آب از آب تکان نخورد...!
نویسنده: امضا محفوظ
در روزهایی که خانوادهای در تهران با دلهره و انتظار، چشمبهراه خبری از عزیز گمشدهشان هستند از شهرستان اندیکا؛
و در حالیکه مهندس بهزاد ابراهیمی، نیروی خدوم و جهادگر دامپزشکی، بیش از سه روز است که در کوههای صعبالعبور ناپدید شده؛
تلخترین واقعیت شاید نه فقط بیخبری… بلکه سکوت جمعی ما باشد.
در بسیاری از شبکههای رسمی، کانالهای اداری، و صفحات مرتبط با دامپزشکی،
نه پیامی، نه اطلاعیهای، نه حتی یک جمله همدردی ساده دیده نمیشود.
نه برای دفاع،
نه برای تحلیل،
نه حتی برای همدردی…
انگار آب از آب تکان نخورده...
سکوتی که دردناکتر از هر خبر تلخ دیگری است.
او فقط یک جهادگر نبود، بلکه پرسنل دامپزشکی بود، او مسئول هماهنگکننده گروههای جهادی دامپزشکی در سازمان بود ؛ یکی از ما.
و حتی اگر از ما نبود، انسان بود…
و انسان، در سختی، باید تنها نماند.
ما اگر کاری از دستمان برنمیآید،
حداقل میتوانیم همدل باشیم.
به امید بازگشت سلامت مهندس ابراهیمی،
و بیدار شدن وجدانی که در این روزها، سخت خوابیده است...
هنوز معلوم نیست که چه کاسه ای زیر نیم کاسه است مردم چکارمون کنن