانات امیدوار بود؛ قانونی که در آن هم نگرانیهای عمومی و بهداشتی شهروندان و هم حقوق و رفاه حیوانات مورد توجه قرار گیرد. همچنین، آموزش گسترده درباره مالکیت مسئولانه یکی از اصلیترین الزامات است. چنین آموزشی میتواند از بروز بسیاری از مشکلات پیشگیری کند و تعامل بهتر و ایمنتری میان انسان، حیوان و جامعه فراهم آورد.
حکیم مهر: ممنون از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
توضیح: این گفتوگو پیش از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه با رژیم صهیونی انجام شده است.