روزنامه آرمان در شماره امروز خود نوشت:
بها و ارزشی که به بعضی از رشتههای علوم تجربی داده میشود از یک سو و مزایای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیای که این رشتهها با خود به همراه دارند از سوی دیگر، باعث گرایش سیل عظیمی از داوطلبان علوم تجربی به این رشتهها شده است. این بها دادن و ارزشگذاری به بعضی از رشتهها در حالی در جامعه صورت میگیرد که تنها درصد کمی از داوطلبان شانس قبولی در این رشتهها را دارند.
به گزارش آرمان، برای درک بیشتر این موضوع فقط کافی است دفعه بعد که لغات «آقای دکتر» یا «خانم دکتر» را به کار بردید به معنایی که برای این واژهها در پستوی مغزتان نهان است کمی دقت کنید. وقتی که صحبت از دکترها میشود قبل از هر چیزی درآمدهای بالای آنها در مغز تداعی میشود. شأن و منزلت و بهایی که به این رشتهها داده میشود تنها معطوف به بعد اقتصادی نیست.
از نظر اجتماعی و فرهنگی هم این رشتهها مزایای ویژه خود را به همراه دارند. همین باعث شده است که تاکید بسیاری از داوطلبان و بسیاری از خانوادهها در علوم تجربی روی سه رشته «پزشکی»، «دندانپزشکی» و «داروسازی» باشد، به نحوی که بعضی از خانوادهها فرزندان خود را از همان سالیان آغازین ورودشان به مدرسه در موسسههای مختلف ثبتنام میکنند و آنها را در فشردهترین برنامههای آموزشی قرار میدهند تا فرزندشان بتواند سالها بعد در ماراتن کنکور پیروز شود و شانس تحصیل در سه رشته مذکور را پیدا کند.
اما جالب است بدانید که از ۴۹۸ هزار و ۸۲۲ نفر داوطلب رشته تجربی در خوشبینانهترین حالت ممکن تنها حدود هفت هزار نفر از آنها شانس تحصیل در این رشتهها را پیدا میکنند. به نظر میرسد که توجه به این رشتهها حتی بیشتر از آن است که به نظر میآید و کار به جایی رسیده که بیشتر دانشآموزان علاقه به تحصیل در رشته تجربی پیدا کردهاند. نیمی از داوطلبان کنکور در رشته تجربی ثبتنام کردهاند و این در حالی است که آمار شرکتکنندگان در رشتههای ریاضی و انسانی هر کدام به نصف شرکتکنندگان در رشته تجربی هم نمیرسد. اما زمانی که فقط هفت هزار نفر شانس قبولی در سه رشته مذکور را پیدا میکنند با تعداد زیادی از داوطلبان مواجه میشویم که برای دو، سه سال و حتی بیشتر به جنگ غول کنکور میروند. بعضی از این داوطلبان با اینکه امکان قبولی در رشتههای دیگر علوم تجربی را دارند اما همه زندگی آنها در پزشک شدن خلاصه شده است.
رشتههای مهم هم در حال اشباع شدن هستند
صائب، 20 ساله، یکی از هزاران داوطلبی است که در رشته تجربی تحصیل کرده است و او هم مانند بسیاری از داوطلبان دیگر به «دکتر شدن» میاندیشیده است. پسر باهوش، باسواد و خوشزبانی است که معلوم است شرایط جامعه را به خوبی درک میکند.
او به «آرمان» میگوید: هر کس که در رشته تجربی تحصیل میکند هدفش قبولی در سه رشته پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی است و بسیاری از داوطلبان به جز این سه رشته به چیز دیگری نمیاندیشند. هر چند که بعضی از داوطلبان از روی ناچاری رشتههای پیراپزشکی را هم انتخاب میکنند اما اولویت اصلی همیشه آن سه رشته است. بهایی هم که به رشتههای مختلف پیراپزشکی داده میشود یکسان نیست، برای نمونه بیناییسنجی و فیزیوتراپی بعد از سه رشته اول بیشترین انتخاب داوطلبان هستند.
او ادامه میدهد: من سال اولی که کنکور شرکت کردم رتبهام دو هزار و 400 شد ولی در انتخاب رشتهام فقط آن سه رشته اول و بیناییسنجی و فیزیوتراپی را زدم و قبول نشدم. سال دومی که کنکور دادم با تغییراتی که در آییننامه کنکور داده شد و قطعی شدن درصد معدل، با وجود درصدهای بالایی که داشتم ولی رتبهام هزار و 700 شد. سال دوم هم همان انتخاب رشته سال اول را با اضافه کردن چند رشته دیگر از پیراپزشکی و به ویژه رشته علوم تغذیه انجام دادم. الان هم در رشته علوم تغذیه در دانشگاه شهید بهشتی تحصیل میکنم. با توجه به اینکه ورودی بهمن بودم به دلیل قبول نشدن در این سه رشته یک سال و نیم از زندگیام تلف شد.
صائب ادامه میدهد: تمام این تلاشها و به آب و آتش زدنها در شرایطی رخ میدهد که آن سه رشته اصلی پزشکی هم در حال اشباع شدن هستند و به نظر میرسد که در سالهای بعد ظرفیت آنها هم پر شود و بازار کار مورد نظر را نداشته باشند.
ورود به محیط کار اوضاع را بدتر میکند
سیمین 23 ساله در رشته علوم آزمایشگاهی تحصیل کرده و در حال حاضر کارشناس علوم آزمایشگاه در یک بیمارستان دولتی است.
او به «آرمان» میگوید: من به دلیل علاقه به رشته پزشکی یک سال پشت کنکور ماندم و سال دوم با وجود اینکه رتبهام هزار و 600 بود ولی در سه رشته اصلی قبول نشدم و اولویت بعدی من علوم آزمایشگاهی شد.
او ادامه میدهد: تا زمانی که فرد دانشجو است تفاوتها را با رشتههای دیگر زیاد احساس نمیکند اما زمانی که به محیط کار وارد میشود این تمایزها هزار برابر میشوند.
او ادامه میدهد: پرستارها، کارشناسان علوم آزمایشگاهی و سایر فارغالتحصیلان رشتههای پیراپزشکی با وجود کار سختتری که دارند، از مزایا و احترام کمتری نسبت به پزشکان برخوردارند.
او میافزاید: وقتی فردی که در رشتههای پیراپزشکی تحصیل کرده است میبیند زحماتش دیده نمیشود و تقدیر و تشکر لازم از او نمیشود، علاقهاش را به شغلش از دست میدهد و دچار فرسودگی شغلی میشود.
او ادامه میدهد: بسیاری از دانشجویانی که در رشتههای پیراپزشکی تحصیل کردهاند بعد از مدتی که وارد محیط کار میشوند دوباره شروع به درس خواندن برای کنکور میکنند تا بتوانند در رشتههای پزشکی قبول شوند. من خودم یکی از این داوطلبانی هستم که میخواهم دوباره در کنکور ثبتنام کنم چون میبینم حتی از نظر اقتصادی هم حقوق پزشکان عمومی چندین برابر ماست، بقیه موارد که جای خود دارند.
این مساله ریشه فرهنگی دارد
یک کارشناس آموزش و پرورش با بیان اینکه بهایی که به بعضی از رشتههای علوم تجربی داده میشود یک مساله ریشهدار فرهنگی است، به «آرمان» میگوید: این پدیده یک عمر طولانی در کشور ما دارد و میتوان گفت از همان سالهای آغازین ورود آموزش عالی به کشور ما وجود داشته است.
محمدرضا نیکنژاد میافزاید: به دلیل ریشهدار بودن این مساله در کوتاهمدت و طی چند دهه نمیتوان آن را از بین برد. او تصریح میکند: امروزه ملاکهای برخی جوانان و خانوادهها به سمت مادیگرایی تمایل پیدا کرده است. به همین دلیل گرایش به سمت شغلهایی است که مزایای مادی بیشتری دارند.
او ادامه میدهد: از بین بردن این پدیده احتیاج به فرهنگسازی دارد. نهادهای موثر در آموزش مانند آموزش و پرورش و آموزش عالی در کنار خانوادهها باید نگاه و رویکرد خود را به آموزش، رشته و تحصیلات تغییر دهند.
نیکنژاد میگوید: تقریبا همه بچههایی که رشته تجربی میخوانند امید دارند که در رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی قبول شوند و این در حالی است که ظرفیت این رشتهها محدود است و فقط تعداد کمی از آنها میتوانند در این رشتهها قبول شوند و از عواقب این قضیه سرخوردگی، ناامیدی از درس و گریز از آموزش است.