«مهندس عباس نورزایی» قائم مقام سابق سازمان جهاد کشاورزی سیستان و بلوچستان در «نی زار» نوشت:
زار؛چندی قبل، یادداشتی را در خصوص پاره ای از نارسایی های سازمان دامپزشکی در منطقه ی سیستان، منتشر کردم، اما همزمان با روز جهانی دامپزشکی بر خود واجب دانستم تا به آن روی سکه ی فعالیت های این سازمان خدوم نیز اشاره ای داشته باشم.
صحنه های متنوع هشت سال دفاع مقدس و مفاهیمی چون «رزمنده»، «فرمانده»، «دشمن»، «خودی»، «ستون پنجم»، «تپه، ارتفاعات، رمل، هور و …» از جلوی چشمانم، رژه می روند.
از این سوی، نگاهی به جبهه ی وسیع دفاع از حریم سلامت آحاد جامعه می کنم، اینجا به گونه ای دیگر، دشمن را رصد می کنند، رزمندگان را سازمان می دهند و همان مفاهیم جنگ نظامی با دشمن، مصادیقی دیگر دارد.
مرزبانان سلامت، با پایش مرزهای جغرافیایی، هیچ نوع دام و وحوشی را که علیه بیماری های واگیردار، واکسینه نشده باشد، اجازهی ورود به کشور نمی دهند. این دام ها و دام های داخلی باید «کارت تردد» داشته باشند، اما این کارت بر روی گوش آنها نصب می شود.
راستی فکر کرده اید که برای واکسینه کردن یک دام، قوای دامپزشکی، چه خطری می کنند؟
دام، متناسب با طبیعت خود، با لگدزدن، گاز گرفتن، شاخ زدن، عوامل دامپزشکی را پذیرا است، جمعیت دامی نیز قابل توجهند، حالا همین دام باید پلاک کوبی شود، مایه کوبی شود، جراحی و درمان شود، سمپاشی شود و یا شستشو گردد.
این کارها به وسیله ی کارگر شرکت های خدماتی شاغل در بیمارستان ها چون وزارت بهداشت صورت نمی گیرد، با همه ی سختی هایش باید به وسیله ی خود متخصصین مربوطه و افراد تحصیلکرده ی دانشگاهی صورت گیرد.
در شبانه روز، چند وعده سر سفره ای می نشینیم و یکی از فرآورده های خام یا فرآوری شده ی دامی چون لبنیات و انواع گوشت را با رغبت تمام و لذتی سرشار، نوش جان می کنیم، رزمندگان این جبهه، چنین امنیتی را برای ما تأمین کرده اند، یادمان باشد کسانی سپر بلای ما شده اند و ما غافل از آن، به لذت خود می اندیشیم.
کودک مان را به خانه های بهداشت یا مراکز بهداشتی درمانی که شبکه های وسیعی در روستاها و محلات شهری دارند، می بریم و واکسینه می کنیم.
اما به موازات وزارت بهداشت که به بهداشت انسان می پردازد، دامپزشکی در عرصه ای وسیع تر می بایستی کار کند، با امکاناتی اندک در قیاس با آن و همکاری و مشارکت قلیل مردم و دستگاه های دیگر، فعالیت هایی ثمربخش و شاهکارگونه ای را به جامعه عرضه می کند.
کمتر دامپزشکی است که خود در معرض بیماری های مهلکی چون تب کنگو قرار نگرفته باشد. بیماری خطرناکی که با انتشار ترشحی در گوشه ی چشم دامپزشک، بر بدن این رزمنده ی مدافع حریم سلامت، جا خوش می کند و او را جانباز این هدف مقدس می نماید.
گاهی نیز فرماندهی یا رزمنده ای از این جبهه ی مقدس، هدف گلوله های قاچاقچیان دام قرار می گیرند و آنان که ساده می اندیشند با خود زمزمه ی شیطانی می کنند و می گویند، تریاک که قاچاق نکرده، دام است و گوشت آن را مردم می خورند. اما باید بدانیم که خطر یک دام آلوده از تن ها مواد مخدر برای جامعه و اقتصاد کشور بیشتر است.
فرصت نگارش بیشتر در مورد اهمیت کار این جهادگران و سنگرسازان بی سنگر عرصه ی سلامت نیست، برای آنان آرزوی توفیق و پیروزی بر دشمنان سلامت جامعه داریم و از مردم و مسئولین می خواهیم تا بر همکاری و مشارکت خودشان در این مأموریت خطیر بیفزایند.